ویرگول
ورودثبت نام
Setayesh.Mostafaei
Setayesh.Mostafaei
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

خشم اژدها(از جلسات من و خودم)

تلاش برایِ خونسرد نشان دادنِ خودم هنگام عصبانیت یکی از آن کارهایست که اصلا از عهده اش بر نمی آیم . هر چقدر هم به اصطلاح زور ام را بزنم باز هم همان آدم جوش جوشیِ حساس و بغضی می مانم. حالا نمیدانم این بغض وسط این همه عصبانیت دیگر چه صیغه ایست. اینجا همان جایی است که من از درک کردن سیستم مغزی خود باز می مانم . گاهی اوقات به خودم می گویم : بابا جان تو که اِنقدر آدم مهربون و خوش قلبی هستی و نمیخوای که بقیه از دستت ناراحت باشن و حتی یک ثانیه بعد عصبانیتت به فکر اینی که چطور جبران کنی ، خب چرا از همون اول جلوشو نگیری ؟

بعد از مکالمه های طولانی و جلسات زیادی که با من و "خودم" داشتیم ، (من که من هستم اما "خودم" همان صدایی ست که بعضی افراد به آن می گویند صدای وجدان بعضی دیگر هم اسامی دیگری را انتخاب می کنند .نکته ای که باید بازگو کنم این است که معمولا "خودم" ها از من ها عاقل تر و آگاه تر هستند با وجود اینکه هر دو همان آدم اند !) بررسی هایِ زیادی انجام دادیم و موضوع جوش جوشی بودنم را از چند وجه تحلیل کردیم و تَه تویِ قضیه را در آوردیم . "خودم" به مطلبِ مهم و کلیدی ای اشاره کرد و گفت: نباید وارد بازی روانی ای که افراد و محرک ها برایِ به جوش آوردنت راه می اندازند بشی!

نصحیت او بر پایه شناختش از من و نتیجه گیری منطقی و استادنه اش بود . او می دانست که من به خودیِ خود در شصت درصد مواقع آرام و بی آزارم و در سی درصد دیگرِ مواقع پر انرژی ، پرجنب و جوش و سرِحالم و به اطرافیانم عشق می ورزم ، اما در دَه درصد مواقع آنقدر عصبی ام که اگر کسی مرا نشناسد و آن احوالات من را ببیند می گوید همین الان از تیمارستان گریخته ام! بِهِتان که گفتم واقعا گاهی از سیستم مغزی ام شگفت زده میشوم ! اینکه چطور آن حجم از آرام بودن و اژدها بودن در یک کالبد با هم زندگی مسالمت آمیز دارند. بگذریم ، عصبی بودن من اغلب محرک بیرونی دارد و از آن جایی که محرک های بیرونی و کنترل خشم در درون من ، با هم مشکل خانوادگی دارند ، باعث میشود انفجاری عظیم رخ بدهد و همه ی جنبه های زندگی من تا حداقل دو روز تحت شعاع آن باشد .

در نهایت "خود" آنقدر به در و دیوار کوفت تا حرفش را به کرسی نشاند ، و برای اولین بار من تصمیم گرفتم به طور جدی به "خود" گوش کنم و سعی کنم محرک های بیرونی و بازی هایی را که برایِ عصبانی کردن من ساخته شده اند را دور بریزم ، و حدس بزنید نتیجه ی گوش کردن به نصیحت "خود"چه شد ؟ حتم دارم اگر همه ی ما کمی به "خودمان" هم که شده گوش کنیم باز کردن گره های زندگی مان آسان تر خواهد شد .

کنترل خشم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید