حميد زیودار·۵ ماه پیش**رقص با شبح مرگ در نیمهشب**ساعت دوازده شب بود. شهر زیر چکمههای آهنیِ ترس خُرد میشد. سکوتی مرگبار بر همهجا حاکم بود، فقطگاهگاه غرش جنگندهها یا انفجاری دوردست، آن…
حميد زیودار·۵ ماه پیشمرگ به اختیارسایهٔ درختان کهنسال حیاط، دیگر مثل سابق نبود که برای ناهید مأمنی از آرامش باشد. حالا هر برگ زردی کهمیریخت، یادآور فرسودگی خودش بود. شصت و…