این پرسشنامه پارسال این موقع ها توسط فاطمه خانم منتشر شده بود و منم به پیشنهاد جناب سائر پرش کردم.
یادش بخیر قدیما خیلی از اینجور چیزا میزاشتن...

سوال اول : اگر اون آدم برگرده پیشتون چه چیز هایی هست که دوست دارید براش تعریف کنید و بهش بگید ؟
خب فک میکنم واقعا هیچوقت همچین آدمی توی زندگیم نبوده اما اگه بخوام با کمی اغماض درنظر بگیرم یه نفر که توی سه چهار سال پیش جامونده میتونه باشه.
فک میکنم بهش آسیب زدم هم با حرفام هم با خبر چیزی که من بدست آوردم اما اون از دست داد که قطعا به گوشش رسیده.
ازش عذرخواهی میکنم. بهش میگم هیچوقت دلم نمیخواست ناراحتش کنم و سوتفاوتهای بیشمار بینمون فقط بخاطر تفاوتهای شخصیتی بوده من به شدت برونگرا و رک و اوی به شدت درونگرا و حساس ترکیب خوبی نبودیم.
بهش میگم از اینکه چیزی که دلش میخواست رو بدست نیاورد اصلا خوشحال نشدم. بهش میگم بعد از اون حوادث خیلی میخواستم به طرق مختلف باهاش ارتباط برقرار کنم اما نه کار درستی بود و نه اون آدم سابق...
سوال دوم : اگر بخواید دلتنگیتون رو توصیف کنید چطور اینکار رو میکنید ؟
نمیدونم واقعا
هرچی بخوام بگم یا اونو خراب کردم یا یکی دیگهرو.
فقط میگم دلم برات تنگ شده بود.
نمیگم اسمشو نیار بهم توصیه کرد بهش پیام ندم تا بیشتر آسیب نزنم.
نمیگم وقتی دوست صمیمی یه زمانت با ذوق از شکستت تعریف میکرد برامون چقدر ناراحت و شوکه شدم. نمیگم رازی که به حانیه گفتی همهجا پخش شده بود و میدونستم این موضوع چقدر آزارت میده.
دلم برای روزی که رفتیم و توی همه تفسیرای قرآن دنبال یه آیه گشتیم تا بفهمیم معنیش چیه تنگ شده، برای بحثهای اجتماعیمون، برای صحبت از ویرگول، برای دعواهامون تنگ نشده...
سوال سوم : اگر بخواید با یک بیت حال خودتون یا احساستون یا اون فرد رو توصیف کنید اون بیت چیه ؟
ای که دستت میرسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
سوال چهارم : اگر بخواید در یک جمله همه چیز رو تمام کنید اون جمله چیه ؟
همه چیز خیلی وقته تموم شده اما امسال هم روز تولدم یاد تو افتادم که دو سال پشت سرهم خرابش کردی(:

چون این پست مال سال گذشته بوده باید آپدیت استرس رو اضافه کرد چون این تابستون فصل جنگ بود، بعد از سی و اندی سال کشورمون دوباره وارد یه جنگ تحمیلی شد.
سوال اول : اگر بخواید تابستونی که گذشت رو به یک شی تشبیه کنید اون چی هست ؟
کوره، آدمو میسوزونه اما محکم میکنه.
سوال دوم: قشنگ ترین خاطره تابستونتون چی بود؟
دیدن معدلم، ترم یک خیلی حال خوبی نداشتم اما ترم جدید با وجود مشقتهای آمار استنباطی و جنگ و طولانی شدنش تهش با یه معدل خیلی خوب تموم شد😍
لحظات برنامهریزی کردن و اجرای مطالعه کتابهای رفرنس که بهم حس پیشرفت میداد...
سوال سوم: بدترین خاطره ی تابستونتون چی هست ؟
احتمالا برای همه خبر جنگه ولی برای من بدترین نبود.
بدترین اتفاق شکستن پای مادربزرگم بود که باعث شد حدود دو ماه زندگیمون مختل بشه. خونمون بهم ریخته بشه و همه برنامهریزیامون بهم بخوره. اومدن یه عالمه مهمون وقت و بیوقت و نرفتنشون از خونه اعصابمونو حسابی بهم ریخت...

ممنونم از خدا که بهم فرصت و آراده داد بتونم برنامه هامو اجرا کنم...
سوال اول : بهترین لطفی که در حق خودتون کردید چی بوده ؟ و بهترین لطفی که می تونید در حق خودتون بکنید ؟
اینکه تابستون رو به بطالت نگذروندم.
زبان خوندم، کتاب روش تحقیق خوندم، درس خوندم.
سوال دوم : چه چیزی هست که فکر میکنید بیشتر همه می تونه خوشحالتون کنه ؟
مدال طلای المپیاد روانشناسی و رتبه یک کنکور کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی یا بالینی یا صنعتی😐🎀
سوال سوم : در چند جمله بابت تمام کار هایی که کردید از خودتون تشکر کنید .
خداروشکر که تونستم حتی زمان جنگ انگیزهمو حفظ کنم و درس بخونم.
خداروشکر کلاسهای رانندگیم رو تموم کردم.
خداروشکر که با مبارزه با نفس آشنا شدم.
سوال آخر : اگر بخواید یک قول به خدا ، خودتون و کسی که دوستش دارید بدید اون چیه ؟
تلاش میکنم کمتر در تحصیل کمالگرا باشم و به جنبههای دیگه زندگیم هم توجه کنم تا چرخ زندگیم به تعادل برسه.