محمد
محمد
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

من از مدرسه متنفرم (قسمت اول)

تنفر از مدرسه و درس و معلم طبیعی است؟

چرا ریاضی میخوانیم؟ اصلا این مشکل محدود به ایران هست یا همه کشور ها؟ مشکل از کجا شروع میشه؟

یکی از بزرگ ترین مشکلات همه ما در مدارس ختم میشد به یک درس: ریاضی

قرار نیست در این متن یکسره اعتراض کنیم و بر سر عالم و آدم فریاد بزنیم. بلکه قرار است موضوع را از زبان دو شخص صاحب نظربرسی کنیم.


اجازه دهید موضوع را با یک مثال واقعی توضیح دهم.

دکتر ویلیام گلسر در شهر پیتسبرگ(شهری در ایالت پنسیلوانیا از کشور ایالات متحده آمریکا) سخنرانی درباره دبیرستان ها داشته است. آن هم در اوایل ده نود میلادی. ویلیام گلسر شب قبل از سخنرانی با تعدادی از دانش آموزان صحبت میکند. او یک سوال کلیدی از دانش آموزان میپرسد:
به نظر شما چند درصد از دانش آموزان مدرسه شما خیلی کمتر از توانمندی هایشان در مدرسه کار میکنند؟
پاسخ دانش آموزان قابل توجه است:
کمتر از نیمی از دانش آموزان! آنها اضافه میکنند که حتی تواناترین دانش آموزان هم در کلاس کم کاری میکنند چون ذوق و شوق آنها کور شده است.

موضوع ما بر میگرده به اوایل دهه 90 میلادی. پس یعنی این موضوع دغدغه خیلی ها بوده. همچنین چرا دانش آموزان تلاش نمی کنند؟

مثال را از آمریکا زدم تا بدانید موضوع محدود به یک کشور هم نیست. اگر شما هم در یادگیری ریاضی و... مشکل داشته اید تنها نیستید.

ویلیام گلسر دلایل مختلفی می آورد که تیتر وار برسی میکنیم.

  1. مدیریت مدرسه: چند بار در مدرسه تهدید یا اخراج شده اید؟ چند بار تحقیر شده اید و تنبیه های سنگین را تحمل کرده اید؟ تنبیه، مدرسه و درس را از دنیای مطلوب شما بیرون میکند.
  2. جذابیت محتوا: باید قبول کنیم ما بیشترین تلاش خود را فقط در درس یا مبحثی انجام میدهیم که بیشترین علاقه را به آن داریم. مثلا در ورزش مورد علاقه خود تا سر حد مرگ تلاش میکنم. اما حاضر نیستیم حتی نمی ساعت برای مدرسه وقت بگذاریم.
  3. کاربرد در زندگی واقعی: باید قبول کنیم بخشی از محتوایی که با تلاش فراوان یادگرفته ایم هیچ گاه در زندگی عملی ما کاربرد عملی ندارد. *هیرش(مربی مشهور آمریکایی): اگر میخواهیم در فرهنگی که اکنون در آن زندگی میکنیم موفق باشیم، فقط دانستن مقدار معینی از دانش ضروری است.
  4. شکست: ای کاش همه یاد می گرفتند به جای مچ گیری، دست هم دیگر را بگیریم. تقلب دانش آموز از ترس شکست و نمره پایین است. هم والدین و هم مدرسین مدام دنبال گرفتن مچ و تنبیه هستند. بعد هم مدام از بدتر شدن اوضاع دانش آموز می گوییم.

آقای ویلیام گلسر به صورت واضح از ریاضی نام میبرد و میگوید:(زندگی هزاران دانش آموز را نابود کرده ایم.)

دکتر گلسر معتقد است که چهار عمل اصلی مهارت مفیدی است و باید یادبگیریم اما وقتی آن را آموختیم، تکرار آن به شیوه ای که در مدارس ما انجام میشود سودمند نیست. محاسبه های تکراری دستی که تقریبا پنجاه سال است هیچ بزرگسالی در دنیای واقعی آن را انجام نمیدهد زندگی میلیون ها کودک را اسفبار و عذاب آور کرده است و میلیون ها ساعت آموزشی را هدر داده است.

خب حتما همه شما این لحظه را به خاطر دارید که معلم در کلاس میگفت: ریاضی عقب است. این ساعت هم ریاضی کار می کنیم.

معنی این جمله را وقتی بهتر متوجه میشویم که می بینیم معلم بجای آموزش سبک زندگی، مهارت های مفید و... تمام زمان را صرف ریاضی میکند. او مجبور است هر زنگ ریاضی بگوید تا دانش آموزان بالاخره به هرشکلی شده یادبگیرند.

آیا درس تاریخ اهمیت ندارد؟ فارسی اهمیت ندارد؟ چرا بزرگسالان انقدر در نوشتن ضعیف عمل میکنند؟ ایجاد این میزان از تنفر صحیح است؟

سخن را کوتاه کنم. اگر معلم زمان کلاس را صرف آموزش مهارت های اجتماعی و شیوه حل بحران های زندگی کند، بسیاری از مشکلات ما در بزرگسالی کمتر میشود.

اما ساختار اینگونه طراحی شده تا مدرسه فقط محدود به ریاضی باشد. شما اگر همه درس ها را بجز ریاضی با پایین ترین نمره پاس کنید، کسی به شما کاری ندارد. حتی کسی نمی پرسد آیا این شخص مهارت زندگی در اجتماع را دارد؟

در قسمت بعدی موضوع را گسترده تر و از زبان نظریه پرداز دیگری برسی میکنیم.

دانش آموزانتنفر از مدرسهدرس ریاضیویلیام گلسرمدرسه مطلوب
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید