امیلی واپنیک توی لایوش میگه معمولا توی بچگی از خیلی هامون در دوران کودکی پرسیدن که وقتی بزرگ شی می خوای چی کاره بشی!
خیلی ها با شنیدن این سوال استرس میگیرن!
به طور کلی این سوال اصن ایراد داره !چون فقط انتظار شنیدن یک شغل به عنوان یک جواب واحد دارد که البته این تفکر فقط برای حرفه ای ها صدق میکند! تفکری که پشت این سوال هست مارو مجبور می کنه فقط یک حرفه رو انتخاب کنیم که خب نمی خوایم J
اکثر ماها به پول, معنا و تنوع برای ادامه ی زندگی نیاز داریم. بعضی از افراد این سه تارو در یک شغل به دست می آرن. که خب به راحتی هم خودشون و هم شغلشون رو می تونن معرفی کنند. بعضی هم با انجام کارهای مختلف می تونن به این سه مورد برسند.
مثلا من از نوجوونی دوست داشتم تدریس زبان کنم .با شروع شدن کرونا بیشتر روی تقویت زبان انگلیسی خودم وقت گذاشتمو به سطح قابل قبولی رسیدم. ولی شرایط تدریس محیا نبود و همه آموزشگاه ها بسته بودند. من مجبور شدم تدریس آنلاین رو شروع کنم. که یکی از بهترین تجربه های کاری زندگیم رو برام رقم زد.
تا مدتها خودم رو سرزنش می کردم که چرا کارهای مختلفی می کنم و مثل بقیه اطرافیانم فقط مشغول یه کار مشخص نیستم! شاید مشکلی وجود داره که نمی تونم مثل اونها زندگی کنم ولی خب با شنیدن و فهمیدن بیشتر , مسیر زندگی برام روشن تر شد. خودم رو تونستم بهتر بشناسم! فهمیدم آدمی نیستم که بتونم یک کار تکراری رو برای مدت خیلی طولانی انجام بدم!
اینکه الان تعدادی از شرکت های معتبر دنیا به مهارت های افراد بیشتر از مدرک تحصیلیشون اهمیت میدن و مبنای استخدام افراد داره تغییرمیکنه هم خیلی نشونه ی خوبیه. چند پتانسیلی ها که از نقطه امن زندگی, خیلی خارج می شن و مهارت های زیادی رو به دست می آرن, می تونن موفقیت های زیادی رو کسب کنند.
الان من مهندس صنایعی هستم که تدریس زبان می کنه و تولید محتوا هم انجام میده. البته مدتیه که بیشتر تولید محتوا و تدریس رو انجام میدم.
از تولید محتوا درآمد زیادی تا به حال نداشتم ولی خب به طور کلی سرچ کردن و نوشتن رو خیلی دوست دارم.
البته یه نکته ی مهمی که اینجا وجود داره اینه که این رفتار با تنوع طلبی و از این شاخه به اون شاخه پریدن متفاوته کاملا! یه مرز باریکی دارن که باید حواسمون واقعا بهش باشه...