بسم الله الرحمن الرحیم
(کتاب الغارات)، از قدیمی ترین کتب شیعه ، که مربوط به سال های پایانی حکومت امیرالمومنین (ع ) می باشد. که در این سال ها ( حدود دو سال و نیم ) در حکومت اسلامی جنگ بزرگی صورت نگرفته است. عموم افرادی که از تاریخ صدر اسلام اطلاعات کلی دارند ، گمان می کنند که در تمام دوران چهار سال و نه ماهه حکومت امیرالمومنین ، ایشان بیشتر سال ها را درگیر جنگ بوده اند. جنگ هایی نظیر جنگ جمل ،جنگ صفین و جنگ نهروان. اما در واقعیت دو سال پایانی حکومت ، امیرالمومنین درگیر خدعه و نیرنگ دستگاه و تبلیغات سو معاویه بن ابوسفیان بوده اند. و تمام توان سیاسی خلافت ایشان در خنثی کردن این خدعه ها خرج میشد.
این سال ها که به سال های الغارات مشهور هستند به این دلیل اینگونه نامیده شده اند که معاویه با غارت های کوچک ولی متنوع و فراوان و شبیخون های پشت سر هم که به پیکره سرزمین های قلمرو اسلام وارد می کرد ، به صورت تدریجی اما پیوسته ضربه های بسیار سخت و جبران ناپذیری به حکومت اسلامی وارد کرده است .
هرچه سپاهیان معاویه در اجرای فرامین کفر آلود وی مصمم و با اراده و فرمان بردار بودند، سپاهیان امیرالمومنین، افرادی تنبل ، سست اراده ، بهانه گیر و بی منطق بودند .
علت دیگر و شاید بتوان گفت مهمترین دلیل پیروزی معاویه در این خدعه ها بی بصیرتی عوام و بی تقوایی خواص جامعه بوده است. طوری که امیرالمومنین بسیار تنها ، مظلوم و بی یاور ماندند.
در طی این دو سال مولا آنقدر غربت کشیدند و آنقدر اذیت شدند که باااارها در مسجد کوفه و در حال خطبه خواندن، آرزوی رسیدن مرگ خودشان را از خدا داشتند تا زود تر از دست این افراد بهانه گیر کوفی نجات پیدا کنند.
در ادامه برشی از کتاب که فرمایش مولای غریب ماست را میخوانیم :
اُف بر شما که از شما غم بسیار در دل دارم وای بر شما نه روزی که شما را آهسته فراخواندم و نه روزی که بلند صدا زدم کسی جواب مرا نداد و نه کسی در برادری صادق بود. به خدا قسم من به دست شما گرفتار شدهام کر هستید و نمیشنوید لال هستید و سخن نمیگویید. کور هستید و نمی بینید. الحمد لله رب العالمین وای بر شما به یاری برادرتان مالک بن کعب بروید که نعمان بن بشیر با جمعی از مردم شام که زیاد هم نیستند به جنگ او آمده است. برخیزید و آماده جنگ شوید شاید خدا به وسیله شما دست ستمکاران را قطع کند.
لازم به ذکر است که آقای پناهیان هم در ابتدای کتاب یادداشتی را برای خوانندگان نوشته اند، که در اینجا بنده به بخشی از آن اشاره میکنم :
باید مقتل غارات را برای خود، مقدمۀ فهم مقتل عاشورا قرار دهیم تا بدانیم چگونه کسانی که در جریان غارات سستی کردند، مبتلا به بلای عظیم یزید شدند و رذالتشان به جایی رسد که نه تنها در مقابل دیدگان آنها خیمههای امام غارت شد، بلکه خودشان به غارت خیمههای اباعبدالله الحسین(ع) پرداختند.
این کتاب را باید بارها خواند...
کتاب مقتل برای یکبار خواندن و آگاه شدن نیست، مقتل را باید مکرر خواند و اندیشید و اشک ریخت. با خواندن جملات دردمندانۀ امام علی(ع) در مقتل غارات، اثر کلام نورانی و جانگداز حضرت در قلب ما ظاهر میشود و هرگز لحظات همدردی با امیرالمومنین(ع) را فراموش نخواهیم کرد.
این پست را برای چالش مرور نویسی فراکتاب نوشتهام.