🎬 پیر پسر | اکتای براهنی
«پیر پسر» معرکهست.
معرکه به معنای عام، نه خاص.
فیلمی که هرکسی به شکلی درگیرش میشه — و دلیل این درگیری، کاملاً شخصیه.
در روزگار بدِ فیلمیِ سینمای ایران، این فیلم اتفاقاً خوبه. اما بینقص نه.
میون رئالیسم و فرمالیسم مدام در نوسانه؛ اونهم گاهی در دل یک سکانس.
از فرمالیسم ضعیف تا رئالیسمِ بسیار ضعیف.

مثلاً جایی که علی (با بازی حامد بهداد) از غلام (با بازی حسن پورشیرازی) چاقو میخوره، انگار زنبور نیشش زده — شبیه هرچیز هست جز چاقو خوردن.روایت هم بین دانای کل و دانای محدود معلق مونده؛ برای همین، بیشتر تعلیقها درنمیان.بااینحال، فیلم سکانسهایی داره که میخکوبت میکنه — مثل سکانس شاهکار «دو دست پشت مبل».
موتیفها هم جذابن: آینههای اتاق علی، یا آینهی سرویس بهداشتی که غلام آخرین بار خودش رو توش میبینه.
و پایانبندی… چیزی برای گفتن نداره، یا دستکم من نفهمیدم کارگردان چی میخواست بگه.
اما در مجموع، «پیر پسر» فیلمیه دیدنی، تأثیرگذار و متفاوت.