
شاید تا اواخر همین قرن گذشته بحثهای جدی در مورد محیط زیست مختص به مراکز دانشگاهی و علمی بود و عموم مردم یا اطلاعی از چگونگی ارتباط آن با زندگی خود نداشتند یا مشکلات ناشی از نابودی محیط زیست هنوز انقدر ملموس و نزدیک نشده بود.
اما اکنون همه مردم کره زمین کمابیش در معرض معضلات محیط زیستی هستند.
از طوفانهای ویرانگر اقیانوسی در غرب قاره آمریکا و شرق ژاپن تا بیابانی شدن بسیاری از سرزمینهای آسیا و آفریقا. حالا هیچکسی نیست که تغییرات آبوهوایی را در محل زندگی خود حس نکند. کاهش شدید بارندگی در بسیاری از نقاط، تابستانهای طولانی، سیلهای خانمانبرنداز، آب شدن اقیانوسهای یخزده قطبی، بالا آمدن سطح دریا و خشک شدن دریاچهها و رودخانهها همه از تغییرات اقلیمی در سراسر کره خاکی حکایت دارند.
انسان چنان به طبیعت پیرامون خود ستم کرده که حالا گریبان خودش را هم گرفته است. در طول دو قرن که از مدرنیزه شدن صنعت و کشاورزی و... گذشته است، ما انقدر گازهای گلخانهای تولید کردیم که تغییرات زیادی در لایه ازون که پوشش محافظتی زمین در برابر تشعشعات خورشیدی است به وجود آمد و همین امر مهمترین دلیل تغییرات اقلیمی شد.
با مواد شیمیایی و نفتی آب اقیانوسها را آلوده کردیم و با وارد کردن زبالهها و فاضلاب شهری و رودها و دریاچهها آنها تبدیل به زبالهدان کردیم. یعنی منابع آب خود را با دست خودمان نابود کردیم و حالا در حال تمام کردن سفرههای آب زیرزمینی هستیم.
بیراه نیست که جنگهای آینده را جنگ بر سر منابع آب میدانند.
نتیجهگیری
بشر به نقطهای رسیده است که دو راه بیشتر ندارد. یا به این روند ادامه دهد و زمین و خود را به نابودی کامل بکشاند یا تا دیر نشده دست از تخریب محیط زیست و طبیعت بردارد.
هیچ انتخاب دیگری وجود ندارد. ما باید به اصل خویش بازگردیم. به زمانی که به طبیعت احترام میگذاشتیم و به اندازه نیاز از آن بهرهبرداری میکردیم. باید هرچه زودتر دست از مصرف بیرویه سوختهای فسیلی بکشیم و به انرژیهای نو و پاک رو بیاوریم.
هرآنچه بین ما و محیط زیست فاصله انداخته باید متوقف شود.
فقط دوست شدن با طبیعت میتواند کا را نجات دهد و امیدوار بود که دست قهار طبیعت هم دوباره از در دوستی با نوع بشر درآید.
در طبیعت خودت را پیدا کن...
و در آیندهای نه چندان دور هر انسانی برای زنده ماندن و نفس کشیدن به یک درخت نیاز دارد...
نمونش این فست فشن هست که متاسفانه چقدر باعث الودگی کره زمین شده