ویرگول
ورودثبت نام
محمد
محمد
محمد
محمد
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

فتح الله خان، عروس هلندی

عروس هلندی خریدم. آن هم یک بچه تازه دان خور شده.
با ذوق فراوان بردم به خانه و به خانواده نشان دادم.
پدرم نگاهی به پرنده کرد و گفت: بیکاری؟
گفتم: ای بابا مگه چیه. میخوایم بزرگش کنیم عروسو
عروس مدام از این طرف به ان طرف میپرید و بیقراری میکرد. عروس های هلندی به مکان جدید حساس هستند.
گفتم: ببینید، این عروس ها چقدر خوشگل هستند. تازه حرف زدن هم یاد میگیرند.
پدرم گفت؛ انقدر عروس عروس میکنی؟
مادرم گفت: خب براش اسم بگذار
گفتم: آخه از درجه لاتی پسرونم کم میکنه اگه براش اسم دخترونه بگذارم. ما پسرا برا خودمون ابهت داریم. این کارا از شان ما کم میکنه.
مادرم گفت: بگذار کاکل
گفتم: یکی از بچه ها اسم مرغ مینا شو گذاشته (قلی) منم باید یه اسم خاص بگذارم مثل (فت الله) که حرفی هم توش در نیاد. هرجا هم گفتیم فتح الله فکر کنند منظورمون یه پیرمرد هست و تو پسرا ابهتم حفظ بشه.
در کشمکش حرف های علی زنگ زد. از فرصت استفاده کردم و نظرش را پرسیدم.
گفت: بگذار چیکو

عروس هلندیانتخاب اسمپرنده
۰
۰
محمد
محمد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید