اطلس یکی از تایتان ها و خدایان یونان بود . او تلاش کرد به هرکول نیرنگ بزنه و همین طور یا زئوس خدای خدایگان جنگید . اگر دوست دارید درباره داستان زندگی اطلس و چگونگی ساخته شدن مجسمه طالع بین پی ببرید با بخش های زیر با ما همراه باشید:
اطلس در واقع از اسم و واژه یونانی Ἄτλας به معنای کلمه جمع آوری نقشه های زیاد می آید . در سالهای مختلف فلاسفه همچون افلاطون . از این واژه در کتابهای مختلف به معنای نقشه های کنار هم یاد شده است. در قرن 16 میلادی جراردوس مرکاتور یک جغرافی دان فنلاندی اثر خود را به افتخار تایتان ها با نام اطلس منتشر کرد.
اطلس در واقع یکی از خدایان یونان بود که به واسطه حمل جهان و آسمانها بر نظم ستارگان اشراف داشت . این واژه اساطیری داستان های بسیاری را به همراه دارد . اطلس نام رشته کوهی در شمال غربی افریقا نیز هست و همین طور نام اقیانوس پهناوری نیز از این ریشه کلامی برگرفته است .
برخی اطلس را پادشاه موریتانی و سازنده اولین کره اسمانی نامیدند .
اطلس یکی از تایتان های عصر دوم بود ، یکی از نوادگان خدایان یونان . در برخی از داستان ها الهه خالق یورینوم ، اطلس و فیبی را برای اداره ماه تعیین کرده اند . و بر این اعتقاد بودند که انها پادشاهان ماه هستند .
اما نقطه قابل توجه زندگی اطلس در طول تاریخ مواجهه او با هرکول ( حراکلیس -Heracles- فرزند زمینی زئوس)و پرسئوس (Perseus – خدای یونان) میدانند .
نقطه عطف زندگی اطلس جنگ تایتانها بود . جنگی که او و برادرش با دیگر خدایان مبارزه میکردند. پس از شکست اطلس و دیگر همراهانش ، بسیاری از تایتانها ( از جمله منوئتیوس)در تارتاروس تبعید گشتند . ولی زئوس خدایگان یونان اطلس و دخترانش رو محکوم کرد در لبه غربی زمین بایستد و کهکشان را بر دوش بگیرد تا به زمین برخورد نکند .
اطلس وظیفه یافت تا کهکشان را بردوش بگیرد .( برخی معتقد هستند در اثر این اتفاق بود که اطلس دانش کهکشان ها را آموخت ).و همین طور دختران اطلس هسپردیس نام گرفته و مجبور به نگهاری از سیب زرین (طلا) شدند. ( Hesperides –Ἑσπερίδες [هسپریدس] به معنای دختران شب و یا پوره غرب است).
سیب در افسانهها بهطور متناوب به عنوان غذای الهی و منبع جاودانگی توصیف شدهاست . در این مجال به معنای خوراک هوریان و غذای جان بود که با استفاده از آن جوان میماندند.
همانگونه که میدانید هرکول از 12 خان قهرمانی گذر کرد . یکی از سخت ترین و دشوار ترین مراحل خان 11 بود . در این مرحله وظیفه داشت تا سیب زرین را به چنگ آورد . سیبی که در باغ هرا در اختیار اطلس بود .
فلاسفه به 3 گونه داستان را روایت کرده اند .
به دین گونه است که تصور شده است ، پادشاه مصر با سرزمین و باغ هرا وارد جنگ شده و گوسفندان او را به همراه غنائم به چنگ آورده بودند . که هرکول وارد میشود . با آنها میجنگد . جنگ را پیروز میشود . غنایم و تمام آنچه به دست میآورد را به اطلس باز میگرداند و در قبال آن چیزی که به دنبال اوست ( سیب زرین ) را بدست میآورد .
روایت شده که زمانی که هرکول به اطلس میرسد . اطلس از حمل بار سنگین ستارگان و .. به درد آمده است . از هرکول کمک میخواهد و به او میگوید حاضر است در مقابل کمک حرکول برای از سر خارج نهادن این حکم سیب جهان را به او بدهد.
