از کودکی بخاطر دارم که همیشه برای پرسیدن بیش از حد سوالات عجیب (اما نه بدون جواب!!)از سمت بعضی بزرگ تر ها سرزنش میشدم.
حتی پدرم هم گاهی از این گونه پرسش ها مطرح می کند و خواهر کوچک ترم نیز هم!!
کار به جایی کشید که مادرم هر گاه از سمت ما سه تن سوالی را می شنود بگوید باز رگ علاقه بندی اشان(نام خانوادگیمان) بالا زد.

امسال در های جدیدی از رانش به رویم باز شد و تغییر محسوسی نسبت به سال گذشته در خودم احساس می کنم و سوالاتم رنگ دیگری به خود گرفته است.
گویی هر کتاب جدیدی که می خوانم و به سوالاتی که نداشتم پاسخ می دهد(!)سوالات جدیدی را نیز ایجاد می کند.
هر پادکست و سخنرانی که گوش میدهم چشمم را به جهانی ناشناخته باز میکند و من مانده ام با کوهی از سوالات که کسی علم یا حوصله ی پاسخ دادن به آنها را ندارد(البته دور و بر خودم)
حتی گاهی پاسخ سوالی را که از کسی میشنوم قانع نمیشوم...
هر کس که نداند که نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
چرا باید معرفی اهل بیت به این شیوه انجام می شد؟
حکمت ترتیب ورود به زیر کساء چیست؟
چرا حضرت زهرا آخرین نفری بودند که وارد کساء شدند؟
چرا جملات انتهایی دو بار عینا تکرار می شوند؟

چرا ۱۵ رکعت نماز؟
چه حکمتی پشت ۳ رکعت بودن نماز مغرب است؟
در قطب جنوب که شش ماه شب و شش ماه روز است چگونه زمان اذان را تعیین می کنند وچگونه روزه می گیرند؟
قبله چطور معلوم میشود؟
اگر رو به قبله بایستیم یا پشت به قبله نماز به کعبه می رسد پس چرا این سمت قبله است؟و اینکه آیا قبله از توی زمین به شکل مستقیم به کعبه میرسد یا از روی زمین میچرخد؟

چرا حضرت عبد المطلب هنگام حجوم ابرهه به مکه به جای ایستادگی و دفاع از حریم خدا مکه را خالی کرد و حتی هنگامی که به نزد او رفت بجای اینکه خواستار عدم حمله به مکه شود شتر های خود را طلب کرد؟

چرا با وجود تاکید روان شناسی بر مثبت گفتن جملات(مثلا به جای اینکه مریض نشم بگیم سلامت بمونم)در قرآن مومنان دعا می کنند که خدا آنها را از آتش جهنم حفظ کند نه آنکه به بهشت ببرد؟
چرا نام امام علی در قرآن به عنوان پیشوا نیامد تا از تفرقه بین مسلمانان جلوگیری شود؟
چرا نام خلفای اربعه ی اهل تسنن در قرآن به عنوان کسانی که پیشوا نخواهند شد نیامد؟

چرا با اینکه در بسیاری روایت دعا کردن در حالات مختلف توصیه شده و اجابت شده دانسته می شود اما وقتی در آن حالات دعا می کنیم دعایمان پذیرفته نمی شود؟
چرا نگاه جامعه حتی در عصر حاضر به زن به گونه ای است که اگر دلبری کردن برای مرد را بلد نباشد و خانه دار خوبی نباشد بدبخت می شود؟
چرا در صورت خیانت مرد یا طلاق او کسی به او کاری ندارد اما اگر این کارا از سوی زن صورت بگیرد او از همه جا رانده می شود؟
چرا زنان باید حواسشان به مردانشان باشد تا از دست نروند نه برعکس؟
چرا چیزی در وجود جسمانی زن وجود دارد که اگر نباشد تمام عالم او را رسوا می کنند اما آن پرده در وجود مردان نیست و هیچ کس از کاری که می کنند باخبر نمی شود؟
چرا زن برای سلامتی باید بهایی دردناک آنهم به طوری منظم و ماهانه بپردازد اما مرد هیچ بهایی؟
چرا زنان سنی خاص برای مادر شدن دارند اما مردان تا آخر عمر می توانند پدر شوند؟
چرا در همه ی اعصار تاریخ به زن ظلم شده و همچنان هم ظلم می شود؟

چگونه می توان عدالت را در جهان یا در یک کشور یا حتی در بین یک خانواده حفظ کرد؟
چرا قدیما دستشویی رو تو خونه نمیساختن؟