?Maryami?
?Maryami?
خواندن ۳ دقیقه·۲ سال پیش

چالش کتابخوانی طاقچه: چشم‌هایش

مگو سعدی چندان سخن از عشق
می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها

رمان "چشم‌هایش" نوشته‌ی بزرگ علوی از چهره‌های شاخص داستان‌نویس معاصر می‌باشد. از رمان چشم‌هایش به عنوان برجسته‌ترین اثر بزرگ‌علوی یاد می‌شود که سبک خاص آن جلوتر از زمانه‌ی خود می‌باشد. بعید است که دوستداران کتاب نام این اثر را نشنیده باشند. این کتاب اولین بار در سال ۱۳۳۱ انتشار یافت. بزرگ علوی در این کتاب خفقان سیاسی دوران پهلوی را با داستانی معمایی و عاشقانه پیوند می‌زند تا خواننده را با خود همراه سازد. داستان با ترسیم فضای استبدادی جامعه و مرگ استاد ماکان از نقاشان برجسته و مخالف حکومت آغاز می‌گردد:

"شهر تهران خفقان گرفته بود، هیچ‌کس صدایش درنمی‌آمد؛ همه از هم می‌ترسیدند... . در چنین اوضاعی استاد ماکان درگذشت. استاد، بزرگ‌ترین نقاش ایران در صد سال اخیر بود."

استاد ماکان از مبارزان سیاسی آن زمان بوده و با حکومت استبدادی سر سازش ندارد. در آن زمان که شاعران به تملق شاه می‌پرداختند، وی حاضر نمی‌شود از چهره‌ی شاه پرده‌ای بکشد. همین روحیه‌ی عدالت‌خواهی وی منجر به تبعیدش به کلات می‌شود. سه سال بعد استاد از جهان چشم فرو می‌بندد. بعد از درگذشت استاد ماکان در تبعید، حکومت صلاح را در آن می‌بیند که با تظاهر و فریب، نمایشگاهی از آثار استاد برگزار کند. در آن نمایشگاه آثار استاد به نمایش درمیاید. از بین تمام این آثار یک نقاشی نظر همه را به خود جلب می‌کند: نقاشیِ "چشم‌هایش". این نقاشی را استاد در زمان تبعید به تصویر کشیده است و با دستخط خود این نام را بر آن نوشته است؛ نقاشی بانویی با چشم‌هایی مرموز. این چشم‌ها راز عمیقی را در خود پنهان دارند که هرکس را به تفکر وامی‌دارد:

"صورت از آنِ زن بسیار زیبایی بود، اما آنچه تماشاچی را مبهوت می‌کرد، زیبایی صورت نبود؛ معما و رمز در خود چشم‌ها بود. آیا این چشم‌ها از آن یک زن پرهیزگار بود یا زن کامجویی که دنبال طعمه می‌گشت؟ آیا صادق و صمیمی بودند یا موذی و گستاخ؟ عفیف یا وقیح؟ آیا بی‌اعتنایی جلوه‌گر شده بود یا التماس و التجاء؟ اگر التماس می‌کردند، چه می‌خواستند؟ این نگاه، این چشم‌های نیم‌خمار و نیم‌مست چه داستان‌ها که نقل نمی‌کردند."

این در حالی است که زندگی استاد ماکان به گونه‌ای بوده است که کسی به خاطر نمیاورد با زنی مراوده داشته باشد یا پای عشقی درمیان باشد. گمانه‌زنی‌ها در مورد این که آیا زن داخل نقاشی واقعی است یا خیالی بالا می‌گیرد ولی کسی جوابی برای آن نمی‌یابد. گاهی اندک زنان اشرافی که سال‌ها قبل شاگرد استاد بودند تمایل دارند نقاشی را به خود وابسته بدانند و استاد را عاشق خود معرفی کنند اما تمام آن‌ ادعاها مردود می‌مانند. سلوک استاد هیچ ردی از عاشقی به جای نگذاشته است. راوی داستان که ناظم مدرسه و مسئول نمایشگاه آثار استاد ماکان است بسیار کنجکاو می‌شود تا راز این چشم‌ها را فاش کند و بانوی در تصویر را بیابد. سال‌ها بعد بالاخره او بانوی مورد نظر را پیدا می‌کند و راز استاد و این بانو بازگو می‌شود.

خواندن رمان بسیار زیبای "چشم‌هایش" را به دوست‌داران کتاب‌‌های سیاسی و عاشقانه پیشنهاد می‌کنم.

https://taaghche.com/book/5992/%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4


چالش کتابخوانی طاقچه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید