بیایید از ابتدا روشن صحبت کنیم. وقتی دنیا دور سرت میچرخد، وقتی بمب به خانهات نزدیکتر از امید شده، وقتی مرزها دیگر فقط روی نقشه نیستند... آن وقت است که «مهاجرت» دیگر یک انتخاب نیست، یک واکنش طبیعی است.
در چنین وضعیتی، کلمهای که ذهنت را قلقلک میدهد، «امنیت» است. نه پاسپورت، نه شغل، نه حتی آبوهوای خوب. فقط امنیت.
اینکه کشور جدیدی که به آن پناه میبری، آیا واقعاً امن است یا نه، سؤال سادهای نیست. ولی مالزی، از نظر عدد و رقم، تجربههای مهاجران و حتی نگاه ژئوپلتیک، جواب جالبی دارد.
کجاست مالزی؟ و چرا کمتر دربارهاش شنیدهایم؟
اگر اهل رصد تیترهای بینالمللی باشی، احتمالاً اسم مالزی کمتر از بقیه به گوشت خورده. دلیلش؟ چون اتفاق خاصی در آن نمیافتد. و این، اتفاقاً خبر خوبی است.
کشوری در جنوب شرق آسیا، نه جنگ دارد، نه انقلاب، نه حتی بحران اقتصادی جدی در سالهای اخیر. نه نفتخیز است که قدرتها سرش دعوا کنند، نه هممرز کشورهای متشنج.
این یعنی آرامش.
امنیت اجتماعی: آمار چه میگویند؟
بیایید با عدد حرف بزنیم. شاخصهای امنیت جهانی (مثل Global Peace Index)، نشان میدهند مالزی سالهاست در بین امنترین کشورهای منطقه خود قرار دارد. میزان جرم و جنایت پایین است، پلیس فعال است و دولت در مواجهه با بحرانها واکنشهای نسبتاً منطقی دارد.
نه میگویم مدینه فاضله است، نه سیاهنمایی میکنم. ولی وقتی خیابانها شبها روشن میماند و مهاجرها میتوانند در محلههای معمولی زندگی کنند، میتوان به چیزی به نام «امنیت اجتماعی» فکر کرد.
مالزی؛ فقط یک مسیر مهاجرت نیست
اغلب کسانی که از کشورهای درگیر بحران راهی کشور امنی میشوند، با ویزای دانشجویی وارد میشوند. تحصیل در مالزی بهعنوان یکی از راحتترین و سریعترین راهها برای مهاجرت قانونی، مسیر پرطرفداریست.
و اگر بخواهیم بیپرده بگوییم: نه سختگیری بیشازحد دارد، نه نیاز به نمرههای عجیب زبان. دانشگاههایی با استانداردهای نسبتاً بالا (مثل UM، UPM، Taylor’s و Sunway) هستند که نه فقط برای مدرک گرفتن، که برای داشتن چند سال زندگی امن و پایدار در یک کشور آرام مفیدند.
به همین دلیل است که تحصیل در مالزی تبدیل به راه فرار هوشمندانهای شده است. حتی اگر دانشجو بودن را هدف نهایی ندانی، این مسیر برای عبور از بحران مؤثر است.
فرهنگ، غذا، زبان: تجربه زندگی مهاجر در مالزی چگونه است؟
زندگی مهاجرانه فقط به ویزا و آپارتمان مربوط نمیشود. اینکه هر روز با لبخند مواجه شوی یا نه، اینکه غذا برایت آشنا باشد یا نه، اینها هم مهماند.
در مالزی، با تنوع قومی و دینی بالا، کسی به تو خیره نمیشود. مسلمان باشی، هندوی باشی، حتی اگر هیچ نباشی، در کوالالامپور کسی کاری به کارت ندارد.
غذا؟ ترکیبی از چینی، مالایی و هندی. برای ذائقه ما، معمولاً قابلتحمل. البته اگر به ادویه حساس نباشی.
زبان؟ انگلیسی رایج است. کافی است بتوانی ساده حرف بزنی تا کسی در اداره، تاکسی، یا سوپرمارکت راهت را ببرد.
تحصیل در مالزی؛ فرصتی برای فکر دوباره
وقتی در یک کشور ناآرام زندگی کردهای، تنها چیزی که از آن فرار میکنی «بیثباتی» است. تحصیل، فقط بهانهای میشود برای داشتن چند سال آرامش؛ بدون نگرانی از بمب، اختناق یا بوروکراسی بیپایان.
و تحصیل در مالزی این فضا را میدهد. یک مکث بزرگ برای فکر. شاید برای ساختن دوباره. شاید فقط برای نفس کشیدن.
اگر مهاجرت در شرایط جنگی را بررسی میکنی...
من نمیگویم مالزی بهشت است. اما اگر دنبال کشوری هستی که:
درگیر جنگ نیست،
ویزا گرفتنش ممکن است،
هزینه زندگیاش معقول است،
مردمش کاری به کارت ندارند،
و دانشگاههایش برای بازسازی فکری و روانی جا دارند...
... شاید باید چند صفحهای دربارهاش بخوانی. به آمارها نگاه کنی. و بعد تصمیم بگیری.
نه از روی ترس، بلکه از روی شناخت.
نتیجهگیری
مهاجرت تصمیم بزرگی است. در بحران، بزرگتر. اگر دنبال گزینهای با آرامش واقعی، و نه فقط تبلیغات، هستی... وقتش رسیده مالزی را واقعبینانه نگاه کنی.
نه بهعنوان مقصد رویایی. بلکه بهعنوان «جایی که بتوانی چند سال نفس بکشی، درس بخوانی، فکر کنی و شاید، دوباره شروع کنی.»