از سفر برگشتیم، سفر قندهاری بود واسه خودش، با ماشین از شهرری کوبیدیم رفتیم مشهد و بعدم شمال
سفر برای من یه جور اصلاح روابطه، رابطه ام با همسرم اصلاح میشه مثلا تصمیم گرفتم توی جمع دیگه بهش نتوپم، یا یه کاری کنم هم به خودم خوش بگذره هم به اون، جوری باشم که نه به خودم فشار بیاد نه به اون، و خلاصه تا سفر تموم بشه کلی با هم مچ شدیم، جوری که اگه توی خونمون بودیم شاید نمیشد.
توی سفر رابطه ام با خودم هم اصلاح میشه، مثلا صبور تر میشم یا مثلا سعی میکنم کمتر غر بزنم وای که توی این سفر فهمیدم جدیدا چقدر غرغرو شدم که خدا بخواد درستش میکنم، میدونی یه چیزی خیلی کمک کننده است اونم دیدن ریز رفتارهای همسفرهاته که بهت نشون میده یه رفتار از دور چطور به نظر میاد و چه رفتاری قشنگه و چه رفتاری زشته... انگار آدم خودش و از بیرون میبینه و تحلیل میکنه، مثلا توی این سفر فهمیدم چقدر همراه بودن قشنگه این و ساجده بهم یاد داد، یا چقدر داد نزدن خوبه این و مهدی بهم یاد داد و اووووه چقدر رفتارهای زشت و زیبای دیگه.
خلاصه ی خدایا ممنون که سفر رو برامون آفریدی چیز باحالیه