روحانیون افیون ادیان هستند، برخی گمان می کنند که ایده و اجرای جدایی دین از سیاست حاصل ایده های روشنفکران غربی بوده است، اما غافل از اینکه هزاران سال است که روحانیون دین را از سیاست جدا کرده اند تا عقاید و ایدئولوژی های خود را تحت عنوان دین به مردم القا کنند، در واقع علت بعثت پیامبران هم مبارزه با همین روحانیون بوده است و در قرآن به مواجهه پیامبر با روحانیون مسیحی و یهودی و خصومت آنها با پیامبر به تفصیل پرداخته شده است..
مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۳۲﴾ سوره روم
همان کسانی که دینشان را بخش بخش کردند و [سرانجام] گروه گروه شدند، در حالی که هر گروهی به آنچه [از بخشی از دین] نزد آنان است [به تصور اینکه حق است] شادمانند!
رَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ ﴿۱۳﴾ سوره شوری
از دین آنچه را به نوح سفارش کرده بود، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم؛ و آنچه ابراهیم و موسی و عیسی را به آن توصیه نمودیم [این است] که دین را برپا دارید و در آن فرقه فرقه و گروه گروه نشوید. بر مشرکان دینی که آنان را به آن می خوانی گران است. خدا هر کس را بخواهد به سوی [این] دین جلب می کند، و هر کس را که به سوی او بازگردد هدایت می کند
هزاران سال است بشر مسیرهای اشتباه را طی می کند و در بسیاری از موارد دچار بد فهمی و برداشت غلط از موضوعات شده است و همین سبب شده خطاهای خود را تکرار کند، چون خطا را به درستی شناسایی نکرده، و دست به درمان اشتباه زده اند، و به غلط چیزهای درست را حذف کرده ولی علت اصلی مشکلات را شناسایی نکرده است.
این خطاها باعث شده مردم و جوامع به سمت سکولاریسم جذب شوند و در دوره ای دیگر دین را افیون توده ها بدانند،
نمونه ای از این خطاها که توسط خود سکولارها ، داعیه داران جدایی دین از سیاست صورت گرفته و دهه هاست که حمایت های مادی و معنوی خود را از این خطا دریغ نگرده اند، تشکیل حکومت دینی و قومی برای یهودیان بود، غرب باعث تشکیل حکومت یهودی در سرزمین هایی که مردم آن مسلمان هستند شد ، بابت دلجویی از کشتار یهیودیان که توسط غربی ها صورت گرفته بود ، به قول معروف:
گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری ، این تناقض ها نشان از مسیر اشتباهی ست که قرن هاست در حال طی شدن است. شاید هم غرب در نقش یهودا ظاهر شده ، همان گونه که یهودا که جزو حواریون عیسی مسیح بود ، به وی خیانت کرد و محل اقامت عیسی و حواریون را به روحانیون یهودی و رومیان لو داد ، غرب نیز در نقش حواری اسرائیل، سبب رویارویی یهودیان و مسلمانان شده است تا به نوعی از هر دو انتقام بگیرند، هم بابت عیسی و هم جنگ های صلیبی، زیرا چشم پوشی غربی ها از این سرزمین و بخشش آن به صهیونیست ها منطقی به نظر نمی رسد.
