مروری اجمالی بر موسیقی فلامنکو-قسمت اول-حسن نجف
موسیقی فلامنکو که زادگاه آن در منطقه جنوب اسپانیا (اندلوسیا)ست، امروزه دیگر مختص به آن منطقه نیست،بلکه پا را از مرزها فراتر گذاشته و نوعی موسیقی (بخش نوازندگی بیشتر) است که طرفداران فراوانی در سراسر جهان کسب کرده - اتفاقی که متاسفانه برای موسیقی سنتی ایران نیفتاد و کمتر خارجی فرای مرزها میتوان یافت که نوازنده یا خواننده دستگاه های ایرانی باشد)
شاید سوال پیش بیاید که نه آقا موسیقی ما خیلی درونگرا و خاص و ریشه در فرهنگ ما دارد، روی صحبت من با شماست اتفاقا فلامنکو هم ریشه در فرهنگ اسپانیا دارد ولی عزم جدی نوازندگان و هنرمندان یک کشور و همدلی آنها و (خیلی موارد دیگر)باعث شد گام محکمی برای اعتلای هنر و فرهنگ آن کشور برداشته شود.
شاید قسمتی از آن موارد به جنبه های مادی بازگردد ولی اینکه یک عده در کشوری دیگر موسیقی شما ،لاجرم فرهنگ شما را دنبال میکنند و در سطوح حرفه ای یاد بگیرند و به صورت خاص نوازندگانی درکلاس جهانی با نام های غیر اسپانیایی به فلامنکو مشغول باشند بدون آنکه در اسپانیا زندگی کنند،این یک عزم جدی را طلب میکند (بعید میدانم ،با تمام احترامی که برای هنرمندان موسیقی سنتی کشورم قائل هستم بزودی برای موسیقی سرزمین ما اتفاق بیفتد)
چراگفتم فرهنگ، چون اگر گزینه فرهنگ را از موسیقی فلامنکو جدا کنند به مانند آتش بدون حرارت،ماه بدون نور، بازیگری بدون دیالوگ ماندگار و راهی که نشانه ای ندارد و مسیری است که پایان ندارد.
خلاصه کلام، صحبت از دردی تاریخی است که طی قرنها مثل خورعی به جان مردم افتاده باشد.
فرهنگ،یک مفهوم گسترده و شامل باورها-ارزش ها و رفتارهایی است که مطابق ارزش های اجتماعی و هنجارهای موجود در جوامع بشری مطرح میشود.
خوب ما فکر میکنیم که فقط ایران در طول تاریخ مورد تاخت و تاز اعراب و جنگ های مسلمانان و مغول ها قرار گرفته،نه در اسپانیا -قرون وسطی -که مردم از بد رفتاری های کلیسا جانشان به لب رسیده و به جنگهای صلیبی رسیده ( که یکی از جنگ های مدت دار با کشتار وحشیانه مردم را در تاریخ دارد)و بعد از آن با کشمکش های فراوان و جنگ های زیاد با اعراب مسلمان و فتح اسپانیا به دست مسمانان به مدت 500 سال کافی است که فرهنگ یک کشور دست خوش نابودی، نه ولی تحت تاثیر قرار گیرد و از نو و با شیوه های خود بسازد.
ولی این مردم با زنده نگهداشتن سنت ها و آیین ها که در موسیقی فلامنکو کانلا مشهود است رنگ و جلو ه ای تازه به این موسیقی بخشیدن و توانستند پاداش تلاش خود را در قرن بیست و یکم با جهانی کردن این هنر به دست بیاورند.( هم مادی و معنوی)
موسیقی فلامنکو در ابتدا فقط جنبه آوازی داشته مانند آواز آهنگرها-آواز کشاورزان و زارعین و باغبان ها -آوازهایی که برای از دست رفتن عزیزان و مردگان در مراسم آنها خوانده میشدوآوازهای مذهبی برای تولد و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی و در اعیاد.
با ورود اعراب مسلمان و با تسلط بر این مناطق -مخصوصا از مرکز به سمت جنوب اسپانیا (منطقه بزرگ اندلوسیا)هنر و فرهنگ اسلامی که بیشتر آن هم از ایران و هنرمندان ایرانی وام گرفته شده بودجای خود را در آن مناطق باز کرد و خیلی سریع حتی در معماری و ساختن باغ ها و مساجد بزرگ و قصرها علوم و کشاورزی و هنر تاثیر گذاشت.
