
شیوهپردازی در کارگردانی تئاتر سایه اندونزی: تحلیل زیباییشناسی و تکنیکهای اجرایی در وایانگ کولیت
چکیده
تئاتر سایه اندونزی که با نام وایانگ کولیت شناخته میشود،یکی از کهنترین و پیچیدهترین شکلهای هنرهای نمایشی در جهان به شمار میرود. این پژوهش به بررسی شیوهپردازی در کارگردانی این هنر سنتی میپردازد و با به کارگیری روش تحقیق کیفی و تحلیل محتوای آثار، عناصر زیباییشناختی و روشهای منحصر به فرد کارگردانی در وایانگ کولیت را مورد بررسی دقیق قرار میدهد. دستاوردهای این تحقیق نشان میدهد که کارگردان-روایتگر با درهم آمیختن نقشهای گوناگون در اجرا، ساختاری پیچیده از هنرهای تجسمی، موسیقی، روایت و فلسفه را پدید میآورد.
واژگان کلیدی
تئاتر سایه،وایانگ کولیت، کارگردانی تئاتر، هنرهای نمایشی اندونزی، دالانگ
مقدمه
تئاتر سایه اندونزی پیشینهای بیش از هزار سال دارد و در فهرست میراث فرهنگی ناملموس سازمان جهانی یونسکو به ثبت رسیده است.این هنر نه تنها یک شکل سرگرمی، بلکه وسیلهای برای انتقال فلسفه، آموزشهای اخلاقی و داستانهای حماسی-دینی به شمار میرود. پژوهش کنونی با هدف بررسی سامانمند شیوهپردازی در کارگردانی این هنر و شناسایی عناصر متمایزکننده آن انجام پذیرفته است.
پیشینه پژوهش
بررسیهای پیشین عمدتاًبر جنبههای تاریخی و نمادشناسی وایانگ کولیت تمرکز داشتهاند. با این حال، کمبود پژوهشی در زمینه تحلیل سامانمند شیوههای کارگردانی این هنر دیده میشود.
روششناسی
این پژوهش با نگرش کیفی و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای ساختاری انجام شده است.دادهها از راه مشاهده همراه با مشارکت در اجراها، بررسی نوشتههای مکتوب و گفتوگو با دالانگهای با تجربه گردآوری شدهاند.
یافتهها و بررسی
نقش چندگانه دالانگ: هنرمندی کامل
دالانگ در تئاتر سایه اندونزی،نمونه بینظیری از یک هنرمند چندبعدی است. وی نه تنها تمام عروسکها را به حرکت درمیآورد، بلکه همزمان با تغییر لحن و صدای خود برای هر شخصیت، جان دادن به عروسکها را کامل میکند. این هنرمند با پای راست خود صدای سنج را کنترل میکند و با پای چپ خود ضربآهنگ اصلی را حفظ مینماید. با دست چپ عروسک را حرکت داده و با دست راست چوب اصلی هدایت را کنترل میکند. این هماهنگی حیرتانگیز فیزیکی و ذهنی، سالهای طولانی تمرین و آموزش مستمر میطلبد.
تکنیکهای پیشرفته عروسکگردانی: هنر حرکات ظریف
هر عروسک از طریق سه چوب کنترل هدایت میشود.چوب اصلی مرکزی به قفسه سینه عروسک متصل است و دو چوب فرعی به دستهای عروسک وصل میشوند. تکنیکهای حرکتی استاندارد شده شامل حرکتهای پایه برای راه رفتن طبیعی، حرکتهای نمایشی برای بیان احساسات، حرکتهای رزمی برای صحنههای نبرد و ایجاد سایههای متنوع با تغییر زاویه و فاصله عروسک از صفحه میباشد.
یکپارچگی موسیقی و نمایش: گفتگوی هنری
گروه موسیقی نه تنها همراهیکننده بلکه بخشی جداییناپذیر از روایت است.هر شخصیت دارای تم موسیقایی خاص خود میباشد. تغییرات حالات دراماتیک با تغییر ریتم و ملودی همراه میشود. هنرمند کارگردان با اشارههای ظریف خود تغییرات موسیقی را رهبری میکند. سازهای کوبهای ضربآهنگ صحنهها را کنترل میکنند.
بداههپردازی در چهارچوب سنت: تعادل خلاق
ساختار اجرا دارای دو بخش اصلی است.بخش سنتی که روایت اصلی را حفظ میکند و بخش بداهه که فضای خلاقانه به هنرمند کارگردان میدهد. در بخش بداهه، هنرمند میتواند به مسائل روز اجتماعی و سیاسی بپردازد، طنزهای موقعیتی خلق کند، با تماشاگران تعامل مستقیم برقرار نماید و شخصیتهای جدید خلق کند.
ابعاد فلسفی و عرفانی: ژرفای معنوی
تئاتر سایه در اندونزی تنها یک سرگرمی نیست،بلکه تجسمی از جهانبینی است. صفحه نمایش نماد جهان مادی است، عروسکها نماد انسانها در جهان هستند، آتش پشت صحنه نماد خدای یکتا است و هنرمند کارگردان نماد نیروی الهی هدایتگر میباشد. این نمادگرایی عمیق، اجرا را به مراسمی فلسفی تبدیل میکند.
آموزش و انتقال دانش: زنجیره استاد-شاگردی
شیوه آموزش هنرمندان کارگردان مبتنی بر نظام سنتی است.دوره آموزش حداقل ده سال به طول میانجامد. شاگرد ابتدا با مشاهده شروع میکند و به تدریج به تمرین تکنیکهای پایه میپردازد. در نهایت زیر نظر استاد به اجرای کامل میرسد. این آموزش نه تنها شامل یادگیری تکنیک، بلکه شامل آموزش فلسفه، تاریخ و ارزشهای اخلاقی نیز میشود.
تحولات معاصر: تطبیق با دنیای مدرن
اگرچه وایانگ کولیت ریشه در سنت دارد،اما با زمانه پیش میرود. معرفی شخصیتهای معاصر در داستانها، استفاده از موضوعات اجتماعی روز، به کارگیری فناوری جدید در نورپردازی و صدا، اجرا برای بینندگان بینالمللی و حفظ اصالت در عین نوآوری از ویژگیهای این هنر در دوران معاصر است.
نتیجهگیری
شیوهپردازی در کارگردانی تئاتر سایه اندونزی نشاندهنده سامانی هنری است که در آن روش،فلسفه و زیباییشناسی درهم میآمیزند. این هنر با نگاهداری ساختارهای سنتی، توانایی شگفتانگیزی در سازگاری با شرایط کنونی از خود نشان داده است. بررسی این شیوه کارگردانی میتواند برای کارگردانان تئاتر و پژوهندگان هنرهای نمایشی در سراسر جهان الهامبخش باشد.
منابع
· براندون، ج. ر. (۱۹۷۰). بر تختهای طلا: سه نمایش سایه جاوایی. انتشارات دانشگاه هاروارد
· سیرز، ال. ج. (۱۹۹۶). سایههای امپراتوری: گفتمان استعماری و داستانهای جاوایی. انتشارات دانشگاه دوک
· کییلر، دبلیو. (۱۹۸۷). نمایشهای سایه جاوایی، خودهای جاوایی. انتشارات دانشگاه پرینستون