مهدی بهرامی
مهدی بهرامی
خواندن ۳ دقیقه·۸ ماه پیش

دانلود قسمت 61 سریال یاقوت کبود Safir با دوبله فارسی

در این مطلب از سایت جدولیاب خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی یاقوت کبود را مطالعه می کنید. همراه ما باشید. سریال ترکی یاقوت کبود (Safir) محصول سال ۲۰۲۳ کشور ترکیه به سفارش شبکه ATV و به کارگردانی سمیح بائجی و به نویسندگان گل آبوس و بورجو اور است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ اوزگه یائیز، ایلهان شن، جان بارتو اصلان، گیزم سویم، ایپک توزکو اوغلو، مفید کایاجان، ارکان بکتاش، سودا باش، سلین ایشیک، منیر جان سیندوروک، الچین زهرا ایرم، نور یازار و سردار بوردانجی. این سریال از ۱۱ آذر ماه ۱۴۰۲ روزهای زوج از شبکه جم سریز در ساعت ۲۱ پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش مجدد دارد.

داستان سریال ترکی یاقوت کبود روایت خانواده گولسوی از ثروتمندترین طایفه‌های ترکیه است. یامان یکی از فرزندان این خانواده است که از کودکی عاشق دختر راننده خانوادگی خودشان شده. او در دوران کودکی حلقه یاقوت مادرش را دزدیده و به فرای هدیه می‌دهد.

لینک های دانلود قسمت 61

کیفیت 480p : دانلود با لینک مستقیم

کیفیت 720p : دانلود با لینک مستقیم

کیفیت 1080: دانلود با لینک مستقیم

آتش پسر بزرگ خانواده یامان است که به علت سرباز زدن از دستورات پدربزرگش خانه را ترک کرده و به آمریکا رفته بود. پس از سال‌ها به درخواست مادرش به خانه برگشته تا دوباره خانواده گولسوی کنار هم جمع شوند و تجارت خانوادگی‌شان را از سر گیرند. یامان می‌خواهد با بازگشت برادرش از عشق کودکی‌اش خواستگاری کند و این دو برای این لحظه بسیار هیجان دارند. اما اتفاقی غیرمنتظره همه معادلات را برهم می‌زند. سریال یاقوت کبود داستان سه برادر به نام‌های یامان، آتش و اوکان را روایت می‌کند.

۳تا برادر میرن به شرکت که بهشون خبر میدن آقا عمر اومدن. آتش ازش میپرسه واسه چی اومدی؟ عمر میگه بی تربیت این چه طرز حرف زدنه اومدم سر کارم! او بهشون خبر میده که دوباره مدیریت کارخانه را به دست گرفتم و میخوام که بهم گزارش بدین! همان موقع از امور مالی میان و عمر را به عنوان مدیر کارخانه با خودش میبره.…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

جمیله به عمارت برگشته و به چتین میگه که چمدانهامو بیار از این به بعد همونجوری که با گلفم رفتار میکنین باید با منم رفتار کنین و میره داخل. او وقتی گوشی آلینارو میبینه میفهمه که پدر بچه تو شکم آلینا بوراست. او کلافه و عصبی میشه و میره پیش آلینا و میگه تو چیکار کردی؟ میدونی وورال بفهمه که بچه تو شکمت مال بوراست…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

آلینا به یامان میگه چرا انقدر تعجب کردی؟ میگم بچه دار داریم میشیم! یامان به فرایه میگه مزخرف میگه! به حرفاش گوش نکن! فرایه میره و یامان دنبالش میره که. یامان بهش میگه فرایه حرف های اونو باور نکن! فرایه میگه نمیکنم یامان میگه من حتی دستم بهش نزدم! فرایه میگه میدونم حرفتو باور دارم ولی نتونستمم…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

دختری به نام گونش تو جاده ماشینش خراب شده که آتش تو مسیر میبینتش و میره تا بهش کمک کنه اما اون دختر میگه خودم درست میکنم و بعد از کمی حرف زدن آتش از اونجا میره. یامان و فرایه رفتن پیش هازال و باهم در حال صبحانه خوردنن. از طرفی آلینا از اتاق بورا از خواب بیدار میشه و میگه چقدر حالت تهوع دارم فکر کنم…. برای خواندن ادامه داستان روی تیتر کلیک کنید.

یاقوت کبود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید