الان دارم لحظه های از زندگیمو سپری میکنم که دلم میخواد برگردم برگردم به دو ماه قبل ( عید)یا نه چند ماه قبل‌تر... هرچی ولی فقط میخوام برگردم و حالت های که از دست دادم رو بهشون جون بدم. اما نکته قابل توجه اینکه میتونم از آینده برای جون دادن به کارهای که قبل نکردم، استفاده کنم اما یه حالتی مثل خستگی و بی‌حالی امید نداشتن و بیشتر از همه اینستاو یوتوب جلوم رو میگیرن با اینکه میدونم درست نیستن ولی تمام روزم رو برای این کار ها تلف می کنم وهمیشه حسرت کار های نکردمو به دوش میکشم
ازجمله اهدافم اینکه اساسی ترین مشکلاتم رو برطرف کنم و روتین درست برای خودم بسازم. از حالت های بچه بازی وندونم کاری دست بکشم. خیلی خوبه که میدونم باید چیکار کنم اما میدونی اینکه بهشون عمل نمیکنم ومیزنم زیرشون بدبختیام هاروبیشتر به رخ میکشن🙄
*اما قراره از امروز و فردا وحتا پس فردا دیگه سحر قبل نباشم*
●قراره آدم شم
●قراره بزرگ فکر کنم
●قراره کمتر از گوشی استفاده کنم
●قراره اعتماد بنفس بالا داشته باشم
●قراره کلاس زبانو منظم برم
●قراره درس هام اولویتم باشن
●قراره به برنامه هام عمل کنم
اما چرا
چون زیبای های وجوداره که تو هنوزززز ندیدی مطلب های عجیبی وجود داره که تو نمیدونی جهانی وجود داره که تو بجای اینکه پاشی ببینی خوابیدی آسمان داره بهت میگه سحررر بلند شو این روزه توست پاشو از گوشی دست بکش کار های دیگه ای انتظارتو میکشن سحر سحر دختر کوچولو این بیرون قشنگ تر از پتوی گل گلیته ،دنیات با دستات چیده میشه حالا اگه میخوای چیدن دنیات زیبا باشه باید روش زندگیت عوضشه ....
از این به بعد برای اینکه داخل کدوم دانشگاه کدوم شهر و کدوم دوست ها وووو را داشته باشم تلاشمو بیشتر می کنم
حتا اگه خوابم بیاد=))))
