ویرگول
ورودثبت نام
کاظم فاضلی
کاظم فاضلی
خواندن ۶ دقیقه·۸ ماه پیش

سرگذشت Ada Wong

اوه لیان... خودت می‌دونی شغل من جوری نیست که بتونم در موردش با کسی صحبت کنم.

این یکی از معروف‌ترین دیالوگ‌های اِیدا وانگ، بانوی قرمزپوش و جاسوس بالفطره مجموعه بازی‌های رزیدنت اویل هستش. این زن مرموز موکوتاه به اغواگری‌ها و ظاهر فریبنده خود (برای پیش‌بُرد اهداف جاسوسانه‌اش) معروفه. ایدا با چند دیالوگ کوتاه ولی عمیق طوری با ذهن مخاطبش بازی می‌کنه که همیشه مسیر کارش هموار بشه. خصوصا از لیان اس. کِنِدی که از قضا هر دو به یک‌دیگه علاقه‌مند هم هستن، بسیار سوءاستفاده می‌کنه.

حالا واقعا ایدا وانگ شخصیت منفیه؟ مثبته؟ خاکستریه؟ اصلا نمی‌تونیم درست حدس بزنیم. چون شخصیت او هر لحظه ممکنه دست‌خوش تغییر بشه. از یه طرف با بی‌رحمی تموم دشمناشو با اسلحه‌های مختلف تیکه و پاره می‌کنه، اما چند دقیقه بعد با یه لحن مهربون و یه جمله کوتاه خودشو بی‌گناه‌ترین زن دنیا جلوه می‌‌ده.

ولی چیزی که مشخصه اینه که ایدا یک زن دورگه چینی-آمریکاییه که اهل معامله‌اس. از همه مهم‌تر مشخصه که از لیان خوشش میاد و در کنار سوءاستفاده‌ها، گاهی هم کمک‌های مفیدی به لیان می‌رسونه و حتی چندین مرتبه جون‌شو نجات می‌ده.

ایدا در طی یک مکالمه با کارفرماش، وسکر (که خیلی شخصیت خبیثیه) جوری صحبت می‌کنه که تمام شرارت‌های دنیا جلوش کم میارن،‌ ولی همون ایدا پس از قطع مکالمه جوری به عکس لیان نگاه می‌کنه که اوج معصومیت رو می‌شه توی چشماش دید.
حالا اصلا شغل ایدا وانگ چیه؟ چه توانایی‌هایی داره؟
ایدا در واقع یک جاسوس خیلی خبره‌اس که در ازای پول کلان هر کاری ازش برمیاد. مهارت‌های مبارزه‌ای و سخت‌جون بودنش در کنار ظاهر شیکش، واقعا نماد جالبی رو از ایدا به بقیه نشون می‌ده.
ایدا از وسکر پول گرفته تا براش نمونه‌ی جی-ویروس G-Virus رو از آزمایشگاه آمبرلا بدزده. این وسط لیان اس. کندی هم که در اولین مأموریتش به‌عنوان یک نیروی عملیاتی گروه آر.‌پی‌.دی به شهر ازهم پاشیده شده راکون‌سیتی اعزام شده بوده، طی ماجراهای پیچ‌درپیچی می‌فهمه که منشا این ویرس کجاست. بنابراین راهش میوفته به همون آزمایشگاهی که ایدا دنبالش بود.

ایدا همین‌طور مخفیانه دنبال لیان بوده که سر و کله نامزد استاکرش پیدا می‌شه. این مرد که عضو سازمان اف‌.بی.‌آی هم بوده انقدر کله‌شق‌بازی درمیاره که در نهایت کشته می‌شه. ایدا بهش می‌گه: «الآن وقت خوبی برای قرار گذاشتن با اکس‌م نیست؛ وسط کار مهمی‌ام» خلاصه پس از مرگ این آقا، ایدا کارت شناسایی‌شو برمی‌داره و دیگه مستقیما می‌ره سراغ لیان.

این دو شخصیت اصلی در اولین برخوردشون باهم، به‌روی هم‌دیگه اسلحه می‌کشن که ایدا کارت نامزدشو به لیان نشون می‌ده و ادعا می‌کنه که پلیس اف‌.بی‌.‌آیه. لیان ساده‌لوح هم راحت گول می‌خوره. ایدا دیگه تا می‌تونه از لیان اطلاعات می‌کشه. این‌جا ایدا به لیان می‌گه برو سراغ کارت جوجه‌پلیس، تو دست و پای حرفه‌ای‌ها نپیچ.

لیان که دنبال پادزهر ویروس بوده راه خودشو پیش می‌گیره ایدا هم کلا خودش تنهایی کار می‌کنه. این‌جا اولین شک‌های لیان به ایدا شروع می‌شه.

ایدا با لیان حسابی گرم می‌گیره و حتی یه‌جا بهش می‌گه: «ببین من اصلا هیچی ازت نمی‌دونم، ولی با این‌حال خیلی دوستت دارم». ماجرای علاقه این دوتا آدم واقعا خاصه. چون ایدا همیشه در سایه بوده و سعی می‌کرده زیاد به لیان نزدیک نشه.

خلاصه لیان پس از اون‌که نمونه جی-ویروس رو از آزمایشگاه و از طریق سازنده‌اش «دکتر آنت بیرکین» پیدا می‌کنه، در حال فرار از ساختمون در حال فروپاشی بوده که ایدا جلوی راهش سبز می‌شه. لیان تازه می‌فهمه که تمام این مدت ایدا داشته ازش برای رسیدن به اون سمپل استفاده می‌کرده.

ایدا که دیگه می‌خواسته مأموریتشو تموم کنه به‌سمت لیان اسلحه می‌کشه و به حالت تهدیدوار بهش می‌گه که اگه نمونه رو نده، بهش شلیک می‌کنه. ولی لیان خیلی خونسرد بهش می‌گه: «بعید می‌دونم بتونی بهم شلیک کنی». ایدا هم واقعا نمی‌تونه به لیان تیر بزنه چون دوسش داشته. اسلحه‌شو میاره پایین..

ولی در همین حین دکتر آنت که از ناکجاآباد پیداش می‌شه از دور به کتف ایدا شلیک می‌کنه. ایدا از راهروی بالای ساختمون داشته پرت می‌شده پایین که لیان دست‌شو می‌گیره. هرچی به ایدا اصرار می‌کنه که طاقت بیار، ایدا بهش می‌گه نه و ولم کن. آخرش هم می‌گه مواظب خودت باش و می‌افته پایین.

لیان بدجوری دلش می‌شکنه ولی چاره‌ای جز فرار از اون‌جا نداشته چون قرار بوده شهر مسموم راکون‌سیتی رو با بمب اتم منفجر کنند تا ویروس دیگه بیش‌تر از این گسترش پیدا نکنه. خلاصه لیان فرار می‌کنه.

شش سال بعد از این ماجرا، لیان اس کندی که دیگه الآن واسه خودش مأمور خفنی شده بوده طی یه عملیات سرّی به یکی از روستاهای کشور اسپانیا اعزام می‌شه تا اشلی، دختر رئیس جمهور رو از دست آدم‌رباها نجات بده.
اما چرا لیان این‌همه راه از آمریکا بره اسپانیا؟ چرا از افسرهای دیگه نخواستن؟ چون شواهد نشون می‌داده که این آدم‌رباها یک‌جور زامبی هستن و چه کسی اندازه لیان سابقه داره توی کشتن زامبی‌ها؟
لیان همین‌طور که توی روستا دنبال اشلی می‌گشته ناگهان با ایدا مواجه می‌شه. اسلحه رو پشت کمرش حس می‌کنه و فقط از روی صدا می‌فهمه که ایدا پشت سرشه.
«بعد از شش سال چه استقبال گرمی ازم می‌کنی، ایدا». «چطور اومدی این‌جا؟ نکنه دوباره می‌خوای ازم سواستفاده کنی؟» ایدا بهش می‌خنده. بعد لیان دوباره می‌پرسه «این‌دفعه واسه کی کار می‌کنی؟» که ایدا بهش می‌گه شرایط کار من ایجاب نمی‌کنه که بخوام در موردش با کسی حرف بزنم.

ایدا دوباره دنبال نمونه ویروس بوده تا به آلبرت وسکر برسونه. ولی این‌بار دیگه خبری از جی‌-ویروس نیست و داشته دنبال یه ویروس کشنده‌تر می‌گشته. وسکر در واقع می‌خواسته با استفاده از این ویروس، سلاح بیولوژی بسازه. یعنی موجودات ترسناک و قدرت‌مندی که هیچ ارتشی نتونه اونا رو نابود کنه. خلاصه در این مسیر، دوباره ایدا و لیان باهم رو‌به‌رو می‌شن که باید اضافه کنم ایدا خیلی به لیان کمک می‌کنه؛ هم مستقیم هم غیر مستقیم.
مثلا مکان دختر رئیس جمهور رو به لیان اطلاع می‌ده، واسه لیان که به ویروس مبتلا شده بوده پادزهر جور می‌کنه و خلاصه چندبار جون لیان رو نجات می‌ده. یه جا که دوباره باهم روبه‌رو می‌شن ایدا به لیان می‌گه «انقد به من شک نداشته باش؛ کار خودتو بکن».
کلا ایدا همیشه با فاصله از لیان حرکت می‌کنه تا از دور بهش مسلط باشه. همه‌جا در تعقیب لیان بوده تا این‌که آخر سر در حالی‌که لیان داشت نمونه ویروس جدید رو از روی زمین برمی‌داشت دوباره اسلحه ایدا رو روی شقیقه‌اش حس می‌کنه.
ایدا می‌گه «لیان مرسی که هستی و کمکم کردی به چیزی که می‌خواستم برسم؛ دیگه باید اینو برسونم دست مشتری». خلاصه در حال فرار با هلی‌کوپتر با آلبرت وسکر تماس می‌گیره و متوجه می‌شه که با این ویروس قراره جون میلیاردها آدم به‌خطر بیوفته. این‌جاست که تصمیم می‌گیره ویروس رو به وسکر نده اصن.

ایدا وانگ و لیان دوباره در دوتا بازی بعدی رزیدنت اویل باهم مواجه می‌شن که قشنگ مشخصه به هم‌دیگه علاقه دارن. ولی موقعیت شغلی‌شون طوری نیست که بخوان به‌هم فکر کنن.

لیان که مثل پسربچه‌ها اصن متوجه این حجم علاقه‌ش به ایدا نبوده و هلنا هارپر بهش می‌فهمونه که دلش پیش ایداست.

در کل این تضاد شخصیتی ایدا باعث شده خاص باشه. همه کنجکاون که بدونن عاقبت ایدا چی می‌شه؟ نه فقط به‌خاطر اهمیت شخصیتش یا مهارت‌های رزمی‌اش، بلکه هم‌چنین به‌خاطر وقار بالا و ظاهر جذابش.

ما فقط باید منتظر بمونیم تا ببینیم بالاخره بین ایدا و لیان چی پیش میاد و چه اتفاقاتی براشون میوفته.

رزیدنت اویلبازیزامبیجاسوسیویروس
Ignore things that don't serve you, learn about anything that do
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید