چکیده
بیانیه گام دوم انقلاب منشوری است که تحقق عملی آن جمهوری اسلامی را به مراتب به پیشرفت وتمدن نوین اسلامی نزدیک می کند. نقش مبارزه و جهاد در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب، موضوع پژوهش در این مقاله است. این تحقیق با هدفِ برجسته سازی نقش این کلید واژه در تحقق اهداف و توصیه های مقام معظم رهبری در این بیانیه صورت گرفته است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که؛ مبارزه وجهاد در تحقق اهداف گام دوم چه تأثیری دارد؟ روش ما دراین تحقیق کتابخانه ای بوده که با تکیه بر روش مطالعاتی کیفی وتحلیل محتوا، به وسیلة کاوش وتجربه از داده های گرد آوری شده، انجام گرفته است.
یافته های این پژوهش حاکی از آن است؛ مبارزه وجهاد که سراسر زندگی انسانِ مسلمان را در بر می گیرد، اگر در مورد بیانیه گام دوم بکار گرفته شود، اهداف و موفقیت در تحقق بخشی توصیه های مقام معظم رهبری در بیانیه را مضاعف نموده، وایران اسلامی را به قله های تمدن خواهد رساند.
واژگان کلیدی:
انقلاب، جهاد، گام دوم، مبارزه
مقدمه
«مبارزه و جهاد»، درآموزه های دینی، تلاش وکوشش خستگی ناپذیر، دربرابر دشمن معرفی شده که سراسر زندگی انسانِ مُوَحِّد را دربر می گیرد. این مبارزه و جهاد، درتحقق اهداف بیانیه گام دوم انقلاب چه نقشی می تواند داشته باشد؟ این موضوع، دغدغة اصلی ما در مقالة پیش روست.
اهمیت این مسئله آنگاه روشن می شودکه بدانیم هیچ اقدام و عملی از آدمی بدون مبارزه و جهاد به نتیجة مطلوب نمی رسد. مطالعات این پژوهش نشان می دهد که در پی نام گذاری سال های گذشته به اسامی مرتبط با این کلید واژه(مانند؛ جهاد اقتصادی ویا مدیریت جهادی)، از سوی مقام معظم رهبری، تحقیقات، مقالات وآثار ارزندة زیادی به رشتة تحریر درآمده است، ولی به اثری که این کلید واژه را درمورد توصیه های بیانیه گام دوم انقلاب به تحقیق نشسته باشد مشاهده نشد. امتیاز این پژوهش، آن است که به نقشِ تأثیرگذارِ مبارزه و جهاد، در تحقق اهداف بیانیه، به ویژه در توصیه های هفت گانة پایانی آن، پرداخته است.
ضرورت پرداختن به این مسئله از آن روست که، علارغم تأکیدات جِدّیِ رهبر معظم انقلاب به موضوع مبارزه وجهاد درآثار فاخر وگوناگون خود، به ویژه در جای جای این بیانیه، ملاحظه می شود که در عمل، کمتر به این مهم، توجه واهمیت داده می شود. این دغدغه، ما را بر آن داشت تا بیانیه گام دوم را، از این منظر، مورد مطالعه و پژوهش قرار داده وهمگان را به تأمل در آن واداشته و برای تحقق بخشی اهداف و توصیه های مهمِ آن، دعوت به اقدام جهادی نمائیم. روش تحقیقی که در این مقاله بهره برداری شده، روش اسنادی وکتابخانهای بوده و مهمترین مرجع ومنبعی که به عنوان سند معتبر و بالا دستی از آن استفاده شده، متن بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است .
هدف ما در این پژوهش برجسته سازی نقش کلیدی مبارزه وجهاد در این بیانیه، توجه وتأمل در توصیه های مقام معظم رهبری در بخش پایانی بیانیه و پاسخ گویی به پرسش های جویندگان و مجامع علمی بوده است. و اساسی ترین پرسشی که باعث تدوین این اثر گردید، این بود که مبارزه وجهاد چه نقشی در تحقق اهداف کوتاه، متوسط و بلند مدت بیانیه گام دوم می تواند داشته باشد؟ ونتیجه گرفته ایم که بدون جهاد، مقاومت وپایداری در برابر ناملایمات نمی توانیم انتظار موفقیت چندانی درتحقق اهداف داشته باشیم.
الف) مفاهیم
1. مفهوم مبارزه و جهاد؛ جِهاد، درلغت؛ از ریشه ی جَهد و جُهد، به معنای تلاش، زحمت، مشقت، توان و طاقت آمده و در اصطلاح عبارت از؛ «تلاش همراه با رنج و زحمت است. جهاد مصدرِباب مفاعَله، به معنای بسیار تلاش کردن می باشد. و نیز اسم است به معنای جنگ» (قرشی1371، ج2، ص77). «جهاد یعنی جد و جهد همراه با زحمت وچالش با موانع» (مقام معظم رهبری،1387). جهاد اعم از قتال(جنگ)، بوده وقتال شعبهای از جهاد است«کُتِبَ عَلَیکُم القِتَالُ» نبرد با مشرکین بر شما واجب شده است(بقره216). «معیار جهاد، شمشیر ومیدان جنگ نیست، معیار جهاد همان چیزی است که امروز در زبان فارسیِ ما، درکلمه «مبارزه» وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است. فلانی آدم مبارزی نیست... درمبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در آن جد و جهد وتحرکی باشد، انسان درپستوی خانه که نمی تواند مبارزه کند، درمبارزه باید جد و جهدی وجود داشته باشد. دوم اینکه درمقابلش، دشمنی باشد. مبارزه در آنجا که دشمن نیست معنا ندارد...اگر کسی علیه دوست جد و جهد کند این جهاد نیست بلکه فتنه و اخلال است. اگر کسی درمقابل دولت حق، در مقابل صلاح و نظام حق، جد و جهد و تلاش کند این فتنه و محاربه است، جهاد نیست (مقام معظم رهبری، دردرس خارج فقه، 1373).
2. مفهوم انقلاب؛ «انقلاب درجامعه شناسی، یک تغییر ریشه ای، بنیادین و عمیق درجامعه و ساخت های اجتماعی، به صورت ناگهانی وهمراه با نا رضایتی از وضع موجود، است» ( عمرانی درگاهی، 1381، ص 48). «شهید مطهری معتقد است: «انقلابِ روحی، مقدمة انقلاب اجتماعی است» به نظر وی، ابتدا انقلاب روحی در مردم ایران صورت گرفت وبعد، انقلاب اجتماعی به وقوع پیوست. به تعبیر دیگر، انقلاب ایران با پیروی از آیة «انَّ الله لایُغَیِّرُما بقَوم حَتّی یُغَیِّرُوامابِاَنفُسِهم»(سوره رعد آیه 11)، دربرابر ظلم وجور قیام کرد. بنابراین امکان ندارد مردم یک جامعه قیام کنند و نظام اجتماعی حاکم را دگرگون سازند بدون اینکه در درون خودشان انقلابی صورت گرفته باشد...»(جمعی از نویسندگان، فصلنامه مدیریت بحران و وضعیت های اضطراری،1384، شماره های 3و4، ص 83).
3. مفهوم گام دوم؛ از اینکه این بیانیه به «گام دوم »معنون شده، مقصود آن است که، تصورنکنیم کار انقلاب تمام شده است، نه، بلکه درابتدای راه هستیم، درعین حال، بدانیم که درحال حرکتیم، توقف نداشتیم، چهل سال راه رفتیم ولی کار زیادی نکردیم، یک گام برداشتیم، اکنون زمان برداشتن قدم بعدی است.« مفهوم گام دوم انقلاب مبین چهل سالِ دوم از حیات انقلاب اسلامی است که طی آن با رفع نواقص در گام اول، به تثبیت وگسترش حوزه و قلمروِ معنوی خود در سرتا سر جهان می پردازد. گام دوم انقلاب به عنوان نقطة برآورده شدن آرمان ها و اهداف انقلاب، به صورت کاملاً قابل قبول ترسیم شده است (بیانات مقام معظم رهبری، 1/1/1398).
ب) چیستی مبارزه وجهاد
1. ویژگی های مبارزه و جهاد؛ بیکاری، کم کاری، وادادگی، تنبلی وکسالت و مانند آن درعرصه های گوناگون، روحیاتی هستند که در قاموسِ مبارزه وجهاد، جایی ندارند.آنچه از واژه نامه ها به دست می آید، جهاد عبارت از؛ تلاش وکوشش خستگی ناپذیر(با وجود موانع)، برای رسیدن به اهداف است. و جهاد در فقه اسلامی، «بذلِ جان، مال وتوان خویش در راه اعتلای کلمة اسلام و اقامة شعائر ایمان است» (جواهرالکلام، 1385 ق، ج21، ص3). از جمله ویژگی های روحیه ی جهادی؛ ایمان و اخلاص، احسان و ایثار، اجتناب از سستی، پرهیز از عجب و غرور، نظم و انضباط، وحدت و اتحاد، توکل بر خدا، توبه و استغفار و ذکر بسیار می باشد.
2. مؤلفه های مبارزه و جهاد؛ از جمله مؤلفه های مبارز و مجاهد عبارت است از: روحیه انقلابی، ستم ستیزی، سازش ناپذیری، مخالفت با فساد، ولایت مداری، قانون مداری، آرمان خواهی، واقع گرایی، اعتقاد به نظام اسلامی، مسئولیت پذیری، استقامت درمسیر، شجاعت و قاطعیت در تصمیم گیری، برنامه محوری، انتقاد پذیری، توان و وجدان کاری، عدم اتصال به کانون های قدرت و ثروت، و دوری از؛ افراط وتفریط، جناح بازی، سیاسی کاری، عهد شکنی، قدرت طلبی، چاپلوسی و تخریبِ دیگران.
3. گسترة مبارزه و جهاد؛ دو واژة «انقلاب» و «جهاد» به گونه ای لازم و ملزوم و مکمل هم اند. چنانکه حضرت امام خمینی (ره) شروع نهضت جهادی خود را با آیة مبارکة «قُل ِانَّمَا اَعِظُکُم بِوَاحِدَة،ان تقوموا لله» (سباء، 46)همراه کردند، قیام لله بدون جهاد و مجاهدت امکان ندارد. در قرآن می فرماید: «اِنفِرُوا خِفَافاً وَ ثِقَالاً وَ جَاهِدُوا بِاَموالِکُم وَاَنفُسِکُم فی سَبیلِ اللهِ ذَالِکُم خَیر لَکُم اِن کُنتُم تَعلَمُون» (سورة برائت، آیة 41). سبک بار و سنگین بار همگی کوچ کنید و در راه خدا با مال و جانتان مجاهده و تلاش کنیدکه این برای شما از آنچه بدان دل بسته اید بسیار بهتر است. ابعاد وگسترة جهاد و مبارزه به میدان نبرد منحصر نیست، بلکه جهاد همة زندگی مادی و معنوی انسان را در بر می گیرد؛ نظامی، سیاسی، علمی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی، مدیریتی، جهاد با مال، با جان، مبارزه با نفس و...
«فرمان «انفروا» که امر به خارج شدن و حرکت برای جهاد است، فقط برای آمدن در میدان جنگ نیست، بلکه به قرینة جملة بعدش: «وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل الله » می فهمیم که «نَفر» و مجاهدت با مال و جان، مفهومی عام است که سرتا پای زندگی انسان را شامل می شود»(مقام معظم رهبری، 1396،ص284).
اصطلاح قرآنی جهاد با اصطلاح فقهی آن متفاوت است، برخی بین این دو خلط کرده اند، جهاد در قرآن به معنای درگیری و مبارزه است یعنی تلاش وکوششی که برای مقابله با دشمن انجام شود، مبارزه فقط در میدان جنگ نیست، بلکه درمقابله با دشمن، کارهایی مثلِ پخش شبنامه و اعلامیه نیزمبارزه تلقی می شود. درصورتی که جهاد در فقه همان معنای خاص از جهاد است که از جواهر الکلام نقل شد و منظور از آن فقط مبارزه مسلحانه است. « دراصطلاح فقهاء، جهاد عبارت است از: «یک نوع مبارزه خاص میان مسلمان و غیر مسلمان است، به عبارت دیگر، صف آرایی در مقابل دشمن و رفتن به میدان جنگ است که به اصطلاح روز، به آن مبارزه مسلحانه می گویند» (مقام معظم رهبری، 1396، ص516).
پس یک معنای لغوی جهاد داریم، که عبارت از مطلق تلاش وکوشش واجتهاد است. و یک معنای فقهی جهاد داریم ؛ که مبارزه مسلحانه ی مسلمان با غیر مسلمان، برای اعتلای کلمه اسلام. و یک معنای قرآنی جهاد است که عبارت است از؛ هرنوع مبارزه و درگیری با دشمن، که اصلاً شرط تحقق آن درگیری با دشمن است، این مبارزه لزوماً مسلحانه نیست ولی برای دشمن نگران کننده وخطر آفرین است.
«جهاد دراصطلاح قرآن، فعالیتی است که برای دشمن خطری ایجاد کند، دشمن از کار او احساس خطر کند. این مطلب بسیار دقیق است. ما اعتقاد داریم که ائمه علیهم السلام در مدت عمر خود جهاد می کرده اند...منظور این است که آنها یک سلسله حقایقی را بیان می کردند که بیان آن حقایق به منزلة درآویختن و درگیر شدن و دست به یقه شدن با منافقان وکفار زمان بوده است. «مسئله گفتن» آنگاه که حالت ضدیت با مخالفان دین داشته باشد جهاد است...«یاایها النَّبِی جاهِدِ الکُفّار والمُنافِقین وَاغلُظ عَلَیهِم» (سوره ی برائت، آیه ی 73) ای پیامبر! با کفار ومنافقان مبارزه و مجاهده کن و به آنها غلظت نشان بده و درمقابل آنها حالت نرمی نداشته باش و به آنان مهربانی نشان مده»(مقام معظم رهبری، 1396، ص524).
درنتیجه جهاد به معنای قرآنی ابعاد وسیعی دارد که همة زندگی آدمی را در بر می گیرد، به طوری که می تواند؛ جهاد نظامی، علمی، اخلاقی و معنوی، فرهنگی، اقتصادی وغیره باشد.
ج) آثار و برکات مبارزه وجهاد
ارزش و اهمیت مبارزه و جهاد در آموزه های دینی به اندازه ای است که ذروۀ الاسلام(قلة اسلام)( نهج البلاغه، خطبة110) نامیده شده ومجاهدان نیز در ردیف اولیای الهی دانسته شده اند[1](نهج البلاغه، خطبه27). « فَضَّلَ الله المُجاهدینَ علی القاعِدین أَجراً عَظیماً»(سورة نساء، آیة 95) خدای متعال کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند در مقام و منزلت، بر وانشستگان برتری داده برای آنان پاداشی بزرگ مقرر داشته است. حضرت فاطمة زهرا سلام الله علیها فرمود: «خداوند جهاد و پیکار با دشمنان را مایة عزت وسرافرازی برای اسلام قرار داده است» (خطبة فدکیه). جهاد با همه ی ابعاد و انواعش؛ اوج عظمت دین است. امام صادق علیه السلام فرمود: «اَلخَیرُ کُلُّهُ فی السَّیفِ وَتَحتَ ظِلِّ السِّیفِ وَ لایُقِیمُ النّاسَ اِلّا السَیفُ والسُیُوفُ مَقَالِیدُ الجَنَّة وَالنّارِ»(کلینی، 329ق، ج 5 حدیث2). همه خیر وخوبی ها درشمشیر وزیر سایه شمشیر است وشمشیر ها کلید های بهشت وجهنم اند.
باید توجه داشت که شمشیر دراین روایت سَنبل ونمادِ جهاد است. این جهاد در راه خداست که آگاهی، آزادی، آرامش، سربلندی، عزت، افتخار، صلح و دوستی برای امت اسلام به ارمغان می آورد. شمشیر وموشکی که نماد اقتدار یک کشور و ملت است، ضامن آسایش و مایة سِلم و امنیت جامعه دینی است. زور مداران، متجاوزان، وقدرت های استکباری، به ملت ها وکشورهایی تجاوز و ظلم می کنند که آنها را در موضع ضعف ببینند، اما اگر قوی باشند، جرأت نگاه ناروا وچشم طمع به خاک آنان را به خود نخواهند داد. حال این مبارزه و جهاد گاهی با شمشیر است، گاهی با قلم، زبان، تولیدو...وگاهی خود سازی، جامعه پردازی وتمدن سازی است. مهم آن است که؛ اولاً با اخلاص، «قیام لله»، «جهاد فی سبیل الله» باشد، ثانیاً برغمِ اَنفِ دشمنِ بد خواه، باشد.
1. آثارجهاد درتاریخ اسلام وتشیع؛
تمام افتخارات عالم تشیع ثمرة ارزشمند مبارزه و جهاد است؛ چه غزوات و سریه های زمان حیات نورانی رسول خدا(ص)، چه زمان ائمة معصومین علیهم السلام به وسیلة جهاد علمی، اخلاقی، معنوی، فرهنگی، اقتصادی، آشکارا ویا پنهانی، وچه درزمان غیبت کبرای حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، به وسیله دانشمندان، فقهاء، محدثین و امام زادگان در خوف و خطر هرچه که به دست آورده اند وباعث حفظ آثار اهل بیت(ع) شده اند همه محصول گران سنگ مبارزه وجهاد است.
2. آثار جهاد درتحقق گام اول انقلاب اسلامی؛
Ø پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 به وسیله مردم و به رهبری مرجعیت، با دست خالی، درمقابل نظامِ تا بُنِ دندان مسلحِ حاکم، که از سوی ابرقدرت ها نیز پشتیبانی می شد.
Ø پیروزی رزمندگان اسلام و مردم غیرتمند ایران در جنگ تحمیلی هشت ساله، دربرابر صدام بعثی که غالب کشور های غربی، عربی واسرائیل، همه جانب به او کمک می رساندند.
Ø نابودی دولت ادعایی داعش(دولت اسلامی عراق وشام!) توسط مدافعین حرم در سپاه قدس به فرماندهی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی(ره).
Ø درهم کوبیدن پایگاه نظامی امریکایی عین الاسد، توسط موشک های افتخار آمیز هوا فضای سپاه.
Ø دستگیری سرکردگان مزدور و محارب ضد انقلاب مانند ریگی و زم توسط جمهوری اسلامی
Ø پیشرفت های شگفت انگیز علمی، زیست فناوری، موشکی و نظامی درشرایط بحرانی و تحریم.
Ø ساختن واکسن ضد کرونایی ایرانی.
تمام این افتخارات و بسیاری دیگر، درسایه پیکار، جهاد، مقاومت، ایثار و از خود گذشتگی مرد ان خدا دراین سرزمین درگام اول انقلاب ودرآستانه گام دوم به دست آمده است. در صورتی که به دنبال موفقیت در اقدامات گام دوم نیز باشیم، قطعاً بدون مبارزه وجهاد میسر نخواهد بود.
د) عنصر مبارزه وجهاد درتحقق بخشی به توصیه های هفت گانه بیانیه
1. مبارزه وجهاد در علم و پژوهش؛
در نخستین بند از توصیه های هفت گانة حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله، در بیانیه گام دوم، دو کلید واژة «علم» و«پژوهش» توأمان آمده است، و این بدان معنا است که مقصود وی؛ ازیک سو، علمی است که براساس تحقیق و استدلال بوده و از سوی دیگر، پژوهشِ دانش محور باشد. پژوهش، پردازش اطلاعات است، با فرایند نظام مند، متعلق به گسترة خاصی از علوم، دارای هویت جمعی و متضمن نوآوری. پژوهش دانش محور عبارت است از: جستجوی منظم و ژرف نگرانه ای که بر مبنای علم واستدلال و با استناد به شواهد و منابع، با هدف کشف حقایق و درک واقعیات و نقدِ اندیشمندانه باشد.
طی دو سه دهة اخیر از سوی مقام معظم رهبری، مکرر و در مناسبت های گوناگون به اهمیت علم و دانش تأکید گردیده است. درجایی درتبیین «سلطان» بودن علم،(العلم سلطان) آن را مایة اقتدار معرفی کرده و معتقد است «هرکسی از علم ودانش برخوردار باشد، دست قدرتمند خواهد داشت و هرکس نداشته باشد زیر سلطه دیگران قرار می گیرد»( مقام معظم رهبری، در دیدار نخبگان،1396). نگاه معظم له این است که؛«کشور از لحاظ علمی پیشرفت نمی خواهد، «جهش» می خواهد، درست است، احتیاج داریم به جهش، واین البته کاملاً ممکن است، یعنی یک خواستة دست نیافتنی نیست؛ البته پر رنج است، رنج دارد، زحمت دارد، لکن شیرین است، رنج شیرین است» (مقام معظم رهبری، 1398).
اگر علم، عزت آور، اقتدار آفرین، انسان ساز، جامعه پرداز وتمدن ساز است؛ نیازمند بایسته هایی است. همچون؛ مسئولیت پذیری، صبر و شکیبایی، سخت کوشی، آزاد اندیشی، خودباوری، دین مداری، شجاعت علمی و نظم و انضباط شایسته. و این امرِمهم، «مبارزه و جهاد» علمی می خواهد، تا « جهش» درساحت دانش به وجود آورد. به همین دلیل معظم له دربیانیة گام دوم، جوانان را به جهاد علمی دعوت می کنند.
«دانش آشکار ترین وسیلة عزت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند...اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش وپژوهندگان، گرم و قاطع و جدی در این باره تذکر و هشدار و فراخوان داده ام، ولی اینک مطالبه عمومی من از شما جوانان این آن است که این راه را با احساس مسئولیت بیشتر و همچون یک «جهاد» درپیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب شهیدانی ازقبیل شهدای هسته ای نیز داده است. به پا خیزید و دشمن بد خواه وکینه توز را که از «جهاد علمی» شما به شدت بیمناک است ناکام سازید» (مقام معظم رهبری ، بیانیه گام دوم).
2. مبارزه و جهاد در معنویت واخلاق؛
«معنویت» و «اخلاق» دو کلید واژه ای هستند که در بیانیه گام دوم در دو جا به آنها تصریح شده است. یکی از آن ها، در همین جا در دومین توصیه از توصیه های هفت گانه به جوانان است. معنویت یک مفهوم سهل و ممتنع است که در بادیِ امرآسان و روشن به نظر می رسد، ولی در وادی تحلیلِ محتوا، پیچیدگی های خاص خود را دارد، بلکه در هر ساحتی (معنویت عرفانی، معنویت فقهی، معنویت اخلاقی) به گونه ای ویژه معنا و مفهوم می دهد. ازآنجاکه معنویت به لحاظ مفهومی، امر مورد اتفاق همة دین پژوهان نبوده و نمی توان به راحتی تعریف واحدی ازآن ارائه نمود؛ لازم است متذکر شویم که مقصود ما از معنویت؛ معنویت بودا، هندُو، سکولار، فرمالیسم(کلیشه ای و ظاهری)، قشری و مانند آن نیست، بلکه مرادِ ما معنویتِ توحیدیِ دین مدارانة عمیق و تأثیرگذار است.
البته دین داری (به معنای عام) هم، معلوم نیست حتماً مقارن معنویت باشد، ای بسا دین داریِ شکلی، صوری، قشری، ظاهری، عادت محور، اسطورهای و خلاف عقل بوده و عمق و معنویتی نداشته باشد، ولی قطعاً عمیق ترین نوع دین داری همان دین داری معنوی است. دین داریای که تقرب ایجاد کند، دین داریای که رنگ و بوی خدای متعال داشته و انسان را مظهر صفات الهی کرده و او را به خلیفة اللهی برساند. البته شرط این نوع دین داری اخلاص و تعبد است. این همان دین داریای است که در اخلاق، رفتار و در اندیشة انسان تأثیر مثبت داشته وحتی به محصولات کشاورزی، صنعتی، علمی و امور روزمرهی او، جهت، معنا و برکت می دهد.
اخلاق جمع خُلق است. خُلق، حالت وکیفیتی باطنی است که با چشمِ سر و حواس ظاهری، دریافتنی نیست. درمقابل، خَلق(به فتح خا)، عبارت است از حالتی وکیفیتی محسوس که با چشم سر و حواس ظاهری دریافتنی است. در«تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق» آمده است؛ خُلق، «حالتی است که باعث می شود افعالِ مناسبِ با آن، بدون نیاز به فکر و تأمل از فرد صادر شود» (ابن مسکویه، 1422 ق،27). «اخلاق» و«معنویت» را از جهتی می توان لازم و ملزوم هم تلقی نموده و از جهتی دیگر اخلاق را باز تاب، نتیجه، محصول و زیر مجموعه معنویت دانست. مقام معظم رهبری در این توصیه فاخر، ابتدا معنویت واخلاق را با ذکر چند مصداق معنا کرده سپس به آثار آن دو می پردازند:
«معنویت به معنی برجسته کردن ارزش های معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکل وایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به رعایت فضیلت هایی چون؛ خیر خواهی، گذشت، کمک به نیازمندان، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس ودیگرخلقیات نیکواست. معنویت واخلاق جهت دهندة همة حرکت ها و فعالیت های فردی واجتماعی ونیاز اصلی جامعه است،بودن آن ها، محیط زندگی را حتی با کمبود های مادی، بهشت می سازد، ونبودن آن، حتی با برخورد های مادی، جهنم می آفریند»( مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم، 1397).
پرواضح است که رسیدن به چنین اخلاق و معنویتی که سلوک الی الله است؛ مبارزه و جهادِ اکبر می طلبد. «شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند، برکات بیشتری به بار می آورد؛ این بی گمان محتاج جهاد و تلاش است»(مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم،1397). مُعَظَّمُ لَه؛ در ادامة این توصیه، به راه های موفقیت در این مبارزه و تلاش اشاره کرده و معتقدند؛ حکومت ها با قوة قاهره نمی توانند چنین تلاش وجهادی در جامعه به وجود آورند، ولی باید همراهی نموده، خود؛ منش ورفتار اخلاقی و معنوی داشته و زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند وبه نهاد های اجتماعی در این باره میدان دهند وکمک برسانند. با کانون های ضد معنویت واخلاق به شیوة معقول بستیزند.
آیت الله خامنه ای بر این باورند که؛ ابزارهای رسانه ایِ پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون های ضد معنویت و ضد اخلاق نهاده است. و هم اکنون تهاجم روز افزون دشمنان به دل های پاک جوانان و نوجوانان و حتی نونهالان با بهره گیری از این ابزار ها را به چشم خود می بینیم. حضرت آقا دربخش پایانی این توصیه،آورده اند: «دستگاه های مسئول حکومتی در این باره وظایف سنگینی به عهده دارندکه باید هوشمندانه وکاملاً مسئولانه صورت گیرد. واین البته به معنی رفع مسئولیت از اشخاص و نهادهای غیر حکومتی نیست. در این دورة پیش رو باید دراین باره ها، برنامه های کوتاه مدت و میان مدت جامعی تنظیم و اجرا شود، انشاء الله»( مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم، 1397).
3. مبارزه و جهاد در اقتصاد؛
مقام معظم رهبری سومین توصیة خود را در بیانیه گام دوم به امر بسیار مهم «اقتصاد» اختصاص داده و آن را یک نقطه کلیدیِ تعیین کننده دانسته اند. وی اقتصاد قوی را، نقطه قوت و عامل مهم سلطه ناپذیری و نفوذ ناپذیری کشور، و اقتصاد ضعیف را، نقطه ضعف و زمینه ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان معرفی کرده و بر این باورند که؛ فقر وغنا در مادیات و معنویات بشر اثر می گذارد. دراهمیت و ضرورت توجه به اقتصاد در شرایط فعلی کشور ما، همین بس که معظم له سال های متمادی است که نام گذاری سال را درارتباط با آن انتخاب و تأکید می کنند.
« اقتصاد، البته هدف جامعه اسلامی نیست، اما وسیلهای است که بدون آن نمی توان به هدف ها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقل کشور که مبتنی بر تولید انبوه و با کیفیت و توزیع عدالت محور و مصرف به اندازه و بی اسراف و مناسبات مدیریتی خردمندانه است و در سال های اخیر بارها از سوی اینجانب تکرار و بر آن تأکید شده به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد می تواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد»(مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم1397).
رهبر معظم انقلاب چالش اقتصادی کشور را در دو عامل می داند؛ بیرونی ودرونی. چالش بیرونی تحریم ها و وسوسه ای دشمن است. در مورد چالش درونی که عبارت از؛ عیوب ساختاری و ضعف های مدیریتی است، به چند عیب اساسی اشاره می کنند که عبارتند از: وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخش هایی از اقتصاد که در حیطة وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیت داخلی، استفادة اندک از ظرفیت نیروی انسانی کشور، بودجه بندی معیوب و نامتوازن، عدم ثبات سیاست های اجرایی اقتصاد و عدم رعایت اولویت ها و وجود هزینه های زائد و حتی مسرفانه در بخش هایی از دستگاه های حکومتی.
بر اساس نظر کارشناسان راه حل همة این مشکلات برای امروز و فردای کشور ما، قوی نمودن اقتصاد با تکیه بر توان داخلی یا همان اقتصاد مقاومتی است. کلید واژه هایی که از سوی رهبر معظم انقلاب در این بیانیه و در سایر بیانات در این زمینه، ملاحظه می شود؛ حکایت از آن دارد که پیروزی بر چالش اقتصادی، بدون مبارزه و جهاد و مدیریت جهادی، از سوی متولیان امر، میسر نمی شود. واژگانی از قبیل؛ «اقتصاد نقطة کلیدی تعیین کننده»، «اقتصاد قوی»، «تحریم و وسوسه های دشمن»، «سلطه ناپذیری»، «نفوذ ناپذیری»، «خنثی کننده تحریم ها«، «نجات از وابستگی»، «زانو زدن در برابر دشمن»، «بوسه بر پنجة گرگ»، «توطئة خارجی» و مانند آن نشان می دهد؛ درمورد چالش اقتصادی، جامعة ما دشمنی دارد که تمام قد و با تمام توان ایستاده است تا از این نقطه نظام ما را ساقط کند. ایشان مدیریت های جهادی را الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصلِ «ما می توانیم» که امام بزرگوار به همة ما آموخت، می دانند ودر مورد کارجهادی و روحیه ی جهادی معتقدند کار جهادی، ضد تنبلی، ضد بی تفاوتی، ضد امروز را به فردا انداختن است»(مقام معظم رهبری، بیانات 1398). پس مبارزه وجهاد اقتصادی دراینجا ضروری است. در معنای مبارزه و جهاد گذشت که در آن دو چیز لازم است یکی جد و جهد و دیگری وجود دشمنِ درمقابل.
« راه حل این مشکلات سیاست های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه های اجرایی برای همه بخش های آن تهیه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیت، در دولت ها پیگیری واقدام شود... اینکه کسی گمان کند که مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علت تحریم هم مقاومت ضد استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه حل ذانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجة گرگ است؛ خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت زدگان داخلی صادر می شود، اما منشاء آن، کانون های فکر، و توطئه خارجی است که با صد زبان به تصمیم سازان و تصمیم گیران و افکار عمومی داخلی القاء می شود»(مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم ،1397).
4. جهاد دربرقراری عدالت ومبارزه با فساد؛
مفهوم عدالت که در بیانیه گام دوم از آن به عنوان «صدر هدف های اولیه همه بعثت های الهی» یاد شده، در سه بخش به آن پرداخته شده؛ یکی در پنجمین برکت انقلاب اسلامی در چهل ساله گذشته تحت عنوان؛ « سنگین کردن کفة عدالت در تقسیم امکانات کشور»، دوم در توصیة سوم دربخش اقتصاد، با عنوان؛ «توزیع عدالت محور»، وسوم، در همین جا که با عنوان؛ «عدالت و مبارزه با فساد» آمده است. عدالت خواهی به صورت کلی به معنای قرار گرفتن وقرار دادن هر چیز در جای خود، مطابقِ خلقت، است و مبارزه با فساد به عنوان یکی از مظاهر بی عدالتی، به معنای مقابله با هر فرد یا شیء که مزاحمی برای قرار گرفتن افراد و اشیاء در جای خود است، مفروض شده است، که حضرت آقا این دو را «لازم و ملزوم یکدیگر» می دانند.
جاذبه های مادی ودنیوی از قبیل؛ مال و ثروت، پست ومقام، ریاست و شهوت و مانند آن وسوسه انگیز، لغزاننده و هلاک کننده است. انسان ها براساس امیال نفسانی که دارند، به سمت این جاذبه ها گرایش پیدا می کنند و این، سرچشمة فساد است که در هر حکومتی ممکن است رُخ نماید. «وسوسه مال و مقام و ریاست، حتی در علوی ترین حکومت تاریخ، یعنی در حکومت خود حضرت امیر المؤمنین (ع) کسانی را لغزاند، پس خطرِ بُرُوزِ این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه زهدِ انقلابی و ساده زیستی می دادند، هرگز بعید نبوده ونیست»( مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم،1397).
برقراری عدالت، هزینه دارد، به دلیل آن که؛ هواپرستان وصاحبان قدرت و ثروت، نجومی بگیران، متکاثران، زیاده خواهان و زمین خواران نمی خواهند هرچیزی درجای شایسته خود قرار گیرد، و در این مقاصد نفسانی خود نیز بسیار جدی و حریصند، معارضین و مخالفین حکومت دینی هم همین را می خواهد، از این رو، برقراری عدالت و از بین بردن فساد، مبارزه و جهاد لازم دارد. هم مبارزه با نفس خود و هم مبارزه با فساد انگیزان. «همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه حرام بگریزند و از خداوند در این باره کمک بخواهند...این مبارزه نیازمندِ انسان هایی با ایمان، جهاد گر و منیع الطبع، با دستانی پاک و دل هایی نورانی است»(مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم، 1397).
5. مبارزه و جهاد در تحقق «استقلال وآزادی»
یکی از شعارهای اصیل انقلاب اسلامی ایران، «استقلال و آزادی» بود. جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام سیاسی با مطرح نمودن شعار «نه شرقی، نه غربی»، بر اصل «نفی سبیل» تأکید نموده و توانست با دفع سلطة قدرت های استکباری، نظام جدیدی تشکیل داده و چهل و چند سال با استقلال ملی وآزادی اجتماعی، با افتخار در دنیا عرض اندام نماید. از استقلال وآزادی برداشت های گوناگونی شده و می شود، گاهی برداشت ها وتفسیر های غلط از روش های تهاجم به انقلاب اسلامی است که شایسته است هو شیار بوده و اقدامات مقابلهای وصیانتی از آن انجام داده و تعریف و تفسیر درست و مورد اتفاقی از آن ارائه نمود.
این شعار که به منزلة یک قاعدة کلی در قانون اساسی خود نمایی می کند بر گرفته از؛ قاعدة فقهی نفی سبیل است. «استقلال ملی به معنی آزادی ملت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرت های سلطه گر جهان است. و آزادی اجتماعی به معنی حق تصمیم گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه است و این هردو از جمله ارزشهای اسلامیاند و این هردو عطیهی الهی به انسان هایند و هیچ کدام تفضل حکومت ها به مردم نیستند. حکومت ها موظف به تأمین این دواند»( مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم، 1397). منظور از نفی سبیل فقط نفی سبیل کفار بر مؤمنان نیست، بلکه منظور نفی سلطة نظام سلطه گر است، که در سه ساحت نیز گسترش می یابد؛ سلطةفرهنگی، سلطةاقتصادی و سلطة علمی. «بدیهی است استقلال نباید به معنای زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرز های خود و آزادی نباید در تقابل با اخلاق و قانو وارزش های الهی وحقوق عمومی تعریف شود»( مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم، 1397).
این دو عطیه الهی برای کشور ما به آسانی به دست نیامده است. چه دانشمندانی که در زندان های انفرادی در زیر شکنجه های دژخیمان با خون خود نوشتند، وچه مجاهدانی که با جهاد و مبارزه خود در خطوط مقدم با دشمن جنگیدند و جان دادند، وچه مردان و زنان فدا کاری نفی بلد شدند تا این دو عطیه الهی به دست آمده است. با وجود قدرت های استکباری و صهیونیسم بین الملل، هرگز نمی توان بدون مبارزه و جهاد استقلال و آزادی به دست آورد و حدود نیم قرن بر آن پای فشرد، و قطعاً درگام های بعدی نیز برای حفظ آن، مبارزه و جهاد لازم است.
«منزلت استقلال وآزادی را کسانی بیشتر می دانند که برای آن جنگیده اند، ملت ایران با «جهاد چهل سالةخود»، از جمله آنها است، استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دست آورد، بلکه خون آوردِ صدها هزار انسانِ والا وشجاع و فدا کار است، غالباً جوان، ولی در رتبه رفیع انسانیت. این ثمرة شجرة طیبة انقلاب را با تأویل و توجیهات ساده لوحانه و بعضاً مغرضانه نمی توان در خطر قرار داد، همه مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی موظف به حراست از آن با همه وجودند» (مقام معظم رهبری:، بیانیة گام دوم انقلاب اسلامی،1397).
6. نقش مبارزه و جهاد درساحتِ «عزت ملی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن»
ششمین توصیه از توصیه های هفت گانة بیانیه، عزت ملی، روابط خارجی و مرز بندی با دشمن است. مقام معظم رهبری این هر سه را شاخه هایی از اصلِ «عزت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین الملل می دانند. هر چیزی که تهدید، سلطه و اهانت درآن باشد خلاف مفهوم واژة عزت است. حکمت نیز هرچیز محکمی است که مقتضای عقل و اندیشه بوده و در اثر زمان تغییر ناپذیر باشد. مصلحت هم همان منفعت، البته منفعت ملی است. این سه اصل نه، باهم، تعارض دارند و نه تزاحم، بلکه سه اصلیاند که متداخل درهم، مبیِّن و مکمِّل هماند. این سه در عرض هم نیستند بلکه در طول هم هستند.
عزت به معنای بی توجهی به مسائل بیرون از مرزها نیست، بلکه به معنای تسلیم ناپذیری، سلطه ناپذیری، اعتماد به توان ایرانی اسلامی و قابلیت بهره گیری از دانش وتجربه متخصصان خارجی است. «فَاِنَّ العِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»(یونس:65). حکمت به معنای خِرَد گرایی در روابط بین الملل بوده ومسئولین مربوطه باید از خرد لازم برخوردار بوده و اهل مشورت باشند. همچنین مصلحت نیز به معنای مصلحت جویی در روابط بین الملل برای بهره برداری با کمترین آسیب و بیشترین بهره می باشد. این سه اصل، منحصر به مکتب اسلام نیست، بلکه اصول عقلانی و عقلائیاند که هر کشور و حاکمیتی در روابط خارجی خود می تواند آن ها را مبنای عمل خود قرار دهد. بسیاری از قواعد از جمله قاعدة « نفی سبیل» مقوم این سه اصل اند.
درمقابلِ «عزّت»، «ذلّت» قرار دارد، ملت و دولت ایران در زمان طاغوت گرفتار ذلت بودند، استبداد، استکبار، استعمار(!) و قرار داد های ننگینی مثل کاپیتولاسیون، ذلت بود. تسلیم شدن دربرابر سلطه، ذلت است، تمام فشارها و تحریم های اقتصادی که به ما می آورند برای آن است که ما تسلیم شده و ذلت را بپذیریم. حضرت امام خمینی(ره) استقلال را برای این ملت به ارمغان آورده و به آنان عزت بخشید. و عزت ملی وقتی به دست می آید که قدرت ملی وجود داشته باشد. این عزت ملی است که افتخار می آفریند، کشور را از بیگانگان بی نیاز کرده و آن را به سمت تمدن نوین پیش می برد.
از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، «صحنة جهانی، امروز شاهد پدیده هایی است که تحقق یافته یا در آستانه ظهورند؛ تحرک جدید بیداری اسلامی براساس الگوی مقاومت در برابر سلطة امریکا و صهیونیسم، شکست سیاست های امریکا در منطقه غرب آسیا و زمین گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه، گسترش حضور قدرتمندانة سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسع آن درسراسر جهان سلطه، اینها بخشی از مظاهر عزت جمهوری اسلامی است». به عقیدة رهبر فرزانة انقلاب، دست یابی به عزت ملی، در عرصه روابط خارجی سه ویژگی لازم دارد: «شجاعت»، «حکمت» و «مدیریت جهادی». به همین دلیل در ادامه می فرمایند:
«(این ها)، جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی آمد...امروز ملت ایران علاوه بر آمریکای جنایت کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه گر و غیر قابل اعتماد می داند، دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با دقت حفظ کند، از ارزش های انقلابی و ملی خود، یک گام هم عقب نشینی نکند، از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد، و در همه حال عزت کشور و ملت خود را درنظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت جویانه و البته از موضع انقلابی مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حل هیچ مشکلی متصور نیست ومذاکره با آن جز زیان مادی و معنوی محصولی نخواهد داشت» (مقام معظم رهبری،1397، بیانیه گام دوم).
7. مبارزه و جهاد در نهادینه کردن ِ «سبک زندگی» دینی؛
مقام معظم رهبری در توصیة هفتم، در این بیانیه، به این جمله اکتفا کردند که؛ « تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیان های بی جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است» و در ادامه هم اضافه کردند که «مقابله با آن جهادی همه جانبه و هوشمندانه می طلبد. باز چشم امید در آن به شما جوان ها است» و تفصیل بحث در این مورد را به فرصت دیگری موکول فرمودند هرچند درتاریخ مهر ماه سال 1391، در اجتماع مردم خراسان شمالی به تفصیل در آن مورد سخنرانی داشتند.
در مورداین بند به چند نکته اساسی اشاره می کنیم:
7/1 بازتعریف سبک زندگی؛
گسترة تلاش برای باز شناسی مفهومی سبک زندگی پر حجم است. این نوشتار درمقام پرداختن تفصیلی به سبک زندگی نیست، ولی برای آنکه مقصود خود از آن را بفهمیم به طور اجمال بیان می کنیم؛ سبک زندگی مفهومی بدیهی ودر عین حال لغزان وگریزان از تعریف است. سبک، روش، شیوه، منش وگونه، از نظر مفهومی به هم مربوطاند. برخی گفتهاند؛ «سبک زندگی نظام وارة خاص زندگی است که به یک فرد، خانواده یا جامعه با هویت خاص اختصاص دارد»(شریفی،1391، ص 528). «سبک زندگی شیوهای به نسبت ثابت است که فرد، اهداف خود را از آن طریق دنبال می کند»(کاویانی،1391 ص16). سبک زندگی دربیانات رهبر معظم انقلاب، به مفهوم همان «عقل معاش» گرفته شده و به عنوان «نرم افزار تمدن اسلامی» معرفی شده است(بیانات معظم له، 1391). سبک زندگی می تواند جهانی، ملی، گروهی ویا فردی باشد. مهمترین عناصری که با سبک زندگی تأثیر و تأثر دارند، عبارتند از: فرهنگ، اقتصاد، سیاست وباور ها. بر این اساس رهبری معظم انقلاب، درسال 1391، سبک زندگی را در قالب دو روش کلی تقسیم وتعریف فرمودند: یکی سبک غیر توحیدی، که بر اساس آموزه های مکاتب مادی تعریف می شود، ودیگری سبک توحیدی، که از تعالیم الهی و وحیانی ناشی می شود.
7/2 سبک زندگی اسلامی – ایرانی؛
از دیدگاه مقام معظم رهبری؛ رفتار اجتماعی و سبک زندگی تابع تفسیر ما از زندگی است؛ هدف زندگی چیست؟ هر هدفی که ما برای زندگی معین کنیم، برای خودمان ترسیم کنیم، به طور طبیعی متناسب با خود، یک سبک زندگی به ما پیشنهاد می شود. دراین هدف گذاری «ایمان» را نقطة اصلی معرفی می کنند. می فرمایند:« بدون ایمان، پیشرفت در این بخش ها امکان پذیر نیست، کار درست انجام نمی گیرد. حالا آن چیزی که به آن ایمان داریم می تواند لیبرالیسم باشد، می تواند کاپیتالیسم باشد، می تواند کمونیسم یا فاشیسم باشد، می تواند هم، توحید ناب باشد...بر اساس این ایمان، سبک زندگی انتخاب خواهد شد»(مقام معظم رهبری، 1391). طبق این بیان، اگر جهان بینی ما جهان بینی توحیدی، نبوی و علوی باشد، سبک زندگی ما هم این چنین خواهد بود.
در صورتی که این سبک زندگی اسلامی، با یک سلسله از باورها، آداب، آدات، علایق وارزش هایی که در فرهنگ ایرانیِ اصیل وجود داشته و اسلام ناب هم با آنها مخالفتی نداشته است، ترکیب وتلفیق شود، سبک زندگی اسلامی- ایرانی را تشکیل می دهد.
7/3 تقابل «سبک زندگی اسلامی» و «سبک سکولاریستی»؛
آنچه امروز دغدغة اصلی ما دراین زمینه باید باشد، تضاد و تقابلی است که سبک زندگی دینی با سبک زندگی غربیِ سکولاریستی دارد. بنا به فرمایش رهبر انقلاب؛ سبک زندگی غربی، زیان های بی جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملت ما زده است. وقتی گفته می شود سبک زندگی اسلامی یعنی روش زندگی کردنی که از متن دستورات و آموزه های قرآن کریم و سیره و سنت رسول خدا و ائمة هدی علیهم السلام به دست می آید. و معنا و مفهوم آن این است که فرهنگ، اقتصاد، سیاست و همة ارزش های زندگی ما، از اسلام است. اسلام به ما میگوید که دین با سیاست، اقتصاد، فرهنگ وهمة دنیا گره خورده است. در صورتی که سبک زندگی سکولاریستی کلاً دین را از صحنة زندگی دنیوی بشر دور نموده و دین و سیاست، دین دنیا، دین و دولت و...را بی ارتباط به هم تفسیر می کند. اگر بخواهیم جدا انگاری دین ودنیا را به اجمال تعریف کنیم؛ می توانیم بگوییم: فرایندی است که طی آن وجدان دینی، فعالیت های دینی و نهاد های دین، اعتبار و اهمیت اجتماعی خود را از دست می دهند و این بدان معنی است که دین در عملکرد نظام اجتماعی به حاشیه رانده می شود.
«امروز سکولاریسم فقط یک ایدئولوژی و سبک زندگی نیست بلکه جنگ با اسلام ناب است. «دو کلمه؛ «سکولار» و« لائیک» به مرور زمان دارای بار معنایی خاصی شد که حتی در برخی موارد، بوی دشمنی با دین، و رجال دین از آن به مشام می رسد» (رجالی تهرانی،1389، ص30). حجم وسیعی از فضای رسانهایِ فرهنگ غرب علیه اسلام و انقلاب اسلامی، در دهه های اخیرصَرفِ ترویج فاصله گرفتن از ازدواج رسمی، اُنسِ با سگ و سایر حیوانات، و مبارزه با فرزند آوری، و ازدواج هم جنسیتی، و مقابله با ارزش های وحیانی می شود.
7/4 نقش مبارزه و جهاد در غلبه بر تهاجم فرهنگی دشمن؛
بر اساس تفسیر مقام معظم رهبری در سورة برائت، آیة« انفروا خفافاً وثقالاً وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل الله» گفتیم منظور از جهاد، صرفاً نبرد و پیکارِ رو در رو با دشمن نیست، بلکه جهاد سراسر زندگی انسان را در بر می گیرد. جهاد به معنای زندگی پویا، هدفمند وآمیخته با کار و تلاش و مفید است که می تواند درعرصه های دفاعی، سازندگی، مدیریتی، اقتصادی وفرهنگی وغیره باشد. براین اساس می توانیم تمام زندگی خود را مبارزه قرار داده و اسم آن را سبک زندگی جهادی بگذاریم. تنها شیوة زندگی جهادی است که می تواند به ما در غلبه بر سبک زندگی غربی، ابتدا درسطح فردی، بعد، خانوادگی سپس ساختاری و ملی، آنگاه جهانی، مدد برساند.
این البته در وهلة نخست، نیازمند شناخت سبک ها، انحرافات و عمق توطئه های دشمنان و معرفت نسبت به آموزه های الهی در سبک زندگی است. و در رتبه بعدی، عزم و اراده و هماهنگی ملی و فراملی، برنامه ریزی کوتاه، متوسط وبلند مدت فرهنگی و تقسیم کار و مدیریت جهادی است.
نتیجه گیری
هدف از تدوین مقاله ی «نقش مبارزه و جهاد در گام دوم»، اثبات اثر گذاری مبارزه و جهاد در اجرائی شدن اهداف بیانیه ی گام دوم انقلاب است. ما در بخشی از این پژوهش به مفاهیم و چیستی مبارزه وجهاد پرداخته ایم سپس شاخصه های مبارزه و جهاد را بر شمرده و مؤلفه های آن را تبیین کرده ایم. آنگاه از تفسیر سوره مبارکه برائت اثرِ مقام معظم رهبری استفاده کرده وگسترة مبارزه و جهاد را مورد توجه قرار داده ایم. ودر بخش سوم آثار و برکات مبارزه و جهاد را در تاریخ اسلام و پیش برد اهداف انقلاب، احصاء نموده و در پی آن، در مورد عنصر مبارزه و جهاد در توصیه های هفت گانة آیت الله خامنه ای مدظله در بیانیه گام دوم استدلال کرده ایم.
یافته های این تحقیق حاکی از آن است که مبارزه وجهاد تأثیر شگرفی در تحقق یافتن توصیه های مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم دارد، به طوری که خود رهبر انقلاب مکرراً در این بیانیه به کلید واژة «مبارزه وجهاد» تأکید فرموده اند. از این پژوهش به دست می آید که عنصر «مبارزه وجهاد» (با توجه به گسترة مفهومیای که دارد) در مورد هر اقدامی به کار آید موفقیت آن را به شدت مضاعف خواهد کرد. با عنایت به محدودیت مرجع قابل اعتنا دربارة بیانیه گام دوم با نگرش جهادی، این پژوهش نیز درمستند سازی داده ها با تنگاهایی مواجه بود.
پیشنهاد ما آن است که پژوهش های آینده، هر کدام از توصیه های هفت گانة بیانیه را به طور مستقل با گرایش مبارزه و جهاد، مورد بررسی، کاوش، تحقیق و مستند سازی، قرار دهند.
نتیجه پایانی این که؛ اگر مبارزه و جهاد درعرصه علم و پژوهش به کار آید، عالم محقق را به مجاهد فی سبیل الله تبدیل می کند تا آنجا که فرموده اند؛ «مداد العلماء افضل من دماء الشهداء». و اگر دربستر خوسازی، معنویت و اخلاق به کار بسته شود، از جهاد فیزیکی در خط مقدم بر علیه دشمنان، بالاتر رفته و جهاد اکبر لقب می گیرد. واگر درزمینة اقتصاد مقاومتی، عدالت خواهی، استقلال طلبی، سیاست خارجی و سبک زندگی اسلامی بهره برداری شود، علاوه بر اینکه با موفقیت مضاعف همراه می شود، تمام زندگی انسانِ مسلمانِ مؤمن را به جهاد فی سبیل الله مبدل نموده و اگر در این راه کشته شود او را با شهداء محشور خواهد نمود.
والسلام علی من اتبع الهدی
منابع
Abstract
Statement of second phase of the Islamic revolution is a bill which closes the Islamic republic of Iran to the improvement and new Islamic civilization. We discuss about role of Jihad in realizing of statement of second phase of Islamic revolution. This essay highlights the term. The main question is: what's the importance of jihad in realizing of the statement? Library method is our methodology. As a result; jihad- as a main concept in an Islamic life- can realizes the second phase of the Islamic revolution; so advises of the supreme leader can be performed and the Islamic republic of Iran will be closed to the improvement.
Keywords: revolution, jihad, second phase, fighting
[1] - ان الجهاد باب من ابواب الچنة فتحه الله لخاصۀ اولیاء الله.