محمد
محمد
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

چرا درمانده ایم؟؟

تولستوی: باید از گفتنی ها گفت که بسیاری آن را میدانند ولی جرئت ابراز آن را حتی برای خودشان ندارند.

کتاب مورد نظر ما دقیقا با این جملات شروع میشود. کتاب جامعه شناسی خودمانی اثر حسن نراقی. نویسنده مشکلات فرهنگی ما ایرانیان خودشیفته از فرهنگ غنی را موشکافانه پیدا میکند و بسیار شیوا بیان میکند. بالاخره باید یک نفر پیدا میشد تا بگوید شاه لخت است و او کسی نیست جز حسن نراقی. همین شروع تهاجمی که از اولستوی عاریت گرفته شده خیلی خوب بیان کننده مطالب بعدی است. به نویسنده انتقاد میشود که چرا انقدر تلخ و منفی سخن میگویی یا بعضی ها به او انتقاد میکنند که چرا درد را می‌گویی و از درمان حرفی نمیزنی اما او با متانت جواب میدهد: باید ببینیم چرا به این وضع دچار شده ایم و بعد دنبال اصلاح برویم.

سال های سال از افراد مختلف انتقاد شنیدیم که چرا در ایران وضعیت اینچنین است و در کشور های دیگر بهتر عمل می‌ کنند. افراد دیگری هم مدام از افغانستان و دیگر کشور های ضعیف تر میگویند.

صفحه ای از کتاب
صفحه ای از کتاب


خودمان بدون روتوش را باید ببینیم. باید آمار ها را برسی کنیم و در نهایت تصمیم بگیریم که چه کار کنیم. نمیتوان سکوت کرد چون مثلا به قول بعضی ها این جملات بار منفی دارد بلکه باید حقایق را دید. باید حقایق را به جوانان نشان داد تا ببینند وضعیت موجود چیست و بدانند وضعیت مطلوب چه شمایلی دارد.

همواره به ما گفته شده علت عقب ماندگی ما استعمار است. یا میگویند شاهان مستبد تا لایق ارزشی برای علم قائل نبوده اند. اما ماجرا کمی متفاوت است‌. عقب ماندگی ما موجب پذیرش استعمار شد.

نویسنده بدون هیچ ادعایی با آمار و ارقام مختلف توضیح میدهد چه بر سر خودمان آورده ایم. به قول خودش درد را گفته و درمان را سپرده به سیاست گذران و اهل فن تا چاره ای بیندیشند.

نام کتاب جامعه شناسی است. اما نه جامعه شناسی دانشگاهی بلکه جامعه شناسی خودمانی. نویسنده به زبان کوچه و بازار مطلب نوشته و هیچ تکلفی در خواندن متن وجود ندارد. پس هرکسی که کمی به فکر آینده کشور و فرزندان خود باشد، با حدقل سطح سواد می‌تواند این کتاب را بخواند و پیش خودش فکر کند چه شد که به این روز افتاده ایم. نویسنده در چند بخش از کتاب از قول تَنی از آشنایانش که در خارج کشور زندگی میکنند و ضد نظام هستند مینوسد. آنها پیشرفت را در گرو تغییر نظام حاکم میدانند و نویسنده جواب میدهد خب بعدش چه؟

آیا در طول تاریخ هر بار تغییر سیستم حاکم منجر به پیشرفت شده است؟ آیا ایرانیانی که از دست حکومت ساسانی خسته شده بودند و از ورود اعراب با شعار عدالت و برادری خوشحال بودند، پس از نابودی ساسانیان به عدالت دست پیدا کردند؟

نویسنده بی طرف و ساده نظر میدهد. از تاریخ و گذشته ایران بت نمی سازد. بلکه توضیح میدهد همان بی عدالتی در زمان ساسانی مزدک ها و مانی ها را خلق کرد. همان رفتار های اشتباه زمینه ساز ضعف ساسانی و در نهایت شکست آنها شد و... .

مابقی کتاب هم باشد تا مطالعه کنید و تلنگری به خود بزنید.

البته کمی دقیق تر نگاه کنیم. مدت زیادی از نوشتن این کتاب میگذرد. آیا تغییری در خود و جامعه دیده اید؟؟

چالش کتابخوانی طاقچهتاریخ ایرانجامعه شناسی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید