آخرین روز یک محکوم از ویکتور هوگو برای من تجربهای متفاوت بود. هرچند این رمان نسبتاً کوتاه را میتوان اثری متوسط دانست، اما ارزش و اهمیت تاریخی و فکری آن انکارناپذیر است. هوگو در این اثر گویی بیش از هر چیز در پی انتقال پیام خویش است؛ پیامی علیه مجازات اعدام. همین امر باعث میشود روایت حالتی شتابزده و خطابهوار پیدا کند و گاه عمق داستانپردازی در پسِ شدتِ بیانِ ایدهها کمرنگ شود.
با این حال، در نظر داشتن زمان نگارش کتاب اهمیت فراوان دارد. این متن حدود دویست سال پیش نوشته شده، و شگفتانگیز است که در آن دوران نویسندهای میتوانست با چنین صراحتی در رد مجازات اعدام و سیاستهای حکومتی سخن بگوید؛ آن هم در جامعهای که هنوز گیوتین را ابزار رسمی عدالت میدانست. این آزادی بیان در قرن نوزدهم، بهویژه در قیاس با شرایط امروز برخی جوامع، نکتهای تأملبرانگیز است.

بهعنوان خواننده، هنوز در مورد اعدام به جمعبندی قطعی نرسیدهام. از یکسو خود را جای خانوادهی قربانی میگذارم و میل به انتقام را درک میکنم، و از سوی دیگر بر این باورم که دستکم در حوزهی اعدامهای سیاسی، خشونت عریان و بیمحابا چیزی جز تکرار وحشیگری نیست. در این زمینه، هوگو با صدایی رسا سعی دارد ما را به بازاندیشی دعوت کند.
در مجموع، «آخرین روز یک محکوم» کتابی ارزشمند برای مطالعه است؛ نه به سبب پیچیدگی روایی، بلکه بهخاطر قدرت تأثیرگذاریاش بهعنوان سندی تاریخی و اخلاقی. ترجمهی اثر روان و دقیق است و کیفیت چاپ نیز مطلوب بود.