Mehrnaz iranpour
Mehrnaz iranpour
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

معرفی کتاب چشمهایش

عنوان کتاب به گونه ای است که شاید در نگاه اول خواننده گمان کند که قرار است با داستانی کاملا عاشقانه مواجه شود و در آغاز داستان، گمانه زنی های ابتدایی درباره ی آخرین اثر به جامانده از استاد بزرگ نقاشی این فرضیه را پررنگ تر جلوه می­دهد اما با خواندن صفحات بیشتری از این کتاب در می یابیم که کتاب نمودی از مبارزات سیاسی است که در قالبی عاشقانه و معمایی جذاب تر شده است. استفاده از این قالب سبب شده بتواندخواننده را تا صفحات انتهایی به دنبال خود بکشاند.

داستان با مرگ استاد بزرگ نقاشی و گمانه زنی­های رسانه­ای، جوزدگی و داستان­های تخیلی درباره­ی دلیل تبعید و مرگ مشکوک استاد ماکان شروع می­شود. داستان به خوبی فضای خفقان و مبارزات در دوره­ی رضاشاه را نمایش می­دهد. در ادامه­ی داستان یکی از علاقمندان واقعی به این استاد بزرگ نقاشی،که اکنون ناظمی مدرسه­ی تاسیسی او را هم برعهده دارد به دنبال صاحب صورت آخرین نقاشی استاد ماکان است که تصویر زنی در تاریکی است و به جز چشم­هایش بقیه­ی اجزای صورت او واضح نیستند و سعی می­کند از این طریق پرده از علت مرگ استاد بردارد.

این امر پس از 15 سال و دیدن خانمی که در سالگرد فوت استاد برای دیدن نمایشگاه تابلوهای مدرسه می­آید برای او محقق می شود. در ادامه ی داستان و پس از پیدا کردن صاحب چشم های تابلو، شاهد تک گویی­ها و خاطرات زنی هستیم تا راز پنهان زندگی و تابلوی چشم­های استاد را بر ملا سازد. آنچه در ادامه می­خوانیم نشان دهنده­ی لایه­ای بودن احساسات و عواطف فردی است که گاه در میانه­ی متن تاکید می­کند که شاید نتواند احساس خود را به خوبی بیان کند ولی این قابل بیان نبودن این احساسات به دلیل عدم وجود آن ها نیست.

نقطه­ی مشترک و علت آشنایی این دو فرد در هنر نقاشی بوده است. دختری از خانواده­ی متمکن که برای فراموش­کردن نارضایتی خاطرش از استاد ماکان و اثبات خودش در هنر نقاشی راهی اروپا می­شود و پس از گذشت مدتی وقتی تنبلی و ناتوانی را در خود می بیند به گروهی سیاسی دانشجویی در خارج می­پیوندد و دوباره از طریق همین گروه برای انجام اهداف سیاسی سودمند و کمک در داخل کشور، نقاشی را رها کرده و به ایران بازگشته و پیش استاد ماکان می­رود.

دختری که در اوج دارایی و بی­نیازی ناگهان خودش را نیازمند فردی می­بیند و برای رضایت او حاضر است خود و خانواده­اش را در مخاطرات سیاسی بیندازد و علاقه­ای که از میل تن به تن به ابعاد اجتماعی و سیاسی نفوذ کرده و در نهایت نویسنده، با صفحات پایانی خواننده را میخکوب می­کند.

«چشم‌هایش»راازطاقچهدریافتکنید
https://taaghche.com/book/18013


تو هم بخوانمیم ایمعرفی کتابخلاصه کتاب
یک آدم معمولی که از خوندن کتاب ها و سیاه کردن صفحه های سفید لذت میبره
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید