بعضی وقتا ذهنمون اونقدر شلوغه که انگار هزار تا نخ گرهخورده افتاده توی مغزمون. نه میتونیم درست فکر کنیم، نه تصمیم بگیریم، نه آروم بشیم. منم دقیقاً اونجا بودم.
این وبلاگ، برای منه. و شاید برای تو هم باشه.
برای ماهایی که دنبالیم... دنبال یه ذره نظم توی فکر، یه ذره نور توی تاریکیهای تصمیمگیری، یه ذره "خودمون شدن".
من نه استاد موفقیتم، نه مربی توسعه فردی. فقط یه آدم عادیم که بلده با واژهها فکر کنه. و اینجا مینویسم از چیزهایی که یاد میگیرم، تجربه میکنم، یا باهاشون کلنجار میرم.
اینجا از مدیریت زندگی مینویسم، از تصمیمگیری، رشد فردی، عادتها، شکستها، هدفگذاری، تنهایی، امید، انگیزه… خلاصه، هرچی که به ذهنم میاد و فکر میکنم شاید برای تو هم مفید باشه.
اگه تو هم مثل من فکر میکنی که نوشتن و خوندن میتونه یه جور درمان باشه، یه جور رفاقت با خودت، پس خوش اومدی به «ذهن واژه» — جایی برای فکر کردن با صدای بلند.
> ✍️ تو چی؟ آخرین بار کی با خودت خلوت کردی؟ برام بنویس