درخت گردو دست روی موضوعی به شدت مهم و دهشتناک گذاشته و در همین مسیر موفق شده تا با کارگردانی مستندنما و پر جزییات سکانسهای بمباران شیمیایی تا حد خوبی مخاطب را از عمق دردناکی و فاجعهآمیز بودن این رخداد در سردشت همراه کند. در کنار این، باید به بازی درخشان (پیمان معادی) که تمام ریزهکاری لازم برای حضور در نقش یک مرد خانوادهدوست را به اجرا گذاشته، اشاره کرد که برگ درخشانی دیگر در کارنامه بازیاش را رقمزده است.
فیلم درخت گردو اما از چند نقطه کلیدی لطمه خورده، یکی فیلمنامه نهچندان قوامیافته و منسجمش که پر ایراد است و بی چفت و بسط و دیگری بازی باسمهای و مضحک (مهران مدیری) که به ضوح تلاش کرده تا خوب باشد و هرچه بیشتر تلاش کرده کمتر نتیجه گرفته است.
مهدویان بهواسطه ساخت فیلمهایی مثل (فیلم ماجرای نیمروز) یک و دو به خوبی ثابت کرده به مدد همراهی فیلمبردار همیشگیاش یعنی (هادی بهروز) و شناخت و درک درستش از اندازه نماها، حرکات و محل قرارگیری دوربین، هدایت بازیگران در صحنه و بهرهگیری از طراحی صحنه دقیق و جلوههای ویژه، میتواند کنترل کاملی بر صحنه برای خلق موقعیتهای باورپذیر و پرتنش و چالش مستندنما داشته باشد. این ویژگی در فیلم درخت گردو هم ساری و جاری است. اما این ویژگیها بهتنهایی نمیتواند منجر به ساخت یک فیلم خوب شود. همان ویژگیهایی که ماجرای نیمروز یک را تبدیل به اثری استاندارد در سینمای ایران کرد، در فیلم درخت گردو به شکلی ناقص استفاده و نتیجه اثری دوپاره شده است.
هنر جنگ دانشگاه سوهانک