نقش روحانیون در آخرالزمان
بر اساس برخی از روایات و احادیث، در دوران ظهور امام مهدی (عج) ، روحانیون و علمای دینی در برابر ایشان موضع می گیرند و حتی در برابر اصلاحات و تحولات ایشان مقاومت کنند. این موضوع در متون مختلف روایی اشاره شده و بیشتر به وضعیت انحراف علما در دوران آخرالزمان مربوط میشود به صورتی که گفته می شود زمان ظهور، از اسلام فقط نام آن مانده و به قدری در دین انحراف ایجاد شده که زمانی که حضرت بقیه الله، اسلام واقعی را ارائه می کند بسیاری از مردم با آن غریبه اند و دچار شک می شوند. این روایات در منابع شیعه وجود دارد و تفسیرهای مختلفی از آنها ارائه شده است. در ادامه به برخی از این روایات و توضیحاتی پیرامون آنها اشاره میکنیم:
روایات درباره علما در زمان ظهور
یکی از مهمترین روایات در این زمینه، حدیثی از امام جعفر صادق (ع) است که اشاره دارد در زمان ظهور امام مهدی (عج)، علما و روحانیون که در جامعه جایگاه بالایی دارند، علیه او عمل می کنند. این حدیث به وضعیت ریاکاری، دنیاطلبی و فساد برخی از علمای دینی اشاره دارد که به دلیل منافع دنیوی خود نمیتوانند عدالت و تغییرات بنیادین امام زمان (ع) را بپذیرند.
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است:
وقتی قائم (عج) قیام کند، بسیاری از کسانی که تصور میکنند از یاران او هستند، از او جدا میشوند و در برابر او موضع میگیرند، زیرا نمیتوانند عدالت و اصلاحات او را تحمل کنند.
این روایت اشاره به این دارد که برخی از کسانی که حتی در ظاهر دیندار و متدین به نظر میآیند، به دلایل مختلف از جمله منفعتطلبی، ریا و دنیاگرایی، با امام مهدی (ع) مخالفت کنند.
علت مخالفت روحانیون با امام زمان (عج)
در توضیح این روایات، معمولاً به دلایل و عواملی اشاره میشود که موجب میشود برخی از علما و روحانیون در برابر امام مهدی (عج) قرار گیرند. این عوامل عبارتند از:
دنیاطلبی و فساد دینی : علما به جای حفظ تقوا و اصول دینی، به دنیاطلبی و جمعآوری ثروت روی می آورند. این افراد نمیتوانند عدالت مطلق امام مهدی (عج) را بپذیرند و از اصلاحاتی که ایشان به وجود میآورد، هراس دارند.
- حفظ منافع شخصی و قدرت: علما و روحانیونی که در دورههای پیش از ظهور به قدرت و ثروت دست یافتهاند، احساس خطر می کنند که با ظهور امام مهدی (عج) و عدالت گسترده او، جایگاه و منافع خود را از دست خواهند داد و به همین دلیل با او مخالفت می کنند.
- عدم تطابق عقاید و برداشتها : علما که دین را ابزاری برای متاع دنیا قرار داده اند با مخالفت حضرت ولی عصر مواجه می شوند، این اختلافات باعث می شود که این افراد امام زمان (عج) را قبول نکنند و حتی علیه او موضع بگیرند.
ویژگیهای علمای فاسد در روایات
در برخی از روایات، ویژگیهایی برای علما و روحانیونی که در دوران ظهور در برابر امام زمان (عج) قرار میگیرند، ذکر شده است. این ویژگیها شامل موارد زیر است:
- ریاکاری و نفاق : علمایی که در ظاهر دیندار هستند، اما در باطن دنبال منافع شخصی و دنیوی خود هستند. در روایات به افرادی اشاره شده که دین را برای منافع دنیوی به کار میگیرند و به جای اصلاح جامعه، به فساد آن دامن میزنند.
- دوری از اصول واقعی دین : روحانیون از اصول و مبانی واقعی دین دوری می کنند و تنها به امور ایدئولوژیک می پردازند. این افراد نمیتوانند عمق آموزههای امام مهدی (عج) را درک کنند و به همین دلیل در برابر او مقاومت میکنند.
- تأثیرگذاری منفی بر مردم : روحانیون و علما به دلیل جایگاه و نفوذ خود، تأثیر منفی بر مردم میگذارند و مردم را از پذیرش امام مهدی (عج) بازمیدارند. روحانیون مردم را به شک و تردید می اندازند و با تحریف حقایق، سعی در انحراف آنان داشدارند.
تأثیر مخالفت علما بر جامعه
مخالفت روحانیون با حضرت بقیه الله بر جامعه تأثیرات منفی زیادی به همراه دارد. به دلیل نفوذی که برخی از علما در میان مردم دارند، باعث گمراهی و سردرگمی مردم می شوند. بسیاری از مردم به دلیل اعتماد به علما و روحانیون، نمی توانند بهراحتی حقیقت را درک کنند و به سوی امام مهدی (عج) جذب نمی شونو حتی در به فرمان روحانیون در برابر امام زمان می ایستند.
در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) نیز به وضعیت علما در آخرالزمان اشاره شده است:
علمای آن زمان بدترین مردم روی زمین خواهند بود. فتنه از سوی آنان آغاز میشود و به سوی آنان بازمیگردد.
این حدیث نیز به نقش برخی از علما در ایجاد فتنه و انحراف مردم در دوران آخرالزمان اشاره دارد.
بر اساس برخی از تفاسیر، یکی از دلایل مخالفت علما و روحانیون با امام مهدی (عج) به امتحان الهی مربوط میشود. در دوران ظهور، مردم و حتی علما و بزرگان دین با امتحانی بزرگ روبهرو خواهند شد. کسانی که در دل ایمان واقعی دارند و به دنبال عدالت هستند، امام مهدی (عج) را خواهند پذیرفت، اما کسانی که به دلایل دنیوی و منفعتطلبی در دین باقی ماندهاند، از او رویگردان خواهند شد.
روایات مربوط به مخالفت برخی از روحانیون با امام مهدی (عج) نشان میدهد که در دوران ظهور، جامعه با امتحانی بزرگ مواجه خواهد شد که حتی شامل علمای دینی نیز میشود. این روایات به خطر دنیاطلبی، ریا و فساد دینی در میان علما اشاره دارد و تأکید میکند که تنها افرادی که به دنبال حق و عدالت هستند، در صفوف یاران امام مهدی (عج) قرار خواهند گرفت.
احکام
برخی از احکام با وجود صراحت آیات قرآن تغییر ماهیت داده اند مثل مسئله خمس که طبق آیات تنها به قنائم جنگی تعلق می گیرد یا احکامی مثل زکات و ...
با تغییر سیستم حکمرانی با وجود اینکه حکومت در دست روحانیون است علاوه بر دریافت خمس و زکات، مالیات نیز از مردم دریافت می شود.
آیه مربوط به خمس در قرآن، آیه 41 سوره انفال است:
"وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَلِلْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ ۗ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ"
این آیه به اختصاص یکپنجم (خمس) از غنایم جنگی به خدا و پیامبر و اهل بیت او و همچنین به یتیمان، فقرا و نیازمندان اشاره دارد. همانطور که از آیه مشخص است ، خمس فقط به غنائم جنگی تعلق می گیرد ولی فقها آن را به تمام دارایی های مردم نسبت داده اند.
در حالی که خمس در فقه شیعه یک حکم مهم است و به عنوان یک واجب مالی مورد تاکید قرار دارد، در فقه اهل سنت این حکم به طور کلی پذیرفته نمیشود. اهل سنت به جای خمس، به زکات به عنوان یکی از ارکان دین اسلام و واجب مالی اعتقاد دارند. در فقه اهل سنت، خمس به عنوان یک حکم جداگانه در نظر گرفته نمیشود و بیشتر بر زکات و دیگر احکام مالی تاکید میشود.
در حکومت اسلامی، غیرمسلمانان به طور کلی موظف به پرداخت خمس و زکات نیستند. این دو واجب دینی به عنوان احکام خاص مسلمانان در نظر گرفته شده است و تنها بر مسلمانان واجب است که آنها را پرداخت کنند. اما غیرمسلمانان در قلمرو اسلامی موظف به پرداخت مالیاتهای خاصی هستند که شامل:
-جزیه : مالیاتی که از غیرمسلمانان در حکومت اسلامی دریافت میشود. جزیه به عنوان نوعی مالیات در ازای حفاظت و امنیتی که دولت اسلامی برای غیرمسلمانان فراهم میآورد، تعیین شده است. این مالیات معمولاً برای کسانی که در قلمرو اسلامی زندگی میکنند اما به دین اسلام نپیوستهاند، جمعآوری میشود.
-خراج : مالیات بر زمینهای کشاورزی که از مالکان غیرمسلمان زمینهای کشاورزی دریافت میشود. این مالیات نیز به دولت اسلامی پرداخت میشود.
این مالیاتها به منظور تأمین منابع مالی برای دولت اسلامی و حفظ نظم و امنیت عمومی دریافت میشوند و با رعایت اصول عدالت اجتماعی و حقوق انسانی، بر اساس قوانین اسلامی و شرایط زمان و مکان مشخص میشوند.
در زمان پیامبر برای تامین هزینه حکومت مسلمانان ، خمس و زکات می دادند، غیر مسلمانان خراج و جزیه ، اما در زمان کنونی هم خمس و زکات را واجب کرده اند و هم مالیات می گیرند آن هم بارها و بارها در شکل های مختلف ، در صورتی که خمس و زکات فقط یک بار بر مال می خورد، جدا از این ها مسئله تورم و بی ارزش شدن دارایی مردم و اینکه هر روز مردم فقیرتر می شوند نیز باید اشاره کرد ، به صورت خلاصه می توان گفت مردم ایران هم خمس و زکات را که به مسلمانان تعلق می گیرد را می دهند ، هم خراج و جزیه که به غیر مسلمانان تعلق می گیرد را میدهند ، مالیات هم که برای دنیای مدرن هست نیز به حکومت پرداخت می کنند ، تورم را هم که یکی دیگر از پدیده دنیای مدرن هست هم به بدترین شکل به مردم تحمیل می شود. این ها احکام دینی هستند که همچنان حل نشده باقی مانده اند.
نکته پایانی :
روحانیون افیون ادیان هستند که برای سوء استفاده از دین به آن ورود کرده اند و این طبقه را به وجود آوردند، بزرگترین سلاح این روحانیون دعوت مردم به نادانی و جهالت و خرافات است. طوری شده که گورستان ها آبادتر از شهرها شده اند.
جدایی دین از سیاست که سکولارها داعیه دار آن هستند و گمان می کنند آن را پدید آورده اند جمله ای اشتباه است ، زیرا دین را روحانیون هزاران سال است که از سیاست جدا کرده اند ، درست این است که بگوییم جدایی ایدئولوژیک روحانیون از سیاست و درست تر آنکه بگوییم جدایی افکار و تفاسیر روحانیون از دین یا سیاست ، زیرا کسانی که امروز شعار جدایی دین از سیاست سر می دهند همانند روحانیون اعتقادی به گفته هایشان ندارند، زیرا در کشورهای کاملا سکولار شاهد توهین و تمسخر پیامبران هستیم و حتی پا را فراتر گذاشته به کتاب سوزی ادیان دست زده اند، که نام این حرکات را آزادی می گذارند، که مجوز این توهین ها را نیز سیاسیون سکولار صادر می کنند که مدعی جدایی دین از سیاست هستند و همین سکولارها عامل تشکیل یک حکومت به ظاهر غیر سکولار و یهودی صهیونسم به نام اسرائیل هستند، همان گونه که روحانیون نام دین را بر روی منافعشان می گذارند و از منافعش ارتزاق می کنند، کار صحیح آن است که حساب دین را از روحانیون جدا کنیم و دست روحانیون را از امور کشور کوتاه کرد.
روحانیون حتی امیر المومنین را هم همچون اباعبدالله جهت تامین منافعشان به مسلخ بردند و برای توجیه فساد خود و اطرافیانشان حضرت علی را با دامادهای خود و رفقایشان قیاس کردند و گفتند همان گونه که پیامبر دامادش را خلیفه بعد از خود قرار داد ما نیز دامادمان را به کار می گماریم، حکم خدا را درباره امیرامومنین با حکم خود قیاس کردند و به پیامبر تهمت زدند ، آن هم در کشوری که داعیه دار تشیع است و صدایی از هیچکدام از مدعیان نیز در نیامد،
این تندروی ها در هر دوره منجر به سرکوب یک تفکر می شود ، بدون آنکه دلیل اصلی مشکلات از بین برود، زیرا در دوره ای در خود ایران سرکوب های دینی انجام شد و همگان گمان کردن سرکوب دین سبب پیشرفت و ترقی می شود اما با دیکتاتوری سخت تر از قبل مواجه شدند ، مردم از کرده خود پشیمان شدند و دوباره به دین پناه بردند غافل از آنکه به دین پناه نمی برند بلکه به روحانیون پناه برده اند و امروز دوباره دین را مقصر مشکلات و عقب ماندگی های کشور می دانند و دوباره جامعه به سمت سکولار شدن کشانده شده است ، غافل از آنکه مشکل اصلی روحانیون و تفاسیر و برداشت های غلط آن ها از دین است این سیکل معیوب تا زمانی که مردم خود اقدام به مطالعه و تحقیق درباره دین نکنند ادامه خواهد داشت و نتیجه ای نیز در بر نخواهد داشت. البته جامعه به اشخاص ناصح نیاز دارد، ولی نصیحت باید در چهار چوب دین خدا باشد ، نه دینی که روحانیون به نام خدا و به کام خود ساخته اند و در قرآن سوره آل عمران آیه۱۰۴ بر آن تاکید می کند،
وَلتَكُن مِنكُم أُمَّةٌ يَدعونَ إِلَى الخَيرِ وَيَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ ۚ وَأُوئِكَ هُمُ المُفلِحونَ﴿۱۰۴﴾
باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.
امروز مجددا در کشورهای سکولار گرایش به دین افزایش یافته ولی متاسفانه در آنجا هم مردم دین را با روحانیون اشتباه گرفته اند و این اشتباه سبب اشتباهات دومینو وار دیگر در طول تاریخ می شود، زیرا مقدس نماها و روحانیون از دین استفاده ابزاری می کنند و در جهت منافعشان استفاده می کنند. در قرآن کریم نیز به مکر این دسته اشاره شده است، آیهای که به موضوع کفایت اقرار به مسلمانی و نهی از کشتن کسی به این بهانه و در جهت به دست آوردن منافع مادی اشاره دارد، در سوره نساء، آیه ۹۴ آمده است:
"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَىٰ إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا"
ترجمه: "ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که در راه خدا سفر میکنید، تحقیق کنید و به کسی که اظهار اسلام میکند، نگویید که مؤمن نیستی تا بدین وسیله متاع زندگی دنیا را بجویید، زیرا نزد خدا غنیمتهای فراوان است. شما خودتان نیز قبلاً چنین بودید، پس خدا بر شما منت نهاد، پس تحقیق کنید که خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است."
این آیه تأکید میکند که نباید به کسی که اظهار اسلام میکند، به دلیل شک و تردید در ایمان او، حمله یا او را بکشید.
در انتها باید به این نکته توجه داشت که هیچ کس نتوانسته بر پایه افکار ایدئولوژیک، تمدنی بنا کند ، اما با رونق گرفتن تمدن ها و ورود افکار ایدئولوژیک در جامعه، باعث ایجاد توهم و به تباهی کشیده شدن تمدن می شوند.
علت گرایش مردم به بی دینی این است که می گویند هر چه خدا را می خوانیم جواب نمی دهد اما غافلند که خدا را نمی خوانند بلکه در دام ایدئولوژیک روحانیون افتاده اند زیرا خدا می فرماید:
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.
https://uploadkon.ir/uploads/f05813_24Afyon-adiyan.pdf