فصل ششم......
انگیزش:
انگیزش يکی از مقوله های مهم در اداره و سرپرستی کارکنان در سازمانها است.
مطالعه انگیزش، کوشش در شناخت و پاسخ به جزهای رفتار است.
انگیزش در معنای واقعی کلمه عبارتی از تغییری که در ارگانیسم بوجود میآید و او را تا کاهش این تغییر به تلاش وا میدارد..
به اساس نظریه سلسله مراتب نیازها، سرپرستان لازم است از نیازمندی ها،انتظارات و توقعات کارکنان تحت سرپرستی خود مطلع باشند تا بتوانند به موقع انگیزه انجام کار و فعالیت را در آنان ایجاد و ارتقاء دهند.
مدیران و سرپرستان باید برون داده های کاری را مانند مزایا و هزینههای وابسته به عملکرد به طور روشن برای همه کارکنان مطرح داده و تعریف کنند.
نظریه هدفگذاری یا تعیین هدف، نخستین بار توسط " ای،ای لاک" ارائه شد.لاک میگوید داشتن یک هدف يا مقصود خاص( روشن) در ذهن، که فرد تلاش میکند تا بدان دست یابد، یکی از عوامل بسیار مهم در توضیح انگیزش است.
منظور از خوشحال نمودن کارکنان ایجاد حداکثر تسهیلات لازم جهت اغناء طبع و رضامندی خاطر در وجود یک فرد است.
.................فصل هفتم ...............
مشارکت و تصمیم گیری:
بقول (مک گریگور)مشارکت سبب ایجاد رضایت خاطر در کارکنان حین انجام وظیفه است..
در این مفهوم، مشارکت بر ۳ ارزش بنیادی تأکید دارد...!!!
۱..سهیم کردن انسانها در قدرت و اختیار
۲..راه دادن به افراد برای نظارت به سرنوشت خود
۳..بازگشودن فرصت های پیشرفت برای کارکنان
سرپرستان مجرب و کارآزموده شرایط را برای تواناسازی کارکنان ایجاد میکنند و کارکنان را در اطلاعات سهیم میکنند..
در مواردی که سرپرست میتواند یا خيال میکند که میتواند شخصا مشکل را حل کند باز بجاست که موضوع را با کارکنان در میان نهد و در حل مشکل با آنان همکاری نماید.
در حوزههای سرپرستی، سرپرستان در طول دوران زندگی کاری مرتبا اقدام به گرفتن تصمیمات کوچک و بزرگ مینمایند.
آنان برای افزایش کمی و کیفی محصول و خدمت، کاهش دوباره کاری و ضایعات تصمیم میگیرند.
فرآیند تصمیم گیری را این چنین بیان کنید:
۱..تعریف مسئله یا موضوع
۲..تجزیه و تحلیل وضع موجود
۳..ارزیابی و تعیین کردن راه کارها
۴..بررسی و سنجش راه کارها
۵..انتخاب مناسب ترین راه کارها
.........
شرايط یک تصمیم گیری خوب:
۱..بهترین راه باش
۲..در حدود قوانین و مقررات باشد
۳..در رابطه با هدف باشد
۴..کم خرج تر و دارای کارآیی بیشتر باشد
۵..انجام آن ساده و ممکن باشد و تولید اشکال نکند..
............فصل هشتم..............
ارزشیابی کارکنان:
راهبری ارزشیابی عملکرد که همچنین ارزشیابی عملکرد، بازنگری عملکرد، ارزشیابی کارکنان، بازنگری کارکنان، و درجه بندی شایستگی نامیده میشود،یکی از مهمترین وظایف سرپرستان است.
۳ دلیل عمده برای ارزشیابی عملکرد کارکنان وجود دارد:
۱..تشویق عملکرد خوب و اصلاح عملکرد غیر استاندارد
۲..ارضای حس کنجکاوی کارکنان برای اطلاع از چگونگی عملکرد خود
۳..بنا نهادن پایه ای قوی برای قضاوت آینده در مورد خط مشی کارکنان
عوامل مثبت متداول نشان دهنده شایستگی عبارتند از:
ا..قوه ابتکار و خلاقیت
۲..پشت کار و حس همکاری
۳..میزان بازدهی و بهروری
۴..کیفیت و درجه دقت کار
۵..ایجاد تغییرات سازنده در فرآیند کار
۶..افزایش دانش و مهارت شغلی و قدرت استفاده از اطلاعات فنی
۷..قابلیت انجام کارهای مختلف و قابلیت انعطاف و انطباق با شرایط مختلف محیط
۸..توانایی برنامه ریزی و انجام کارها در حدود مقررات و امکانات
۹..ویژگیهای اخلاقی و شخصیتی و داشتن ارتباط موثر با مردم
۱۰..از همه بالاتر و ارزنده تر متقی بودن که در داشتن وجدان کار و صحت عمل خلاصه میشود..
..........
هدف تمام مدیران و سرپرستان پس از ارزشیابی، سپردن کار به کاردان و توجه تقسیم کار صحیح با توجه به اصل تعهد و تخصص و همچنین افزایش میزان کارآیی کارکنان از طریق اجرای برنامه های آموزشی، پرورش استعدادها،رفع نواقص کاری آنها و کاربرد روش های جدید برای انجام بهتر کارها است.
..........فصل نهم........
تغییر و مقاومت در برابر آن:
سرپرستی ضمن اینکه شغل پر از استرس و دارای دشواریهای فراوان است،در عین حال شغل لذت بخش و پراز چالش نیز هست..
تغییر در حوزه سرپرستی به ۳ مورد توجه دارد:
۱..تغییر برنامه ای
۲..تغییر خودجوش و ابتکاری
۳..تغییر تدریجی و تکاملی
......ایجاد تغییرات در معرفت و دانش معمولا آسانترین نوع تغییر است، کاری که سرپرستان باید انجام دهند، این که دانش و آگاهی لازم را در اختیار کارکنان قرار دهند..
...............فصل دهم.........
ارتباطات و اداره جلسات:
سرپرستان در سازمانها کسانی هستند که عملیات اجرایی در اداره و کارگاه برای انجام وظایف محوله از طریق آنان و با همکاری کارکنان به انجام میرسد.
مولفه هایی که در هوش هیجانی مورد نظر است عبارتند از:
مهارتهای اجتماعی، ارتباطات، عزت نفس، اعتماد به نفس، خودباوری، انگیزش، کنترل و همدلی
ارتباطات مجموعه ای از مهارتهاست که مهمترین آنها درک نقطه نظرهای طرف مقابل و تفهیم نقطه نظرهای خویش است، به همین دلیل کیفیت زندگی هرکسی بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد،اگر میخواهید به محیطی که در آن کار میکنید، تأثیر مثبتی بگذارید، باید بتوانید دیگران را درک کنید..
سرپرستان باید بیاموزند که کارکنان را درک کنند..
با ۷ مشخصه میتوانید رابطه مستقیم با کارکنان برقرار کنید:
۱..احترام
۲..تجربیات مشترک
۳..اعتماد
۴..عمل متقابل
۵..لذت متقابل
۶..همدلی
۷..آزادی
....
سرپرست در طول حیات و دوران کاری خویش در جلسات متعدد و متنوع، که هدف های متفاوتی دارن شرکت میکند و اداره جلسات به عهده سرپرستان است که شامل مواردی هست که باید رعایت شود:
۱..هدف را بیان کنید
۲..دستور جلسه را تهیه کنید
۳.در.انتخاب اعضای جلسه دقت کنید
۴..وقت جلسه را رعایت کنید
۵..مسؤوليت به عهده بگیرید
....................
پایان ۵ فصل انتهایی کتاب آموزش اصول سرپرستی...
نوشته ی
رضا خوش دامن
مسعود ابراهیمی
دکتر علیرضا شریفی