این تاثیر نتیجه ورود افرادی با پیشنه فرهنگی ،هنرمندو هنر دوستی مثل جناب زریاب وزیر شهیر دربار امویان کامل شد . تاثیر جناب زریاب در رشد و تعالی هنر در اندلوسیا را نمی توان کتمان کرد .ورود و ساخت آلات موسیقی شبیه به عود( نمی خواهم وارد جزییات ساخت گیتار به شکل امروزی شوم)و نوازندگی و به سرعت نزد اهالی آن مناطق مورد قبول واقع شد چنان که سازهای خود را کنار گذاشته و به سرعت به یادگیری و ساخت این سازها مشغول شدند.و تا بعد از فروپاشی و شکست مسلمانان به دست پادشاهان کاتولیک اسپانیا با تغییراتی که حاصل شد توانستند ساز گیتار به شکل امروزی را تولید کنندو در کنار آواز فلامنکو پای ثابت تمام محافل و مجالس قرار گیرد.
فلامنکو با سه عنصر اصلی یعنی خواننده - نوازنده ورقصنده جای خود را در تمامی مراسمات و آیین هاو فرهنگ اسپانیا باز کرد.
امروزه هم اجرای موسیقی ناب و خالص فلامنکو ( بیشتر هنرمندان اسپانیا)در تمام دنیا از این سه عنصر برای جلب توجه مردم به آیین و فرهنگ خودشان بهره میبرند.
یکی از نکات عجیب و دلچسب موسیقی فلامنکو آنجاست که خواننده از دردها و سختی های خودش با سوز و گداز می خواند و نوازنده برایش ریتم میگیرد و رقصنده برایش می رقصد و انگاه با کف زدن و رقصیدن و تشویق خواننده به او پاسخ میدهند( البته در نوعی از موسیقی جنوب کشور خودمان هم رسم بر این گونه است)ولی این نگرشی که در زندگی در لحظه و رد شدن از کنار مشکلات و بدبختی ها کی از عجایب مرسوم در فرهنگ فلامنکو می باشد.باری قصد عرفانی کردن مبحث را برای خوانندگان ندارم ولی تو گویی کولی آوازه خوانی که با آن صدای خش دار از درد و رنج و تنهایی و جدایی و مرگ و بی پولی میخواند همانند سالکی که راه را میشناسد و به ما می آموزد که ای انسان غم زمان نخور وقتی میدانی از کجا آمد ه ای -چه میکنی و به کجا خواهی رفت پس اکنون را دریاب ( به یاد رباعیات خیام خود ما)و از آینده ای که هنوز نیامده غمگین نباش، پس لذت ببر و همزمان هنرمندان دیگر به جای همدردی با تو تو را درود میفرستند و تشویقت میکنند که عجب جانی داشتی این همه بدبختی کشیده ای و هنوز زند ه ای- پوست کلفت-
این نکته را گفتم چون یکی از مهمترین شاخصه های فلامنکو می باشد که البته در قسمت های بعدی ادامه خواهم داد.
در کشور عزیزمان ایران در دوره های گذشته (زمان شاه) صرفا با آمدن چند گروه از اسپانیا می توانستید موسیقی فلامنکو ببینید و بشنوید، کمتر کسی را می توان نام برد که این موسیقی را به طور صحیح در آن دوره یاد گرفته باشد. البته با جناب پرفسور سیمون آیوازیان که صحبت میکردم خود ایشان از علاقمندان و از نخستین پایه گذاران موسیقی فلامنکو در آن زمان بودند آشنا شده بودندو قطعات مالاگنیا و گرانادیناس را به یاد آنروزها اجرا میکردند.
در دهه هفتاد جناب شاهین علوی و جناب عماد بنکدار را میتوان نام برد که خود از پیشگامان این سبک در آن زمان بودندو همزمان با ورود نوارهای کاست مخصوصا پاکو دلو سیا نوازنده شهیر گیتار فلامنکو که دنیای فلامنکو و اسپانیا مدیون و مرهون زحمات ایشان بوده و هست- یادش گرامی-نوازندگان شروع به یادگیری از راه گوش (البته نه خیلی دقیق و همراه کمپاس) شدند.
و البته در دهه هشتاد وضع بهتر شد ،با ورود فیلم هاو کتب آموزشی و سی دی های صوتی و تصویری نوازندگان ما توانستند شروع به یادگیری دقیق با درک صحیح تری از موسیقی فلامنکو باشند.ضمنا یادآور میشوم که در این دهه چند اجرای کنسرت خوب توسط هنرمندان اسپانیایی در تهران ( بیشتر)و مستر کلاسهای نوازندگان اسپانیایی نقش مهمی در روند یادگیری دقیق تر فلامنکو برای نوازندگان ایجاد شود.
حسن نجف- پایان قسمت اول