سیمین داوری
سیمین داوری
خواندن ۴ دقیقه·۷ ماه پیش

این باورها با ما چه می کنند ؟


در جامعه ای زندگی می کنیم که دیگر همه تحصیل کرده هستند و هر کسی دیدگاه و نظر خودش را دارد و هر کسی با توجه به تجربه هایی که به دست آورده صحبت می کند . از آن جایی که انسان یک موجود اجتماعی است و دایره ارتباطی گسترده ای دارد خیلی زیاد پیش میاد که با افرادی مواجه می شویم که صحبت هایشان فقط از نتیجه یک تجربه است که به دست آوردند و آن را برای خود به طور ناخودآگاه قانون کرده اند و آن را غیر قابل تغییر می دانند .می خواهم در مورد پارامتری حرف بزنم که امروزه خیلی در موردش در فضای مجازی می شنویم و یا می‌بینیم و بدون توجه بهش خیلی راحت از کنارش رد میشیم .

تک تک ما انسان ها در طول دوران زندگی مون از کودکی تا به حال حرف هایی را شنیده ایم و اتفاقاتی را دیده ایم که باعث شده ما هر کدوم در مورد هر موضوعی یک تصویر ذهنی داشته باشیم که به یقین می توان گفت که این تصویر ذهنی برای هر فرد جداست و هیچ دونفری نمی توانند تصویر ذهنی شبیه به هم داشته باشند . این تصاویر ذهنی در قسمت ناخودآگاه ذهن ما حک می شوند و حتی ممکن است ما ازشون بی خبر باشیم و ندانیم چه تصاویری در ذهن مون نسبت به موضوعات مختلف داریم .

تصویر ذهنی همان باور است که از همان بدو تولد برای ما به وجود میاد و ما باید بدانیم که باور های ما همان تصاویر ذهنی ما هستن که تعیین کننده تجربیات ما در زندگی هستن . اگر بخواهم باور را تعریف کنم می توانم بگویم باور فکری است که بارها و بارها در ذهن ما تکرار و مرور شده و بعد از مدتی این فکر تبدیل به فکر مسلط ما در ذهن مون شده است .

ما با باورها و فرکانس های خود اتفاقات زندگی خود را رقم می زنیم و باورهای ما ارتباط مستقیمی با سطح فرکانسی ما دارد و هیچ عامل بیرونی مانند تحصیلات ، شغل ،جنسیت ،شهر،کشور،ارث ، سرمایه و محل سکونت و ...در موفق شدن ما تاثیری ندارد . اگر ما باور داشته باشیم که خالق شرایط زندگی خود هستیم و همین باور نیاز به تکامل دارد و ما نمی توانیم یک شبه باورهای مان را عوض کنیم و باید برای تغییر باورهایمان روندی را طی کنیم افتادیم در ریل موفقیت .

ما وقتی که کودک بودیم هر چه که پدر و مادر و خانواده به ما گفتن باور کردیم و سپس وارد مدرسه شدیم و هر چه که آنها گفتن هم باور کردیم و ذهن ما یک برنامه به خودش گرفت و ما طبق اون برنامه که باورهای ماست بزرگ شدیم .

زمان کودکی چون هیچ دیوار دفاعی نداشتیم و هیچ شناختی از دنیا نداشتیم هرچه که پدر و مادر و اطرافیان به ما می گفتند ما بدون هیچ فکری قبول می کردیم و پیش خود می گفتیم،چون پدرم این حرف را گفته ، چون مادرم این حرف را زده حتما حقیقت دارد .

اگر باورهای قدرتمند داشته باشید ، رفتارهایی از شما سر می زند و ایده هایی به ذهن تان می رسد و یا موقعیت هایی عالی و خاص را جذب می کنید که باعث می شود نتایج فوق العاده ای را به دست آورید .

اما از امروز تو با این حقیقت آشنا شدی که بدون هیچ فکری و بدون هیچ تحلیلی و بدون هیچ مشورتی حرف کسی را قبول نکنی و همچنین باید مواظب ذهن خودت باشی و اجازه ندهی هر ورودی وارد ذهنت شود.

اگر این حقیقت را بپذیری که تو مسوول خودت هستی و همه چیز به باورهای تو بستگی دارد باورهای قدرتمند را جایگزین باورهای محدود می کنی .

و تغییر باورها کار آسونی نیست و این کار یک شبه اتفاق نمی افتد ونیاز به اشتیاق و زمان و انرژی دارد.

زمانی که تصمیم می گیری باورهایت را تغییر دهی

مقاومت ذهنی برایت ایجاد می شود و ناخودآگاهت سر لج با تو بر می‌دارد و به تو نجواهای منفی می گوید و می ترساندت و می خواهد که کاری کند که تو دست از تلاش برداری . اما با تکرار باورهای قدرتمند کم کم زور ناخودآگاه کم می شود و تسلیم تو می شود و آن وقت است که با تغییر یک باور زندگی تو از جهات مختلف تغییر می کند و در آخر این تو هستی که لذت می بری .


تصویر ذهنی
کوچ مورد تایید ICF و کوچ تحول درون
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید