میم نون واو
میم نون واو
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

از اول.....

از اولش هم مال من نبودی اشتباهی مسیرت به من افتاده بود میخواستی بروی و نمانی من فقط ایستگاه استراحتت بودم
نه به من فکر کردی نه به زندگی ای که با تو ساخته بودم نگفتی بعد از من همه‌ی اینها حیف می‌شود زندگی بی ستونش بی من روی سرش آوار می‌شود
آخ دلتنگی من نمیدانی چقدر شب ها برایت اشک ریختم و صبح ها با یک سرش سلامت خودم را جمع کردم نمیدانی چقدر میان دستات زوج ها خودمان را پیدا میکردم و در دوستت دارم ها گم می‌شدیم
بعد از تو فهمیدم زندگی زیباترین رویایی ست که من نمی‌توانم به آن برسم
انگار هرچه که من از خدا می‌خواهم می‌رود و در دور دست ها متلاشی می‌شود
مانند قلبم که هربار تو را می‌بیند در سینه مچاله می‌شود
شاید نفرینی به نام نرسیدن با من هم قدم است
نه به اهدافم میرسم نه به عشق نه به یک زندگی معمولی
فقط مانند چرخو فلکی دور خود میچرخم گاهی بالا و گاهی پایین شادی را که به کل به فراموشی سپرده ام لبخندهایم فقط برای جلب نکردن توجه دیگران است شایدم هم خسته ام خسته از توضیح دادن آنقدر خسته هم که حتی نمیخواهم فکر کنم برای چه و از چه چیزی بریده ام

ما نویسنده هستیم عشقِ من.. ما گریه نمیکنیم..روی کاغذ خونریزی میکنیم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید