تنوع و یا تفاوت ویژگیهای افراد مبتلا به ناتوانیهای یادگیری در دو سطح درون فردی و بین فردی قابل بررسی است.
در سطح تنوعات بین فردی، در بین دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری باید به این نکته اشاره کرد که برخی از آنها مشکلاتی در ریاضی دارند، برخی دیگر مشکلاتی را در هجی کردن، خواندن، نوشتن و نظایر آن.
یک اصطلاح برای چنین گوناگونی بین فردی، ناهمگنی است.
اگر چه که ناهمگنی، مشخصه کودکان مربوط به همه گروههای افراد با نیازهای ویژه است، اما عبارت هیچ دو نفری دقیقاً مثل هم نیستند، به طور خاصی برازنده دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری است.
این ناهمگنی بزرگترین چالش معلمان در آموزش این دانش آموزان است.
تنوعات درون فردی به این مسئله اشاره دارد که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری، تنوعی را در نیمرخ تواناییهای خود نشان میدهند.
برای مثال یک کودک ممکن است از لحاظ خواندن دو یا سه سال بالاتر از سطح پایه خود عمل کند، ولی در نوشتن و یا حساب کردن بسیار ضعیفتر عمل کند.
نارسایی در استفاده از راهبردهای مختلف در تکالیف حافظه نشان میدهد که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری در استفاده از راهبردهای مختلف شناختی مشکلات عمدهای دارند.
«شناخت» اصطلاح وسیعی است که بسیاری از جنبههای مختلف فکر و حل مسئله را شامل میشود.
دانش آموزان مبتلا به ناتوانی یادگیری اغلب تفکر سازمان نایافتهای را نشان میدهند که منجر به مشکلاتی در برنامهریزی و سازماندهی آنها در مدرسه و خانه میشود.
این کودکان همچنین در انتخاب راهبردهای شناختی مناسب برای انجام و یادگیری تکالیف مختلف مانند:
تلخیص مطالب
خط کشیدن زیر مطالب مهم
حاشیهنویسی
استفاده از سرواژه
تشکیل نمودار و جدول
سازماندهی مطالب
با مشکلاتی مواجه هستند.
بسیاری از افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری از نظر سطح انگیزش مشکلات اساسی دارند. آنها به تواناییهای خود در رویارویی با مشکلات زندگی، ایمان ندارند و منبع مهارگری در آنها، بیرونی است تا درونی.
این افراد بر این باور هستند که زندگیشان تحت مهار عوامل بیرونی مانند شانس است تا عوامل درونی مانند توانایی؛ به طوری که برخی اوقات ممکن است دچار استیصال اکتسابی شوند.
آنچه مشکلات انگیزشی را برای معلمان، والدین و افراد مبتلا به ناتوانی یادگیری بسیار دشوار میسازد، رابطه متقابل بین مشکلات انگیزشی و شناختی در این دانشآموزان است.
دانشآموز یاد میگیرد که در هر موقعیت جدید بر اساس تجربه شکست، انتظار شکست را داشته باشد، سپس انتظار شکست، ممکن است موجب شود دانشآموز به هنگام مواجهه با یک تکلیف مشکل یا پیچیده، آن را رها سازد.
در نتیجه نه تنها در یادگیری مهارت جدید شکست میخورد که همچنین تجربه بد دیگری را داشته است؛ یعنی تقویت احساس استیصال و حتی بیارزشی.
بنابراین این چرخه به همین صورت پیش میرود و به تدریج احساس خود ارزشمندی کودک تضعیف میشود.
اگر فرزند شما ویژگیهایی که در این متن ذکر شده است را دارد، با شماره تلفنهای زیر تماس بگیرید و از خدمات روانشناسی مرکز پرورش ذهن فرزام کمک بگیرید:
22302092-3-5 و 09058903442
مرکز آموزشی – توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری ذهن فرزام با برگزاری دورههای بهبود اختلالات یادگیری آماده خدمات رسانی به شما والدین گرامی و فرزندان دلبندتان میباشد.