سید علی احمدی روئین
سید علی احمدی روئین
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

تولد فندق قسمت 6

یک روز که فندق داشت میرفت بیرون بایک تونل پارچه ای توی اتاقش بر خورد رفت داخل تا ببیند چه خبر است دید که همه دارند برای فندق جشن میگیرند فندق :بله کادوتو کی بدم فندق : وقتی که کیکو خوردیم :باشه حالا برو کلاه سرت بذار: باشه .خوب فندق رفت کلاه بذاره تا او موقع داستانو بخونم موزی شمع هارو روشن کرد کوکو گل روی کیک میذاشت و یکی رو دعوت کرد به نام جوجو که یک طوطی برزیلی پاستیلی بود که فوضول بو، واقعا فوضول. جوجو رفت تا اهنگ بذاره گردو اومد کیک درست کنه ،کیک توت فرنگی، یکی رفت کته کبابی درست کنه ،ای وای پیاز یادم رفت .خلاصه همه ترتیب تولد را دادند فندق هم امد فندق مگه کلاه گذاشتن خیلی طول میکشه ها دوساعت دنبال کلاه میگشتم اونم چراغ، دار طرح باب اسفنجی هم هست. اره جوجو اهنگ گذاشت که میگه دیشدیدرین ماشالاه دیشدیدیرین ماشالاه دیشدیدیرین ماشلاه.

خلاصه کادوها رو دادند یکی ساعت ردیاب یکی خود ردیاب یکی تفنگ ارپیچی. گردو ارپیچی داد یکی AK 47 داد هان دیگه نصف کیک موند که جوجو کله اش را کرد توش هار هار هار قصه ما به سر رسید لطفان لایک کنید

توت فرنگیتولد فندقکیک خانگی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید