سمفونی مردگان اثر عباس معروفی از رمان های فاخر ایرانی میباشد. این کتاب داستانی از جهل، حسد، تعصّب، ریا، حرص، حق کشی و تجاوز به حقوق دیگران و روایتگر زندگی پر فراز و نشیب[و صد البته غمبار] خانواده «اورخانی» در اردبیل و در سالهای جنگ جهانی دوم و پس از آن است. سمفونی مردگان، داستانی دربارهی فروپاشی خانواده، برادرکشی، عشق، و از همه مهمتر رویارویی سنتگرایی و مدرنیته است. به نوعی میتوان داستان این خانواده را در مقیاسی وسیعتر به جامعهای بیمار و منحطّ نسبت داد که سرانجامی جز زوال ندارد.
شخصیت اصلی کتاب سمفونی مردگان، آیدین است. یک شخص ناهمرنگ و رادیکال که از قضا درگیر خانواده ای به شدت سنتی میباشد.
در این رمان همه چیز در حالتی واقع گرایانه، دودآلود و تیره است. شخصیت های فرعی کتاب به گونه ای تصویر میشوند که گویی هیچ نقطه مثبتی در آنها به چشم نمیخورد. جابر( پدر خانواده) فردی مستبد، جاهل، ریا کار و اهل زد و بند است.فردی با شخصیتی منطبق بر سنت و عرف که در بازار آجیل فروشان دکان دارد. برادر کوچکتر آیدین یعنی اورهان نیز فردی حسود و خودخواه و دنباله رو پدر است. مادر و خواهر وی نمونه تسلیم و عبودیت محض هستند که تنها در حال سوختن و ساختن با تیره بختی خود میباشند. برادر بزرگتر آیدین یعنی یوسف نیز نمود لودگی و مسخرگی طبیعت و تقدیر است. در این میان، آیدین مطرح میشود. شخصی که به صورت رادیکال روشن فکر است و در مقابل ناملایمات به وسیله دیدگاه پولادین خود بسیار مقاوم است. آیدین نمود یک جوان کامل است که باورها و راه خود را دارد و بسیار جستجوگر است. اما همانطور که همه میدانیم در شهری که همگی اهالی آن دیوانه هستند، آنکس که عاقل است دیوانه انگاشته میشود و به طبع آن طرد می شود. آیدین نیز زیر فشار جو ظالمانه موجود، مچاله و درهم کوفته میشود.
کتاب به شیوه ای است که هر چقدر آن را بخوانی جذابتر می شود. روایت داستان به گونه ای است که می توانم اطمینان بدهم رگه هایی از زندگی هر یک از ما را بیان می کند.واقعا زندگی آیدین چه قدر تلخ بود. ما خودمان یک آیدین هستیم و چه قدر آیدین ها در کنارمان هستند.
قلم شیوای عباس معروفی داستان را از بطن جامعه ما در آورده که بگوید مواظب آیدین هایمان باشیم.
آیدینی که شب ها کتاب می خواند و آنقدر می خواند که وقتی می گفتند در این کتاب ها به دنبال چه هستی جواب می داد:
به دنبال خودم هستم.
آیدین نمود خود شناسی است. کسی که کنجکاو به تمام ابعاد وجودی خود و زندگی است، چطور میتواند خودخواه باشد و همانند سایر مردم عامه سیاهی و پلیدی بیافریند؟ چطور میتواند در درون خود افکار مخرب پرورش دهد و به اطرافیانش همانی را تحویل دهد که لیاقتش را دارند... به راستی که چقدر این آیدین ها در جوامع جاهل و متعصب تنها هستند. حال آنکه تنها آنها هستند که میتوانند خالق باشند و تفاوت بیافرینند و موجب زیبایی شوند اما افسوس که در پس پرده های جهالت زمانه گم و طرد میشوند... در این جوامع کمتر کسی پیدا میشود که آنها را بفهمد و دوست بدارد آن هم درست در جایی که آیدین ها متفاوت عمل میکنند و گمان بر آن میرود که درک آنها پیچیده است. حال آنکه به هنگام آشنایی درک آنها را آسانتر از بوئیدن یک گل خواهند دید.
شاید سمفونی مردگان به ظاهر فقط یک رمان باشد، اما در باطن زندگی تک تک ما را با کمی تفاوت شامل می شود. مواظب آیدین های اطرافمان باشیم چرا که جهل قدرتمند است. تا جایی که دستتان میرسد به آیدین ها بها بدهید و اجازه بدهید که بشوند هر آنکه هستند...