ویرگول
ورودثبت نام
زهره سادات .ا
زهره سادات .ا
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

امان از دل گندگی و ندانم کاری بعضی منشی ها!

حدود دو هفته پیش بود که بعد مدت های مدید رفتم آزمایشگاه برای چندتا چکاپ.دکتر در دفترچه بیمه برای آزمایش ها تاریخی قید نکرده بود تا در این شرایط کرونایی بدون دغدغه محدودیت زمانی ،هر وقت توانستم بروم آزمایش بدهم.من هم با چند ماه فاصله بالاخره رفتم آزمایشگاه و البته این را هم بگویم که خودم در قسمت خالی تاریخ در دفترچه به نیابت از دکتر تاریخ زدم.چون اگر تاریخ نزنیم خب قبول نمی کنند.به هر حال آن روز با رعایت تمامی پروتکل های بهداشتی توانستم خدا را شکر کارم را انجام دهم.

چند روز بعد وقتی به مطب دکتر زنگ زدم از منشی سوال کردم که آیا می توانم در این شرایط وخیم کرونایی جواب آزمایش را برای دکتر واتساپ کنم و دیگر نیایم؟خانم منشی خیلی مهربانانه و مودبانه از من پرسید که راهتان خیلی دوره و من هم گفتم بله نسبتا.بعد گفت که آیا شما ..... هستید؟(سوالی پرسید که مربوط به داشتن شرایط ویژه ای بود)من گفتم که خیر....نیستم.بعد بهم گفت که لطفا فردا 3 به بعد زنگ بزنید ،چون امروز مربوط به این افراد است.من هم گفتم باشد.

از قضا فردایش یادم رفت که زنگ بزنم و مجبور شدم که روز 3 شنبه زنگ بزنم.باید دوشنبه می زدم.دیدم هیچکس پاسخگو نیست و فردایش یعنی 4 شنبه زنگ زدم.روز 4 شنبه که زنگ زدم خانم منشی دوباره همان سوال ها را پرسید و من هم همان جواب ها را دادم و گفتم که لطفا کاری کنید که من به خاطر ارائه یک جواب آزمایش نیایم مطب .(به دلیل شرایط کرونایی)او هم با لحن مهربانانه و مودبانه همیشگی گفت آخر امروز روز فلان افراد است. من البته قبلش بهش گفتم که آخر دادن یک شماره جهت ارسال آزمایش چه ربطی به فلان بودن دارد؟یک شماره است دیگر!او گفت که آخر ببخشید من امروز لپ تاپم هم همراهم نیست.شما لطفا روز شنبه 3 به بعد زنگ بزنید.باز من قبول کردم.

روز شنبه شده است و من ساعت 3 به بعد تماس گرفته ام.صدای منشی دیگری از پشت تلفن می آید که به نظر می رسد قبلی نیست.به منشی گفتم که من مریض ایشان هستم و درخواستم را مطرح کردم.این یکی هم گفت که راهتان دوره؟من گفتم بله و محل حدودی سکونتم را گفتم.با لبخند گفت که پس زیاد هم دور نیستید که!گفتم چرا والا دوره.بعد پرسید شما.... هستید؟ گفتم خیر! گفتم روز 4 شنبه که زنگ زدم یک خانوم دیگری بود و به من گفت که امروز 3 به بعد می توانم زنگ بزنم.گفت راستش امروز دکتر کمی عجله دارند و تا 4 باید بروند.من دوباره مجبور شدم که در مورد شرایط کرونا بگویم و آخر سر هم برای محکم کاری به منشی گفتم که دکتر ... از دوستان و آشنایان فلان فامیلم هستند.(بلکه کارم را با پارتی بازی راه بندازد)او آخر سر گفت شما فردا فلان ساعت زنگ بزنید و من سعی می کنم که شماره یکی از همکاران را به شما جهت ارسال واتساپی بفرستم.گفتم پس خواهشا این کار را بکنید دیگر..گفت چشم و خداحافظی کردم.حالا ببینم چه آبی از این ها گرم می شود؟؟

حتما برای همه تجربه چنین شرایطی پیش آمده.تصور و تجربه این چنین شرایطی برای اکثرا ناملموس نیست.الان با وجود کرونا و قرنطینه و محدودیت های سنگینی که وضع شده است جای تعجب است که منشی یک مطب به جای اینکه شرایط ارائه خدمات را برای رفاه حال مریض ها و مراجعان آسان تر کند و تا جای ممکن چنین درخواست هایی را از طریق واتساپ عملی سازد ،هر دفعه فقط چندتا سوال تکراری می پرسد و در عمل هیچ کمکی نمی کند و مریض را سر می دواند.به گونه ای که من مجبور شدم آشنایی بدهم و بگویم که دکتر دوست فلان فامیلم هستند.حالا تازه اگر این آشنایی دادن هم راه به جایی ببرد!

حتی منشی ها هیچ کدام به خودشان زحمت نمی دهند که شماره پرونده ات را بپرسند و تو خودت ،خودت را معرفی می کنی.متاسفانه شرایط و موقعیت هایی از این دست در کشور در حال توسعه ما کم نیستند.

نمی دانم چه بگویم اما ای کاش همه وجدان کاری داشته باشند و آنچه برای خود می پسندند و یا نمی پسندند را برای دیگران هم اعمال کنند و تبعیض قائل نشوند.اما به نظر خودم همه این رفتارهای این دو منشی ناشی از عدم هماهنگی با همدیگر و به احتمال زیاد به دلیل تنبلی و بی حالی آنهاست که حوصله ندارند این کار را از طریق موبایل و واتساپ پیگیری کنند.خواستگاه این گونه رفتارها در فرهنگ غلط ما است که متاسفانه ریشه ای عمیق دارد و ما هم خود را عادت داده ایم که کنار بیاییم.

منشی مطبکروناپارتی بازیندانم کاریفرهنگ ایرانی
زهره هستم . دختر بهاری متولد 69.خانه دار و عاشق نوشتن.. دانش آموخته ارشد مطالعات فرهنگی.مامان م.علی👶❤💓
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید