پرورش ذهن فرزام
پرورش ذهن فرزام
خواندن ۱۰ دقیقه·۳ سال پیش

همگام شدن والدین با جنبه‌های مختلف رشد کودکان

وقتی که استعدادهای یک کودک بر روابط دیداری – فضایی متمرکز است و به او اجبار می‌شود که با استفاده از حالت‌های کلامی یک مسئله ادراکی را حل کند، این کودک شدیداً با ناکامی مواجه می‌شود و این ناکامی او به دشمنی نسبت به معلم و بدتر از آن دشمنی نسبت به فرآیند یادگیری منجر می‌شود.

اگر معلم از این مطلب آگاه گردد که این کودک در مهارت‌های دیداری – فضایی مهارت دارد و به او فرصت داده شود تا از این مهارت خود استفاده کند، هم یأس و هم دشمنی بعدی‌اش از میان خواهد رفت.

در مقابل کودکی که مهارت‌های کلامی سطح بالایی دارد، در تجسم جنبه‌های دیداری یک مسئله ناتوان خواهد بود و در این حالت عدم اجبار او به درگیری با مسائلی که برای آنها آمادگی طبیعی ندارد، نتایج بهتری خواهد داشت.

در این نوشتار سعی بر آن است که خواننده با شناخت ابعاد جسمی، شناختی، اخلاقی، اجتماعی و عاطفی کودکان پیش دبستانی آشنا گردد.

رشد جسمانی:

در این دوره، کودکی اول ( 2 تا 6 سالگی)، کودکان عموماً لاغر به نظر می‌رسند، زیرا قسمت پایینی بدن آنها (تنه و پاها) نسبت به بالای آن (سر و صورت) رشد بیشتری پیدا می‌کنند.

افزایش مداوم و پیوسته‌ای در قد و وزن کودک پدید می‌آید به نحوی که تناسب بدن کودک کم و بیش مانند بزرگسالان می‌شود.

رشد مغز نسبت به بخش‌های دیگر بدن سرعت بیش‌تری دارد. در 5 سالگی وزن مغز در حدود 90 درصد زمان بزرگسالی خود می‌رسد.

سلول‌های عصبی در مغز با درجات گوناگونی دارای میلین می‌شوند و سرعت ادراکات حسی در کودکان بیش‌تر می‌شود. ولی در پایان این دوره هنوز هماهنگی بین دو نیمه‌ی مغز به طور کامل برقرار نشده است.

کودکان از 2 تا 6 سالگی اگرچه لاغرتر می‌شوند، ولی قوی‌تر شده و رشد طبیعی مغز این اجازه را به آنها می‌دهد که کنترل و هماهنگی بیش‌تری هم بین اعضای مختلف بدن آنها و هم بین آنها و محیط‌شان به وجود آید.

طی این فرآیند، کودکان با سرعت و توازن بیش‌تری حرکت می‌کنند و مهارت‌های حرکتی درشت آنها نظیر دویدن، بالا رفتن (صعود کردن) و پریدن به مقدار قابل ملاحظه‌ای بهبود پیدا می‌کنند و این تغییرات به خوبی در حرکاتشان، در هنگام بازی، قابل مشاهده است.

ولی حرکات ظریف‌تر مانند بستن بند کفش و استفاده از مداد، از پختگی کامل برخوردار نیست (فراهانی, کرمی نوری 1389).

رشد شناختی:

از نظر پیاژه دومین مرحله رشد شناختی دوره پیش دبستانی، عملیاتی (2 تا 7 سالگی) است که کودک:

– استفاده از زبان و بازنمایی اشیاء به صورت تصویر ذهنی و واژه را یاد می‌گیرد.

– تفکرش هنوز خودمحور است، نگریستن از دید دیگران برایش مشکل است.

– اشیا را بر حسب یک ویژگی طبقه بندی می‌کند. برای مثال، همه قطعات چوبی قرمز را صرف نظر از شکل آنها، با تمام قطعات چوبی مربعی شکل را صرف‌نظر از رنگ آنها، در یک گروه قرار می‌دهد (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

طی مرحله پیش عملیاتی از رشد شناختی، کودک هنوز قادر به درک برخی قواعد یا عملیات نیست.

عملیات عبارت است از روش ذهنی جداسازی، ترکیب و یا تغییر دادن اطلاعات به شیوه منطقی. برای مثال اگر آب از لیوان بلند و باریکی به لیوان کوتاه و پهن ریخته شود، بزرگسالان می‌دانند که مقدار آب تغییر نکرده زیرا می‌توانند این تغییر شکل را در ذهن خود وارونه کنند، یعنی می‌توانند در ذهن خود تجسم کنند که آب را از لیوان کوتاه به لیوان بلند، یعنی به وضعیت اولیه باز گردانند.

در مرحله‌ی پیش عملیاتی از رشد شناختی، کودکان درک اینکه مقدار ماده حتی وقتی شکل آن تغییر می‌یابد باز هم ثابت باقی می‌ماند، نرسیده‌اند.

بنابراین آنها نمی‌توانند بفهمند که وقتی آب از لیوان بلند به لیوان کوتاه ریخته می‌شود مقدارش نگهداری یا حفظ می‌شود، یعنی ثابت می‌ماند (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

پیاژه معتقد بود که تفکر پیش عملیاتی زیر سلطه‌ی تاثیرات بصری است. اتکای کودکان بر تاثیرات بصری‌شان را، آزمایش نگهداری عدد نشان می‌دهد.

اگر دو ردیف مهره را همتا کرده و تناظر یک به یک بین آنها برقرار کنیم، خردسالان به درستی می‌گویند که تعداد مهره‌ها در دو ردیف یکسان است.

اما وقتی مهره‌های یکی از دور ردیف را به هم نزدیک‌تر کنیم و به شکل خوشه در آوریم، کودکان پنج ساله می‌گویند حالا تعداد مهره‌ها در ردیف دست نخورده بیشتر از تعداد مهره‌هایی است که به صورت خوشه در آمده. هر چند که تعداد مهره‌های دو ردیف هنوز برابر است.

تاثیر بصری در ردیف طولانی‌تر، تساوی عددی دو ردیف همتای اشیاء قبلاً برابر بوده، حالا هم باید برابر مانده باشد. در این سن، نقش تساوی عددی بارزتر از برداشت بصری است (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385)

فقدان نگهداری ذهنی، در آزمایش با خمیر نیز دیده می‌شود. به کودکان مقداری خمیر داده می‌شود تا آن را به صورت گلوله‌ای همانند گلوله‌ی خمیری دیگر در آورند.

پس از آنکه کودک گلوله را ساخت و قبول کرد که دو گلوله مثل هم‌اند، آزمایشگر یکی از گلوله‌ها را به عنوان “مرجع” نگه می‌دارد و گلوله دیگر را به صورت سوسیس باریکی در می‌آورد. کودک شاهد این کار است و می‌بینند که مقدار خمیر کم یا زیاد نشده است.

با این حال، در چنین موقعیتی کودکان 4 ساله نیز می‌گویند که مقدار خمیر در آن دو شی برابر نیست. در شی درازتر مقدار خمیر بیشتری وجود دارد.

تنها پس از 7 سالگی است که بیشتر کودکان می‌گویند مقدار خمیر در شی درازتر با مقدار خمیر گلوله‌ی مربع برابر است.

از نظر پیاژه نگه داری ذهنی یک توانایی است که در نتیجه تجارب متراکم شده کودک با محیط کسب می‌شود و پیش از کسب این تجارب نمی‌توان آن را به کودک آموزش داد (هرگنهان. السون. نقل از سیف 1386).

خصوصیت کلیدی دیگر کودکان پیش عملیاتی، به قول پیاژه، خودمحوری است.

از نظر درک ریاضی باید گفت: اگرچه کودک در این دوره نمی‌تواند جمع و تفریق کند، ولی شمارش اعداد و فهم اصول اساسی در اعداد، در این سنین ( 2 تا 6 سالگی شروع می‌شود).به نقل از براهنی و همکاران 1385).

از آنجا که خردسالان نمی‌توانند نقطه نظرهایی بجز نقطه نظر خود را درک کنند، نمی‌توانند طرحواره‌ها را به گونه‌ای تغییر دهند که تغییرات محیط را در نظر بگیرند. از این رو، در برگرداندن عملیات یا نگهداری ذهنی کمیت ناتوان‌اند.

از نظر درک ریاضی باید گفت: اگرچه کودک در این دوره نمی‌تواند جمع و تفریق کند، ولی شمارش اعداد و فهم اصول اساسی در اعداد، در این سنین (2 تا 6 سالگی) شروع می‌شود.

در ابتدای (2 تا 3 سالگی) ارتباط بین اعداد و مصادیق آنها برای کودک دقیق نیست و حتی در شمارش، برخی اعداد را حذف می‌کند و یا یک چیزی را بیش از یک بار می‌شمارد و یا برخی از چیزها را نمی‌شمارد. مهارت‌های حل مسئله و حافظه نیز در این دوره رشد می‌کند.

رشد اجتماعی – فرهنگی:

هر چند پیاژه بر تعامل کودک با محیط تاکید داشت، اما مقصود او از محیط همان محیط فیزیکی دور و بر کودک بود.

چارچوب اجتماعی و فرهنگی که کودک در آن قرار گرفته هیچ نقشی در نظریه پیاژه ندارد، ولی بخش عمده‌ی چیزهایی که کودک در حال رشد باید بیاموزد، شیوه‌های ویژه و قراردادی نگرش محیط فرهنگی او به واقعیت است.

یعنی چیزهایی از قبیل نقش‌هایی که انتظار می‌رود افراد مختلف یا زنان و مردان ایفا کنند و قوانین و هنجارهای حاکم بر روابط اجتماعی در فرهنگ خاص کودک، در این حوزه‌ها. حقایق معتبر همگانی یا دیدگاه‌های درست از واقعیت وجود ندارد (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

زبان وسیله‌ی اولیه تبادل مفاهیم است. ویگوتسکی رشد زبان را در رشد شناختی دارای نقش اساسی می‌دانست. در واقع او اکتساب زبان را مهم‌ترین جنبه‌ی رشد کودک می‌دانست. زبان در رشد مهارت‌ها و دانش جدید آدمی نقش مهمی بازی می‌کند.

هنگامی که بزرگسالان و همسالان به کودک کمک می‌کنند تا در تکالیف جدید تسلط یابد، ارتباط بین آنها قسمتی از اندیشیدن او می‌شود.

کودکان به هنگام تمرین هر مهارت جدید، از توانایی زبانی خود برای هدایت اعمال خود استفاده می‌کنند.

بنابراین آنچه را که پیاژه به عنوان گفتار خودمحور تلقی می‌کرد، ویگوتسکی عنصر اساسی رشد شناختی به شمار می‌آورد. کودکان به منظور هدایت و جهت دادن به خودشان با خود حرف می‌زنند. این نوع خود آموزی، گفتار خصوصی نامیده می‌شود.

شما می‌توانید این فرآیند را وقتی کودک به خودش آموزش می‌دهد که چگونه تکلیفی مانند بستن بند کفش را که قبلاً از شخص دیگری شنیده، انجام دهد، ببینید. (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

رشد زبان در کودک پیش از رفتن به دبستان فوق‌العاده می‌باشد. در حقیقت، انفجاری در رشد زبان از نظر خزانه‌ی لغات، دستور زبان و کاربرد علمی زبان برای او اتفاق می‌افتد. رشد زبان کودک در رشد و تفکر و استدلال او نقش بسیاری دارد.

بدیهی است که هر چه محیط اطراف کودک از نظر مکالمه و گفت‌وگو غنی باشد، رشد زبان او بهتر صورت خواهد گرفت و آمادگی بیش‌تری برای مهارت‌های زبانی پیچیده‌تر، نظیر خواندن و نوشتن، در دوره‌ی بعدی خواهد داشت (فراهانی، کرمی نوری 1389).

به عقیده برونر کودک کودکستانی به احتمال زیاد در سطح تفکر تجسمی قرار دارد و عمدتاً یادگیری از طریق کنش‌ها، تجربه و سازمان بندی حسی و بصری انجام می‌گیرد. از نظر برونر آموزش به کودکان کمک می‌کند تا نگهداری ذهنی را در مراحل پایین‌تر کسب کنند.

حدود 7-4 سالگی که تفکر شهودی در کودکان شکل می‌گیرد و مسائل را به طور شهودی حل می‌کنند نه بر طبق قانون منطق، شاخص‌ترین ویژگی تفکر کودکان این دوره این است که هنوز به مفهوم بقا و نگه داری ذهنی دست نیافته‌اند. در این سن شماره، طول، مقدار یا مساخت اشیا یکسان باقی می‌مانند.

رشد قضاوت اخلاقی:

پیاژه علاوه بر بررسی درباره رشد تفکر کودکان، به چگونگی رشد قضاوت اخلاقی کودکان نیز علاقمند بود. او فکر می‌کرد که درک کودکان از قواعد اخلاقی و عرف اجتماعی با سطح کلی رشد شناختی آنان همگام است (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

پیاژه بر اساس مشاهده‌ی کودکان سنین مختلف به هنگام بازی‌های قاعده دار نظیر تیله بازی، پیشنهاد کرد که درک کودکان از این قواعد در مجموعه‌ای از چهار مرحله رشد می‌باشد.

نخستین مرحله‌ی درک قواعد، در ابتدای دوره پیش عملیاتی ظاهر می‌شود. کودکان در این مرحله دست به بازی موازی می‌زنند. که در آن هر کودک از مجموعه قواعد خاص خودش پیروی می‌کند (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

در این مرحله، قضاوت کودک درباره‌ی هر عمل، بیشتر بر اساس پیامدهای آن است و نه بر مبنای قصد و نیت فاعل آن.

در سومین مرحله‌ی رشد اخلاقی، کودک رفته رفته در می‌یابد که برخی قواعد، قراردادهای اجتماعی هستند. همان توافق‌های گروهی که به طور قراردادی وضع می‌شود و یا تغییر می‌یابند.

در این مرحله، واقع گرایی اخلاقی کودکان نیز کاهش می‌یابد. در قضاوت‌های اخلاقی خود وزن و اعتبار بیشتری برای ملاحظات غیرعینی از قبیل قصد و نیت شخصی قائل می‌شوند و تغییر را بر خاسته از انتخاب آدمیان می‌بینند و نه کیفر اجتناب ناپذیر نیروهای ماوراء طبیعی.

از نظر کلبرگ استدلال اخلاقی کودکان پیش دبستانی جهت گزینی بر اساس تنبیه اطاعت از قوانین به منظور اجتناب از تنبیه (مرحله‌ی اول) و جهت گزینی بر اساس پاداش همنوایی برای دریافت پاداش و مزایا (مرحله‌ی دوم) صورت می‌پذیرد (اتکینسون و همکاران به نقل از براهنی و همکاران 1385).

در این سن نزاع زیاد اتفاق می‌افتد ولی معمولاً کوتاه است و به سرعت نیز فراموش می‌شود. وقتی تعدادی از کودکان را در یک محیط محدود و با تعداد کمی از وسایل بازی قرار دهیم دعوا و مشاجره بر سر تملک این مسائل اجتناب ناپذیر است.

در این صورت لازم است به کودکان اجازه داد که اختلافشان را خودشان حل کنند و مداخله شما زمانی باشد که مشاجره آنها خارج از کنترل باشد.

سعی کنید به جای نقش داور و خاتمه دهنده دعوا، با ارائه راه‌حل‌هایی دیگر به منصرف کردن رقبا بپردازید (بی لر. نقل از کدیور 1378).

رشد عاطفی:

کودکان در این سن عواطف خود را آزادانه و آشکار ابراز می‌کنند. بروز ناگهانی خشم نیز فراوان است (بی لر. نقل از کدیور 1378).

کودکان قبل از دبستان به دلیل روبه‌رویی با بسیاری از موقعیت‌های جدید و عجیب و نیز به دلیل داشتن قوه تخیل فعال ممکن است ترس‌های زیادی داشته باشند که بسیاری از آنها غیرمنطقی است.

ترس‌های سرکوب شده و نیمه شناخته باعث مشکلات قابل ملاحظه‌ای به شکل هراس‌های خاص یا احساس عمومی اضطراب بعدها در زندگی‌شان ایجاد خواهد کرد.

به همین دلیل مسخره کردن کودکی که ترس خود را نشان می‌دهد و یا قراردادن او در یک موقعیت ترس‌آور و یا فراموش کردن ترس وی، کاملاً غیرعاقلانه است.

روش بهتر آن است که به کودک بفهمانیم که او و ترسش را پذیرفته‌ایم و می‌تواند احساس امنیت در محیط کند و اینکه آیا کودکان از چیزی می‌ترسند یا آن را طبیعی تلقی می‌کنند، بستگی به ما دارد، زیرا کودکان تا حد زیادی از بزرگ‌ترها به عنوان سرمشق خود تاثیر می‌پذیرند (بی لر. نقل از کدیور 1378).

حسادت در بین همکلاسان در این سن تقریباً عادی است زیرا کودکان دبستانی عواطف شدیدی درباره معلمان خود دارند و به دنبال تایید آنها هستند. بهتر است معلمان تا حد ممکن توجه یکسانی به همه داشته باشند.

مرکز آموزشی – توانبخشی مشکلات ویژه یادگیری ذهن فرزام با برگزاری دوره‌های بهبود مهارت‌های ذهنی (DMS) و دوره‌های بهبود مهارت‌های رفتاری (DBS)، آماده خدمات رسانی به شما والدین گرامی و فرزندان دلبندتان می‌باشد.

رشد کردن
مرکز پرورش ذهن فرزام با 10 سال سابقه در حوزه پرورش ذهن کودک، توسعه‌ی مهارت‌های رفتاری و اختلالات یادگیری می‌باشد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید