هفتهای که گذشت یکی از پر تلاطم ترین هفته های کاریم تو آسود بود.
چند نفر تیم مارو ترک کردن، چند نفر به تیممون اضافه شدن.
اصلا کاری به بد و خوب بودن این ماجراها ندارم. اما میتونم بگم این اتفاق ها رو من تاثیر گذاشت. هیجان و استرس بم وارد شد. تمرکزم بهم ریخت. یه سری جاها اشتباه کردم. کارم رو غلط انجام دادم. عصبی شدم...
اما پیش خودم فکر کردم چرا باید هر اتفاق تلخ و شیرینی انقدر منو هیجانی کنه؟ چرا باید استرس و ترس جوری به من قالب شه که نتونم کار کنم؟
تصمیم دارم از این به بعد انرژیمو فقط بذارم روی کار... سمت حاشیه نرم. فکرمو تا حد امکان معطوف کنم رو هدفم.
برای اینکار احتمالا لازمه که اوضاع رو راحت تر بگیرم و هندزفریمو بذارم تو گوشمو کار کنم :)