هرکول ستون های عظیمی میسازد و جهان و ستارگان را بر روی آن میگزارد و اطلس را رهایی میدهد . و در مقابل سیب ها را دریافت میکند .
در بین روایت ها یک روایت از همه بیشتر به چشم میخورد . هرکول به نزد اطلس میرود و اطلس میگوید به شرطی حاضر است سیب جهان را برای او بیاورد که هرکول برای مدتی کهکشانها را بر روی شانه های خود بگیرد و برای مدتی ، او را از سختی برهاند .
هرکول قبول میکند و کهکشانها را از اطلس گرفته بر دوش میگیرد. اطلس مدتی بعد باز میگردد . اینبار نیرنگ میکند و تصمیم میگیرد که کهکشانها را از هرکول باز پس نگیرد .
به هرکول میگوید نیاز نیست تو خود را ناراحت کنی من به جای تو میروم و سیب ها را تحویل میدهم . نکند در راه راهزن ها از تو سیب ها را بگیرند . شاید خسته شوی . از دست تو بیفتد و آسیب ببینند و ..
هرکول که در میابد نیرنگی در کار است قبول میکند و به اطلس میگوید باشد تنها مدتی کوتاه کهکشانها را به دست بگیر تا من جای مناسبی بایستم .
اطلس سیب را زمین میگزارد و کهکشانها را باز پس میگیرد . و هرکول سیب ها را برداشته پابه فرار میگزارد.
همزمان با هرکول ، پروسئوس نیز نزد اطلس میرود . در اساطیر آمده است :
پروسئوس نزد اطلس میرود و خود را یکی از نوادگان خدایان یونان میخواند . و میخواهد که نزد او در باغ هرا پناه بگیرد . اما اطلس به دلیل خشم از خدایان و ترس از انها او را نمیپذیرد . چون میترسد او سیب های زرین را بدزد.
زمانی که هرکول سیب های زرین را به چنگ می آورد پروسئوس اطلس را به سخره ای تبدیل کرده و تا ابد محکوم به بودن در آن حالت میکند .
و پایان سخت اطلس اینگونه شکل میگیرد .
اسناد تاریخی در جایگاه های متفاوتی روایت گر این تاریخ بوده اند .
کتابها و نوشته های تاریخ شناسان و مورخین و فلاسفه یونان و …
اما یکی از جذاب ترین اشیاءیافت شده آینه ای است متعلق به 400 سال قبل از میلاد مسیح، که در پشت آن طرح حضور هرکول و اطلس را به وضوح ذکر گردیده است.
اشیاء تاریخی دیگر همچون تندیس ها خود از تفاسیر و و روایت های فلاسفه شکل گرفته است . در انتهای مقاله نمونه های آن ذکر خواهد شد.
اطلس یکی از پادشاهان افسانه ای موریتانیا ، سرزمین مائوری ها در دوران باستان به شمار می رفت . که تقریباً با مغرب مدرن مطابقت داشت . در قرن شانزدهم ، جراردوس مرکاتور اولین مجموعه ی خود از نقشه ها را گرداوری نمود و آن را ” اطلس ” نامید ، او مطالب کتاب را به یاد “پادشاه موریتانی” اختصاص داد.
منابع مختلفی در این مبحث افریقا را به عنوان سرزمین منتها در غرب نام میگزارد و پادشاه را در شمال غربی این جزیره ( افریقا ) و میگویند زمانی که پرسئوس سر مدوزا ( جادوگری که سری به شکل هزران مار دارد که به هرکس نگاه میکند تبدیل به سنگ میشود ) را بر فراز سرزمین هرا ( اتیوپی در تصور نویسنده ) پرواز میکند و خون مدوزا بر آن سزمین میریزد و مارهای لیبیایی شکل میگیرد .
زمانی که اطلس به سخره تبدیل میشود به گفته نویسنده . اندام او کوه ها و موها و ابروهای او جنگل ها را تشکیل میدهد . به همین دلیل رشته کوهی به نام اطلس در شمال غربی افریقا وجود داشته است.