ویرگول
ورودثبت نام
S-amin
S-amin
S-amin
S-amin
خواندن ۳ دقیقه·۱۲ روز پیش

درس زندگی

#دنده عقب با اتو ابزار

از سال های نوجوانی شوق و ذوق زیادی برای رانندگی داشتم به همین خاطر دراوایل سال ۶۱ تصمیم گرفتم برای گرفتن گواهینامه رانندگی اقدام کنم.آن روزهاگرفتن گواهینامه برایم به مثابه ورود به دنیایی جدید بود. دنیایی که درآن هم استقلال داشتی هم آزادی وهم اعتمادبه نفس.باهمین انگیزه به اداره راهنمایی ورانندگی محل سکونتم مراجعه نمودم اما درست همانجابود که بااولین مانع روبروشدم.مسيول قسمت پس از دیدن مدارکم گفت: متاسفم هنوز ۱۸ سالتون کامل نشده ونمی توانید ثبت نام کنید.آنزمان من ۱۷ سال وچند ماه بیشترنداشتم وقراربودبزودی وارد۱۸سالگی شوم اماطبق قانون حتی چند روز هم اهمیت داشت وباید تا روز ۱۲/۱۷ آن سال منتظر می شدم که وارد ۱۸ سالگی شوم.ناچاردست خالی برگشتم ولی این ناکامی نه تنها شوقم راکم نکرد بلکه بیشتر هم شد.به محض اینکه روزتولدم فرارسید وقدم به ۱۸سالگی گذاشتم بلافاصله روز بعد درخواست دادم.این بار ثبت نامم بدون مشکل انجام شد وخیلی زود دوره آیین نامه رانیزگذراندم.بعداز قبول شدن درآزمون کتبی نوبت تمرینات رانندگی برای امتحان شهربود.من با جدیت ودقت بسیار تمرین کردم چون شنیده بودم امتحان شهر درخیابان شریعتی در محلی بنام کلانتری سوار برگزار می شود وافسران آنجا شهرت به سخت گیری داشتند وهمین سخت گیری موجب ترس واضطراب خیلی از داوطلبان به خصوص خانمها بود.روز امتحان که فرارسید مانندسایر داوطلب ها درمحوطه مخصوص امتحان منتظر بودم .کنارمن چندخانم دیگرهم بودند وهرکدام به نوعی استرس داشتند.بالاخره نوبت گروه ما شد وافسر امتحان که مردی جدی ومنضبط به نظر می آمدبه سراغمان آمد.بقبه خانمها به من اشاره کردندکه اول توبرو جلو تا اولین نفرباشی من هم قبول کردم اما آن افسربجای اینکه از من شروع کنداز آخرین نفرکه خانمی مضطرب بود ودستهایش را مدام به هم می فشردشروع کرد.به آن خانم نگاهی انداختم دیدم که حالش خوب نیست وممکن است ازشدت استرس اشتباه کندبنابراین قدمی جلو رفتم وبا احترام ازافسرپرسیدم جناب سروان ممکن است اجازه بدهید من اول امتحان بدهم؟ افسر لحظه ای مکث کرد ونگاهی به بقیه خانم کرد انگار می خواست ببیند چرا چنین درخواستی دارم وقتی آرامش واعتماد به نفس مرا دید تقاضای مراپذیرفت.پشت فرمان نشستیم ،تنظیمات راانجام دادم وبا یادآوری تمام تمریناتی که هفته های قبل تمرین کرده بودم ماشین راروشن کردم.افسربادقت همه چیز رازیرنظرداشت.مسیر راکه شروع کردم هردستورونکته ای را که ازمن خواستنددقیق انجام دادم ازحرکت آرام وصحیح گرفته تارعایت فاصله جانبی،کنترل نیم کلاچ وسایری مواردی که برایشان تمرین کرده بودم.پس از طی مسافتی افسردستورتوقف راداد ومن بطور صحیح آن را رانجام دادم سپس افسرروبمن کردوگفت :قبولی. بعدازمن نوبت بقیه بود.افسربرای آنها سخت ترین موارد رانندگی رامثل سربالایی ،پارک دوبل، کنترل نیم کلاچ درشیب وغیره را انتخاب کرد.این موارد برای کسی که دچار استرس شده سخت ترهم می نمایدودقیقا همان شدکه قابل پیش بینی بود یا درنیم کلاچ ماشین خاموش شد یادرپارک دوبل خطا داشتند درنتیجه هیچکدام بجز من درآزمون قبول نشدند.وقتی امتحان تمام شد ازقنادی یک جعبه شیرینی خریدم وباشادی وهیجان به سمت خانه برگشتم.ازخبرقبولی ام همه خوشحال شدندوبمن تبریک گفتند.آنروز نه تنها به آرزویم رسیدم بلکه درسی بزرگ آموختم.یادگرفتم هیچوقت نبایداز چالش ها بترسم وتصمیمات بایستی عاری از استرس واضطراب بوده واعتمادبه نفس وحفظ خونسردی می تواند مسیرزندگی مارا تغییردهد.متوجه شدم وقتی بترسیم ارتعاش ترس ما توسط دیگران احساس می گردد واین موضوع میتواند مانع موفقیت ماگردد.

گواهینامه رانندگیامتحاندنده عقب با اتو ابزار
۴
۰
S-amin
S-amin
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید