تلاش های تیکه تیکه ام رو برای یاد گرفتن زبان انگلیسی اگر بخوام پیوسته کنم مطمعنم میشه باهاش تو دانشگاه های انگلیس ، چینی درس بدم.
ماجرای یاد نگرفتن زبان برای من از اولین متهم یعنی مدرسه شروع شد.اونجایی که بعد دو هفته شروع سال تحصیلی تو مقطع دبیرستان ،مدیر مدرسه متوجه شد برای کلاس زبان ما معلمی رو ندارن. به اجبار مسئول کتابخونه رو جایگزین کرد.آقای منافی هم در کمال صداقت این موضوع رو عنوان کرد و گفتش برای کسب موفقیت در درس زبان از ما انتظاری نداره جز شلوغ نکردن.هرچند در پس استراتیژیش برای ساکت کردن ما تو کلاس ،هیچ موفقیتی نسیبش نشد.آخر ترم هم همه جواب ها رو بهمون داد و گفت برید همین ها رو بخونید و با این وجود علاقه من به درس زبان منجر به کسب نمره 11 بود . از تلاش های فراوان من در مورد یاد نگرفتن زبان تو مدرسه که بگذریم به طور کلی ،این سبک تدریس تاثیری در من داشته که تا امروز در مورد زبان ساکت نشستم تا ی خییر انگلیسی بیاد و رمز موفقیت رو در چند سطر خلاصه بهم بده.
پس به حمد الله به نظر کمی منطقی تونستم در گام +1 اولین متهم رو نظام آموزشی جلوه بدم، هر چند هدف والاترم نگاه به مسئولیت های خودم هستش وگر نه از این اخلاق ها ندارم که به همین سادگی یقه نظام آموزشی رو ول کنم.
حالا میخوام این درد مشترک رو با کسایی که دنبال دلیل می گردن در میون بزارم،چون کسی که تا اینجا ول کن مطلب نیست ،مطمئنا مثل من دنبال پیدا کردن درزهای عمیق خودش هم می گرده.
اول اینکه اصلا نیاز جدی مستمر در خودم خلف نکردم که اهمیت پیدا کنه برام. نه اینکه نیاز نبینمش بلکه حاصل جو بلندپروازانه تدوینی در خودم نهایتا تا یک هفته انتن میده و نهایتا با موکول کردنش به شنبه ،کل پروژه انگیزشیم ،دود میشه میره هوا...
دوم اینکه محیط مناسبی برای یادگیری زبان انگلیسی نداشتم که بخوام تلاش کنم برای یادگیریش.یعنی محیطم جوری نبوده که بلد نبودن زبان ضایع باشه ، چون دوستام هم این درد مشترک رو ، نه تنها فرییاد نمی زنند ،بل به روی خودشونم نمیارن . پس یه گوشه کار با اتهام به دوستام جم شد.
سوم اینکه دقدقه های به ظاهر مهم تر و یا بهتره بگم نداشتن تعهد بر روی انجام برنامه های تدوینی دقیقم ،مانع شکوفایی نخبه درونم میشه .
چهارمم اینکه زبان واقعا نه تنها اینکه شیرین نیست بلکه تلخ هم نیست ،اصلا طمع نداره که مزاجم رو باهاش ساز کنمو تو زندگی روزمرعه ام اصلا به کار نمیاد. پس روزمرگینگی هم از عوامل مهم میتوان نام برد
مطمعنم پنجمم اینه که تو سن بالا شروع کردن یادگیری زبان خیلی سختتره و از اتهام های اساسی ،گذر عمر هم میتونه باشه.
به عنوان جمع بندی اینکه حتی یک جمله هم اگر در هر محتوای رزدی چون همین اثر وزین بخوایم تکرار کنیم که بره تو حافظه بلند مدتمون و درسی باشه از من کمترین به شما زبان نابلدان این است که JUST DO IT
.
پس همین حالا دست بکار شوید و زود برید حالشو ببرید تا پاک نکردم مطلب رو