وقتی سرو ها برگ می ریزند
درختم دلشوره دارد...
مرده ها در راهند.
سایه ی باد
شبی در زمستان
سایه ات را دنبال می کنم.
فردا و فردا و فردا
هر دو در نهایت می میرند
عروس ایران و عروس قریش...
مردی در تبعید ابدی،
اینطور مرد ها
مرد رویا ها هستند...
پسری که مرا دوست داشت
کاش بوی سگ مرده می داد🤷♀😬
+من مجردم خانم!
_خودتو به فنا نده آقا😉
هیس
زنی شبیه تهران
بازگشت...
+از کدام سو؟!
_آنجا که پنچر گیری ها تمام می شود؛همه چیز با تو شروع می شود...
در مغازه ی خودکشی
مرگ قسطی فروخته شد!
مرگ کسب و کار من است...
تولستوی و مبل بنفش مایل به لیمویی
پیش از آنکه قهوه ات سرد شود☕️
لبخند:)
بیمار خاموش!
الفبایم را جدی بگیر
با من حرف بزن