افراد مبتلا به این سندروم پس از مطالعه ی تعداد کمی از صفحات مدام مقدار خوانده شده و نخوانده شده را با هم مقایسه می کنند!
برای جلوگیری از این سندروم متوسط صفحات هر درس را محاسبه کنید و پس از خواندن آن تعداد صفحه به آرامش برسید و یا اینکه از همان ابتدا آخر درس و محتویات درس را به طور اجمالی نگاه کنید تا با آرامش بیشتری به درس خواندن ادامه دهید .
افراد مبتلا به این سندروم تمام مقدمه ها،سخنی با معلم و دانش آموز،نام ناشرین و قیمت کتاب ها و جملات پشت جلد را می خوانند و از بر می کنند اما برای به خاطر سپردن مطالب آموزشی به شدت دچار مشکل می شوند.
معمولا وقتی پای اجبار به میان بیاید حتی مسائلی که برایتان جالب و جذاب بوده نیز خسته کننده می شود با این حال باید سعی کنید از طریق روش هر نیم ساعت ۵ دیقیقه استراحت(۱ ساعت ده دقیقه)ذهم خود را متمرکز کنید .
همیشه حداقل نیمی از مطالب کتاب های درسی مطالبی است که جزو بدیهیات است،سال های گذشته خوانده ایم و یا از قبل میدانستیم با اینحال هر گز از این مطالب چشم پوشی نکنید چرا که احتمالا کلمات و شیوه ی تعریف کتاب برای معلم مهم است و حتی ممکن است شما به مرحله ای برسید که معنی مفهوم خواسته شده را بدانید اما قادر به بیان آن از طریق کلمات نباشید.
این مشکل شکلی عجیب از مشکلاتی است که برای دانش آموزان هنگام مطالعه ی قسمت هایی که معلم آنها را حذف کرده یا فعالیت هایی که خود جواب داده اند پیش می آید و هرگز به اینکه جواب های درستی نوشته اند مطمعن نمیشوند!
برای مطمعن شدن و رهایی یافتن از این مشکل سر کلاس بیشتر توجه کنید و اگر کار از کار ذشته بود به دانش آموز زرنگ کلاس پیام بدهید و طوری که او نیز دچار زحمت نشود از او بپرسید(در گروه نپرسید که فایده ای ندارد و همه به امید اینکه دیگری جواب می دهند بی جوابتان می گذارند)
این سندروم به دو شکل خود را نشان می دهد:
برای مقابله با این مشکلات بهتر است گوشی خود را خاموش کرده یا روس حالت هواپیما قرار دهید و زمانی که از قبل برای درس خواندن مشخص کرده اید کاملا پر کنید و سپس در وقت استراحت سری هم به گوشی بزنید
راه حل مشکل دوم این است که گوشی را به دست والدین سپرده و به آنها بگویید به هیچ عنوان آنرا تا ساعتی معلوم به شما پس ندهند اینگونه حتی اگر خودتان هم بخواهید خانواده مانع شما میشود و وقتی از ان استفاده کنید همه مطمئن هستند زمان زیادی را برای ان تلف نکرده اید .
امان امان امان ینی کافیه کتابو باز کنی که یهد ذهنت درگیر این بشه که چرا میگیم خدا حافظ نمیگیم خدا سعدی؟ یا اینکه چرا پنج سال پیش تو دعوا با فلانی این جوابو ندادم?اصلا کتاب که باز میشه اتگار ذهنت فعال میشه منتها برا همه چی جز درس??
پیشنهاد من اینه که یه کاغذ کنار دستتون بزارید و همه ی افکار سمی تونو تو اون بندیسید تا در وقت مناسب بهشون رسیدگی بشه و نگران اینم نباشید که یادتون بره اون مسائل حیاتی رو ??
امکان نداره تجربه ی تو یه روز دو تا امتحانو داشته باشین و به معلم x نگفته باشید چون امتحان y داشتم درس نخوندم و به معلمy نگین چون امتحان x داشتم درس نخوندم. این دیگه سم خالصه??
ادقت کردید داریم درس می خونیم یهو به خودمون میایم میبینیم یه اثر هنری خلق کردیم یا ایده ی جدید برای امضا به دهنمون رشیده؟?
مطالب فوق هیچ گونه جنبه ی علمی ندارند و ساخته ی ذهن بنده هستند?
سوالم از شما اینه!
بخش اول مطالب که به زبانی نسبتا رسمی و بدون هیچ اینوجی اضافه نوشته شده بود آیا شما را به فکر فرو نبرد که این مطالب کاملا علمی است؟(شایدم باشه بعضاش)
و بخش دوم که پر از ایموجی بود و زبانی صمیمی تر داشت را احتمابا کمتر جدی گرفتید!
خیلی از مطالبی که به دستمون میرسه بدون هیچ نبع قابل اعتمادی صرفا حرف هایی رو بهمون میگن که درست به نظر میان اما ممکنه نباشن!!!
دقت کنیم