به نام خدا
سلام عرض میکنم خدمت دوستان و عزیزان که قصد رفتن به خدمت مقدس سربازی را دارند.
خوووب بریم سره اصل مطلب بررسی فضا و سین برنامه حسن رود و نوشتن خاطرات خودم که دوره 149 حسن رود بودم.
من امریه گرفتم و از شانسم امریه های مناطق شمال کشور رو به پادگان شهید نامجو میفرستادند. من از قبل میدونستم که قراره برم حسن رود و بهترین فصل برای پست کردن دفترچه برای خدمت در آب و هوای شمال را انتخاب کردن که معمولا نیمه اول سال از اردیبهشت تا اواخر خرداده و در نیمه دوم سال اواخر شهریور و مهر و آبان من اعزامی اردیبهشت بودم(پیشنهاد میکنم به این آب و هوا دقت کنید و تنظیم کنید برنامتونو که آب و هوای خوبی برای آموزشی انتخاب کنید).
وقتی وارد ترمینال شدم یکی دوتا از بچه های اعزامی حسن رودو دیدم و نهایتا 8نفر از شهر ما اعزام حسن رود بودن در طول مسیر من باکلی مسخره بازی و روحیه دادن به بچه ها و تعریف خواب هایی که دیده بودم درباره چگونه گذراندن خدمتم که تماما درست از آب دراومد کل اتوبوسو خندودم به طوری که راننده مارو زود تر از اتوبوس انداخت پایین و حدود چند متری راه رفتیم تا به در ورودی پادگان حسن رود رسیدیم حدود ساعت9 شب بود. وقتی وارد شدیم باتعجب فهمیدم دژبانی کیف و وسایل مارو نمیگرده(من دوره تکمیلی بسیج رفته لودم و از شرایط دژبانی باخبر لودم اونجا تخمه هایی رو که خریده بودیمو ازمون گرفتند) و با کمال احترام وارد پادگان شدیم و سرگروه بان یگان دانشجویی سرکارشعبانیان از ما استقبال کرد و گفت 3نفر جلو بقیه پشت سر بریم برای پذیرش زمان پذیرش با سربازان با معرفت و مهربان دوره قبل آشناشدیم و مسئول پذیرش ناوبانسوم وظیفه ارقند(ته مرام و ادب) از ما استقبال کرد و ماپذیرش شدیم.
سرگروهبان جای مارو به ما نشون داد به صورت موقت استقرار پیدا کردیم و صبح روز بعد وسایل مونو گرفتیم رفتیم پل عراق رشت برای دوخت نوارقرمز وسایزکردن لباس و تعویض پوتین با طبی حتما این کاروبکنید و کلاه طبی هم بخرید و دوشب توی مهمانسرا بودیم و برگشتیم پادگان(مرخصی اولیه رو که میدن حتما برید خونه هاتون نمونید و حتما در روز اول صبح زود برید وسیله بگیرید و برگردید خونتون تا 3روز بعدش بریدپادگان)
روز اول جناب یادگاری فرمانده محترم یگان دانشجویی اومدند و به ما توضیحاتی دادند و اراشد ما از دوره148 اراشد خوبی بودند مرررررررردددددعباس کوزه گر هرچی از مردونگیش بگم کم گفتم.خلاصه هفت روز اینها بالای سرما بودند و نمیذاشتند تنهایی جایی بریم پشت یگان بریم کافی شاپ بریم لب دریا بریم(سگان ها کناره دریاست برید حال کنید)صبحا ساعت3.30 بیدارمیشدیم آنکادر میزدیم کلاس میرفتیم تا اینها ترخیص شدند و کل یگان افتاد دستمون به به چه حالی میداد دیگه ن صف دستشویی بود ن حموم راحت راحت.
کلاس ها یا در کلاس چمنی روبرو یگان یا درمسجد یا در آنفی تئاتر برگذار میشد(من منشی شدم هیچ کدومو نرفتم و توچال بودم کل دوره رو پس تامیتونبد مسئولیت بگیرید البته اگه پارتی دارا بذارند)
درکل سین برنامه راحتی داره اردوگاه آسونی داره یک چندتا چادرمیزنید و همین ن شب میمونید توش ن هیچ کار خاصی میکنید کمپونم تازه بهتون میدن فرمانده های باشخصیت و مشتی داره سرگروهبانان خوبی داره فقط نظافتوجدی بگیرید و با ادب باشید که هستید با دوستانتون دوست باشید پشت هم باشید زیرآب نزنید سره پست برید (پستای راحتی داره اصلا سخت نیست مخصوصافنس میرید میبینی عجب جاییه)
امریه دارارو 2روز زود تر ترخیص میکنن و بعد افراد عادی قول بهتون میدم روز آخر همتون گریه مبکنبد که چرا اون محیط و دوستاتونو دارید ترک میکنید.
مرخصی بگیرید ساعتی روزانه آخرهفته و دررشت وکاسپین بچرخید هرچی پایتون بره بالا راحت ترمیشید
راستییی نکته مهم با ورودی های جدید رفیق باشید و اذیتشون نکنید چون یک ماه پیش شماهم همین حال الان اونارودارید
حسن رود بهترین،زیباترین و راحت ترین محل برای گذراندن خدمت سربازیه ازلحظه لحظش استفاده کنید چون هیچ وقت دیگه همچین موقیتی براتون پیش نمیاد.
کوچیک همه شماها