
به نام خدا
پارت سیزدهم
یاسر، آن مرد میانسال یمنی که روزی برای یافتن زندگی بهتر به مکه آمده بود، و سمیه، همسر فداکارش، در کنار پسر جوانشان عمار، همگی با قلبی آکنده از ایمان، در برابر بتان قریش سر فرود نیاوردند.
قریش که از گسترش اسلام به خشم آمده بود، این خانوادهٔ بیپناه را نشانه گرفت. آنان را به گرمای سوزان صحرا میکشیدند، بر شنهای داغ میافکندند و با زنجیرهای آهنین میبستند. هر بار که ابوجهل با خشم از آنان میپرسید: «از دین خود بازگردید!» پاسخی جز «خدای ما یکی است» نمیشنید.
ابوجهل در اوج خشونت، نیزهای برداشت و بر پیکر نحیف سمیه فرود آورد. سمیه، آن بانوی آزاده، در آخرین لحظات زندگی، چشمانش را به آسمان دوخت و با لبانی که از درد میلرزید، اما از ایمان پر بود، زمزمه کرد: «یا الله... تنها توئی خدای من...»
و اینگونه، سمیه به عنوان اولین زن شهید اسلام، در راه خدا جان سپرد.
یاسر، که شاهد شهادت همسرش بود، دلش شکست، اما ایمانش استوارتر شد. شکنجهها ادامه یافت تا او نیز در کنار همسرش به شهادت رسید.
و اینگونه، خانوادهی یاسر، با خون خود، نخستین صفحات تاریخ اسلام را رقم زدند و ثابت کردند که عشق به خدا، بر هر درد و رنجی چیره است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. شهادت سمیه و یاسر:
· منبع: الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبر (ج ۴، ص ۱۸۶۷ - ذیل ترجمه سمیه)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