دیشب تصمیم گرفتم که صبح روز اربعین که تعطیله و شهر سرصبح هنوز به خودش شلوغی ندیده، با دوچرخه راهی بشم و برم چند دوری بزنم و برگردم خونه و به باقی کارهام با انرژی هرچه بیشتر برسم که دست برقضا کاری پیش اومد و بابد صبح میرفتم محل کارم و امروز رو اونجا میگذروندم، پس تصمیم گرفتم مسیری که هر روز با ماشین میرم و رکاب بزنم که هم به هدف دیشبم رسیده باشم و هم اینکه خودم رو محک بزنم و شرایط رو ببینم تا اون دلهرهای که از بابت رکاب زدن تو خیابونهای این شهر دارم از بین بره و نهایتا بتونم با رعایت نکات مهم ایمنی از دوچرخهسواری لذت ببرم...
صبح سرراه به یه پارک نزدیک خونه هم سر زدم و دیدم برای این محوطه مسیر دوچرخهسواری تعیین کردند و کلی از بابت این موضوع خوشحال شدم که میتونم مواقعی برم اونجا و تمرین کنم..
دوچرخه من هنوز مجهز نشده و تو فکر آماده کردن تجهیزات لازم و ضروری برای تردد در شهر هستم. تو مسیر برگشت هوا تاریک شده بود و من با کلی استرس از محل کار دراومدم و سوار دوچرخه شدم، تصمیم گرفتم تا سر کوچه برم و اگر دیدم خیابون شلوغه و رکاب زدن بدون داشتن یسری لوازم خیلی مهم برای تاریکی شب برام سخته، با دوچرخه قدمزنان تا خونه برم، ولی خوشبختانه خیابون خلوت بود و مسیر من هم زیاد دور نبود.. استرسم کم شد و با آرامش بیشتری رکاب زدم و ادامه دادم، البته ناگفته نمونه روی دستاندازا یه چندباری تعادلم رو داشتم از دست میدادم ولی کلی سعی کردم خودم رو حفظ کنم که زمین نخورم... امیدوارم بتونم باهاش راحت کنار بیام و همینطوری با آرامش پیش برم و تا جایی که مقدوره از دوچرخه بجای وسایل نقلیه موتوری استفاده کنم...