ما سه مدل فروشنده داریم و البته سه تا تعریفِ وظیفه برای فروشنده ها از سمت سازمان ها
1- هر جوری شده بفروش ، فقط بفروش
توی این وضعیت فروشنده باید با گیر دادن به مشتری و فروش و متقاعد سازیِ تهاجمی مشتری رو مجبور به خریدکنه . جوری که مشتری بگه بابا میخرم ، فقط دست از سرم بردار . یه بچه کوچولو که با گریه آویزون مامانش میشه تا براش بستنی بخره در اصل توی این فضا کار میکنه و حرفش رو به مادرش میفروشه . البته یه فروشنده نتورکی شرکت بیز هم از همین روش استفاده میکنه عمدتا !!!!
2- هر جوری شده محصول یا خدمتمون رو با نیاز مشتری تطبیق بده
توی این وضعیت فروشنده باید با هر حیله و دانش و زکاوت و سیاستی ، به مشتری بقبولونه که چیزی که داره، نیاز مشتری رو رفع میکنه . مثلا :
3- دنبال بازاری باش که جنسمون براش مناسبه
توی این وضعیت فروشنده دنبال قالب کردن محصولش به نیاز مشتری نیست . اگه دید جنسش بدرد این گذر نمیخوره ، بساطشو یه کوچه بالاتر پهن میکنه . میره جایی رو سرچ میکنه که محصولش واقعا نیاز مشتری رو به یه شکل خوشگل برطرف میکنه . اینجوری میتونه مشتری جدید برای خودش یا سازمانش پیدا کنه . این حالت منطقی ترین و درست ترین وظیفه ایه که یه فروشنده باید برای خوش در نظر بگیره یا از طرف سازمانش براش تعریف بشه .
مشتری یابی و جستجوی بازار های منطبق با محصول و خدمات برای اضافه کردن مشتری های جدید مهمترین قسمت فروش و در نتیجه هر کسب و کاریه . در اصل قلب فروش و کسب و کاره .
در کل ما باید مشتری جدید پیدا کنیم ، مشتری رو راضی کنیم و در نهایت مشتری رو وفادار کنیم .
اگه توی پیدا کردن مشتری جدید بمونیم که کلاهمون پس معرکس
اگه مشتری جدید پیدا کردیم و راضیش نکردیم یه بار با ما کار میکنه و خدانگهدار
اگه فقط مشتری رو راضی کنیم و وفاداری تو ی اون به وجود نیاریم مشتری ها و در نتیجه فروشمون فرسوده و مستهلک میشه
اگه تونستیم مشتری هارو وفادار به خودمون کنیم اون موقع کارمون درسته ، دممون گرم و واقعا فروشنده ایم
پس یادمون باشه رضایت مشتری از محصولات یا خدماتمون به معنی وفاداریش به مانیست نیست نیست . رضایت مشتری در منطقش ریشه داره ولی وفاداریش در احساسش . حس خوب خرید از ما باعث وفا داریش میشه .
اگه دنبال بیشتر دونستن هستید یه سری به سایت و اینستاگرام من بزنید و از اون طریق با من ارتباط بگیرید :
این متن برای اولین بار توسط فرزین زمانی نوشته شده است