نیایش
نیایش
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

خدای در ذهنم

من : سلام خدا

خدا : سلام بنده ی بی معرفتم

من:واسه بی معرفتی دیروز معذرت می‌خوام میشه ببخشیم ؟

خدا : باید چکار کنم ؟ معلومه که میبخشمت

من:بیا باهم در باره ی به چیزی حرف بزنیم .

خدا :مثلا چی ؟

من :مثلا اینکه میتونی یه کاری کنی کتاب گرگ های پوشالی تا تابستون ناموجود نشه ؟آخه بعد از امتحانات می‌خوام برم کار کنم با پولش اون کتاب رو بخرم

خدا : باشه ولی شاید یک نفر خریدش

من :یه کاری کن هیچکس نخرش اگه این کارو کنی قول میدم ...

خدا :صبر بکن قول نده

من :چرا ؟

خدا :دفعه قبل هم به قولت وفا نکردی

من : اینبار میکنم

خدا :اصلا نیازی نیست قول بدی دوست ندارم گناه بکنی

من :واقعا ؟ باشه قول نمی‌دم ولی میشه تو قول بدی که اون کتاب ناموجود نشه

خدا : قول نمی‌دم اما سعیمو میکنم

من : بهترین خدایی

خدا : مگه جز من خدایی هست ؟

من :نه ببخشید تو اصلا بهترین کس دنیایی

....................................................................................


شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید