هستی رحمت نیا
هستی رحمت نیا
خواندن ۶ دقیقه·۲ سال پیش

علت رفتارهای غیر منطقی ما در چیست؟ آشنایی با مغزهای‌ سه‌گانه انسان

مقدمه:

یکی از تئوری‌هایی که جدیدا بر روی آن مانور داده می‌شود، تئوری مغزهای سه‌گانه انسان است. بر اساس این نظریه، مغز انسان از سه بخش عمده تشکیل شده است که هر کدام ویژگی‌ خاصی دارند و منجر به بروز رفتار خاصی از ما می‌شود. در این‌جا فقط این تئوری را بیان می‌کنم و نقدی بر آن وارد نمی‌کنم. چرا که با دیدگاه مهندسی فکر، نقدهای زیادی بر این تئوری و روش تحلیل واقعیت‌های عصبی وارد است.

1) مغز خزنده:


همه ما در مواقعی رفتارهایی داریم که طبیعی نیست. گاهی با یک حرف کوچک از کوره در میریم و عصبانی میشیم و گاهی به یک چیز یا یک شخص چنان وابسته و دلباخته میشیم که همه زندگیمون رو حاضریم به پاش بریزیم در صورتی که اگه منطقی فکر کنیم میبینیم نه آنجا چنین عصبانیتی بجا بود و نه اینجا چنین وابستگی‌ای منطقی بوده. این موضوع به مغز خزنده ما بر می‌گرده.
اگر دقت کنیم این رفتارهای غیر منطقی در تصمیم گیری‌های دیگه‌ی ما هم دیده میشه و این به خاطر جدا بودن مغز تصمیم گیرنده ما از مغز منطقی ماست. در واقع میشه گفت که بر خلاف اونچه که تصور میشه تصمیمات ما از ناحیه منطقی مغز گرفته نمیشه.
چندی پیش وقتی دلبستگی غیر عادی‌ای به دو مورد خیلی بزرگ تو زندگیم داشتم که میدونستم احتمالا این دلبستگی اشتباهه ولی نمیتونستم ازشون دل بکنم با «کروکودیل درون»م یه گفتگوی کوچیک کردم و به صورت خیلی باورنکردنی این دلبستگی شدید خیلی سریع رفع شد! اما این کروکودیل دقیقا چیست؟ و به چه چیزهایی حساس است و چگونه می‌توان آن را تحت تأثیر قرار داد؟
مغز خزنده را  با نام «مغز بدوی» یا «مغز قدیم» هم میشناسند، اما از آنجایی که قدرت درکش مثل یک خزنده میمونه و شباهت زیادی به کروکودیل داره به نام «مغز خزنده» هم معروف شده. مغز خزنده وظیفه حفاظت از ما رو داره و موضوع «بقا» براش خیلی حساسه. این بقا میتونه به صورت لحظه‌ای، کوتاه مدت و بلند مدت برای مغز خزنده تعریف بشه و عکس العمل‌های متفاوتی رو در بر داشته باشه.

لحظه‌ای: زمانی که یک شیئ به سمت ما پرتاب می‌شه به صورت ناخودآگاه ما عکس العمل نشون میدیم و از خودمون دفاع میکنیم. دستور این عملیات از ناحیه مغز خزنده صادر میشه.

کوتاه مدت: شاید شما هم تجربه کرده باشید که وقتی گرسنه یا تشنه میشید عصبی میشید. در صورتی که این عصبی شدن منطقی نیست. اینجا مغز خزنده یا کروکودیل درون ما برای بقای ما داره تلاش میکنه.

بلند مدت: بقا در بلند مدت میتونه حفظ نسل باشه، یا هر چیزی که فکر میکنید میتونه شما رو در آینده حفظ کنه. ممکنه کروکودیل شما کسب و کار شما رو عامل بقا بدونه و چنان به کسب و کار خودتون وابسته بشید که خیلی از موقعیت‌های بهتر کسب درآمد رو نتونید ببینید. و یا در روابط عاطفی به یک نفر از جنس مخالف چنان دلبسته بشید که تمام انرژی ذهنی شما رو مختل کنه و اصطلاحا ما رو به «جنون» بکشونه. صرفا به این خاطر که بقای خودمون رو در با او بودن میبینیم. حالا این بقا به معنی زنده ماندن ممکنه نباشه و میتونه به این معنی باشه که با او زندگی آینده بسیار بهتری رو تجربه خواهیم کرد و یا جاودانه خواهیم شد.

ویژگی های مغز خزنده:

  1. به علت وظیفه اصلی آن که حیات است، این مغز به دنبال مصرف کمترین انرژی است و به همین علت تنبل است.
  2. در هنگام مواجه شدن با خطر این مغز شرایط را برای فرار یا مواجه شدن با خطر فراهم می‌آورد.
  3. تلاش این مغز این است که تا جایی که ممکن است انرژی کمتری مصرف شود و به این ترتیب به دنبال حفظ حالت موجود است. به همین علت ایجاد تغییرات برای ما سخت است.
  4. ترس‌های ما هنگام مواجه شدن با محیط‌های جدید نتیجه فعالیت این مغز است. این مغز هنگام مواجه شدن با مسائل و محیط‌ها به دنبال این است که آیا این موقعیت خطرناک است یا نه؟ آیا جدید و جالب است؟ اگر جدید نیست به آن توجهی نخواهم کرد چرا که می‌خواهم انرژی کمتری صرف کنم. توجه نیز انرژی‌بر است.
  5. آیا می‌توان این پروسه یا رو در رو شدن با این موقعیت را به آینده موکول کرد؟ به این ترتیب تا آن‌جا که ممکن است سعی در به تعویق انداختن امور دارد.
  6. چطور می‌شود چیزی تغییر نکند (تا انرژی کمتری مصرف شود)؟
  7. تا مجبور نشدی، از مغز منطقی (مغز سوم) کمک نگیر چرا که این مغز انرژی زیادی مصرف می‌کند! پس در مقابل تفکر نیز مقاومت از خود نشان می‌دهد.

چگونه میتوانیم مغز خزنده خودمون را تحت تأثیر قرار بدیم؟

خوب توی مقدمه گفتم که من خودم به دو تا چیز وابستگی شدید داشتم که با یه گفتگوی کوچیک با مغز خزنده اون وابستگی رو تقریبا از بین بردم. اما چطور میشه این کار رو انجام داد؟ همانطور که گفتیم مغز خزنده وظیفه حفظ بقا رو به عهده داره پس اگه شما بتونید عامل بقا رو شناسایی کنید و تغییر بدید میتونید روی مغز خزنده تأثیرگذار باشید.

مثلا در ذهن نا خودآگاه، من شغل خودم رو معادل بقا و راحتی ام در آینده میدونم و حالا هر فرصت شغلی دیگه‌ای که پیشنهاد بشه به دلیل «حفظ قوانین گذشته» نمیتونم از شغل قبلی دل بکنم! پس اینجا میتونیم از طریق مغز جدید و مغز میانی با تفکر و احساس این عامل بقا رو تغییر بدیم در خودمون. در این صورت کروکودیل ما هم بر اساس تجربه‌ای که من داشتم قانع میشه و حالا به دنبال یک عامل جدید جایگزین برای بقا میگرده.

2) مغز عاطفی یا مغز میانی:

مغز عاطفی به دنبال کسب لذت‌های سریع و دوری از هر دردی است. یعنی مغز عاطفی لذت‌های لحظه‌ای و مربوط به زمان حال را به لذت‌های آینده ترجیح می‌دهد! (چه مغز کودنی) مثلا وقتی با یک شیرینی خامه‌ای روبرو می‌شود، می‌گوید که بخور و چاق شدن یا مضر بودن آن را نادیده می‌گیرد. در این حالت می‌گویند که مغز عاطفی بر مغز منطقی غلبه کرده است.

ویژگی های مغزعاطفی یا میانی:

  1. از درد فراری است و اگر موقعیتی خسته کننده باشد نمی‌خواهد با آن مواجه شود.
  2. به دنبال لذت‌هاست
  3. با جزئیات کاری ندارد چرا که نیاز به تفکر دارد و از احساس به دور است.
  4. توجه کم و حواس‌پرتی مخصوصا وقتی که از کاری لذت نمی‌برد مانند مطالعه و کشش به چیزهای لذت‌بخش.
  5. از سختی‌ها نیز فراری است چرا که لذتی ندارد.
  6. هر کار لذت بخشی را تأیید می‌کند.

3) مغز منطقی:

مغزی که با آن به تفکر می‌پردازیم و قسمت عمده مغز ماست و تصور کلی ما از مغز نیز مربوط به همین قسمت است. ولی با این حال از این بخش کمتر استفاده می‌شود! (همینه که بدبختیم). دلیلی که برای این مسأله بیان می‌کنند به همان مسأله مصرف بالای انرژی این قسمت مربوط است. به همین علت قسمت‌های دیگر وارد ماجرا شده و سعی در حل و فصل امور می‌کنند.

ویژگی های مغز منطقی

هنگام مواجه شدن با موقعیت‌های مختلف به دنبال این مسائل می‌گردد

  1. عقلانی است یا نه؟
  2. چه فایده‌ و سودی دارد؟

گفته می‌شود که ۹۳ درصد تصمیمات انسان‌ توسط مغز عاطفی و خزنده گرفته می‌شود و باعث می‌شود تا این تصمیمات ناخودآگاه باشند. این نکته هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی. بستگی دارد کجا و چگونه از آن استفاده کنیم. یعنی در روبرو شدن با اغلب مردم که به همین شکل تصمیم می‌گیرند، اگر به دنبال رفتار خاصی از آن‌ها هستید باید بر روی این دو مغز تمرکز داشته باشید و خواسته‌های این دو مغز را به آن‌ها عرضه کنید.

مثلا اگر بین دو گوشی تلفن همراه که یکی ظاهر بهتری دارد ولی کارایی خوبی ندارد و دیگری که ظاهر خوبی ندارد و خیلی بی‌کلاس است ولی کارایی بیشتری دارد، بسیاری گوشی اول را انتخاب می‌کنند چرا که داشتن آن لذت بخش است

منبع محسن نوری







مغزکسب و کاردیجیتال مارکتینگ پله به پلهپله به پله
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید