علی رضا کیهان
علی رضا کیهان
خواندن ۶ دقیقه·۱ سال پیش

<< تغییرحکومت ها و منافع جامعه جهانی >>

به قلم: علی رضا کیهان

نظریه پرداز علوم اجتماعی و مدرس دانشگاه

-----------------------------------------------------------------------------------------

امروزه این موضوع در میان مردم مطرح است که آیا نظام جمهوری اسلامی تعویض می‌شود ؟ آیا تغییر رویه می دهد؟

البته این موضوع برای افراطیان تندروی اصولگرای مغرور تمامیت خواه متعصب بی منطق سوپر شبه انقلابی ،خط قرمز است

و یقه خودشان را قبل از هر چیز پاره میکنند تا مبادا حرف دیگری غیر از <افاضات وهمانیه > خوشان شنیده شود.

با کمی واقع بینی،متوجه میشویم که تعداد منتقدان از موافقان بسیار بیشتر است.

ممکن است هم وطنی هم باشد و این نظر را قبول نداشته باشد.

البته بسیار هستند کسانی که سیاست های این نظام را قبول ندارند و حتی از باشگاه منتقدان به باشگاه مخالفان هم نقل مکان کرده اند، ولی در اوج مخالفت، با خود نظام مشکلی ندارند.

------------------------------------

اینک به دور از افراطی گری و تعیین موضع ،به رویداد تغییر حکومت ها در جهان از دیدگاهی جدید میپردازیم .

آیا تعویض یک حکومت در کشورهای جهان به سادگی امکان پذیر است؟

آیا حرکت های مردمی و راهپیمایی های خیابانی،قدرت تعویض یک حکومت را با خود به همراه دارند ؟

آیا تعداد کشته ها و آسیب دیدگان اعتراضات مردمی در تغییر یک حکومت تاثیر دارد ؟

آیا اعلام مواضع تند و یارگیری های مردمی در شبکه های اجتماعی مانند واتس اپ، اینستاگرام، تیک تاک و امثالهم، قابلیت براندازی یک حکومت را دارا هستند ؟

جواب سوالات فوق را می‌توان در مطالب ذیل جستجو کرد.

در جهان دیروز و جهان امروز و جهان فردا،هیچ حکومتی بدون هماهنگی با جهان اطراف ،بوجود نیامده ،ماندگار نبوده و سقوط نکرده است.

در واقع، کشورهای جهان ،مانند اجزای موتور یک ماشین ،نقش های مختلفی را بازی می‌کنند و اهمیت مهره چرخ های

ماشین،کمتر از گیربکس با آنهمه جزییات نیست.

تمام اجزا این ماشین باید به درستی کار کنند تا ماشین جامعه جهانی به حرکت خود ادامه دهد.

ماندگاری یا سقوط هر نظام حاکمیتی در هر کشوری در جهان به سه عامل بستگی دارد:

اول: سیاست حاکمیت

دوم: منافع جامعه جهانی

سوم: مردم

اکنون جامعه ۸ میلیارد نفری کره زمین ،شاهد اعتراضات ۸۰ میلیون نفر(با فرض یکدست بودن و یک صدا بودن مردم یک کشور)، ،در گوشه ای از این ماشین متحرک است.

(یعنی یک درصد جمعیت کره زمین).یک درصد اجزا تشکیل دهنده این ماشین متحرک .

فقط به تضاد منافع این تناسب ریاضی نگاه کنید. یک به 99 !!!! تقریبا مساوی صفر.

به سالها قبل بازمیگردیم.

در سالها قبل،نقش این کشور، نقش پمپ انتقال بنزین از باک به موتور بوده است .

مردم میخواهند نقش این قطعه را به هر دلیلی،در سال 1332 عوض کنند.

آیا بدون رضایت جامعه جهانی امکان پذیر است ؟

نتیجه :

مردم قیام می‌کنند.با مخالفت جامعه جهانی،نتیجه می‌شود کودتای ۲۸ مرداد1332.

تصمیم به تغییر حکومت،شکست میخورد.

فقط

(به این دلیل که منافع نظام بین الملل نظمش به هم می ریزد. )

2 عامل در برابر یک عامل.

(یاداوری کودتای جامعه جهانی به رهبری انگلیس و فرماندهی آیرونساید در ۳ اسفند ۱۲۹۹ که بدون نظر مردم ایران صورت گرفت و به قدرت رسیدن رضا شاه،در این بحث بماند به یادگار).

پس از مدتی، حکومت مستقر در آن کشور که با حمایت جامعه جهانی، با کودتا، به سرکار برگشته است، به چشم آبی ها طعنه

میزند و خط و نشان میکشد.به ملکه انگلیس در مورد سالها استعمار هم انتقاد می کند.

جامعه جهانی به رهبری ابرقدرتهای جهان،احساس خطر میکند.

در حالیکه موتوراین ماشین هم با همین یک موتورپمپ، بنزین دریافت میکند.

با این شرایط، نظم جامعه جهانی به هم میریزد.

اکنون،همان جامعه جهانی که با انقلاب مردمی 1332 مخالف بود یکدفعه منفعل می شود و با انقلاب مخالفتی ندارد.

همان هایی که با تمام قدرت،با کودتا، شاه را به خانه برگردانده بودند الان با نامردی کامل دست به یکی کرده اند و حتی اجازه

فرود هواپیمای او و همسرش را هم نمیدهند.

شاه و همسرش در آسمان رها شده اند.

رهبران نظام جهانی، میخواهند درس عبرتی به حاکمان دیگر کشور ها بدهند که تا عمر دارند فراموش نکنند.

زیر میز بازی زدن و قواعد را رعایت نکردن هزینه دارد. هزینه اش هم این است که جایی روی کره زمین نخواهی داشت.جای

چنین ادمی در هواست.

( بماند که انورسادات مصری مردانگی کرد و یک جایی در فرودگاه قاهره به او و همسرش و یک جای همیشگی تا اخر تاریخ در زمین به او داد < دو متر در یک متر >).

اینک قسمت مهمی از قدرت های بزرگ جامعه جهانی، از تصمیم مردم به انقلاب ،استقبال می‌کنند !!!!

آنها از مدت ها قبل میخواستند درون باک بنزین،چند موتور کوچک انتقال بنزین کار بگذارند تا قدرت انتقال بنزین را از تک

محور بودن خارج کنند.ولی حاکمیت آن کشور،اجازه نمی داده است. چه فرصتی از این بهتر.

یک تعامل دو سر برد .یا برد برد یا win win.

یک حرکت انقلابی از سوی مردم + نظر مساعد جامعه جهانی = تغییر حکومت

2 عامل در برابر یک عامل.

چه چیزی از این بهتر .

اکنون، حاکمیتی بر سر کار است که در جهت درست حرکت جامعه جهانی حرکت میکند.

استقلال یافته است .قدرتمند شده است و روز بروز هم قوی تر و قوی تر میشود.

این هم برای بقای خودش خوب است و هم برای منافع جامعه جهانی.

منافع جامعه جهانی در ترساندن کشورهای ثروتمند اطراف این کشور است.

این نظام هر چقدر بیشتر قدرتمند شود، رهبران جامعه جهانی بیشتر سلاح و تجهیزات نظامی به کشورهای همسایه اش و حتی

دورتر از آن بدلیل برد موشک هایش میفروشند.( رجوع به مطلب <<اقتصاد بدون تعارف>> از همین نگارنده)

آیا رهبران جامعه جهانی،چنین دشمن راسخ و دانایی را از دست میدهند ؟؟ مگر اینکه عقلشان را از دست داده باشند

( میخواستم با قاطعیت بنویسم مگر اینکه مغز خر خورده باشند ولی دیدم شاید به مزاق برخی مخاطبان خوش نیاید).

ابا این تفاسیر،برای تغییر حکومت، روی کمک جامعه جهانی و بلندگوهایشان در ماهواره و شبکه های مجازی، قاعدتا نباید و

نباید حساب کرد ( برنامه های پرحرارت این شبکه ها فقط نقش سوپاپ تخلیه فکری و روانی مردم را بازی میکنند.چون

همگی خط قرمز دارند !!!! همگی).

حکومت هم که با تغییر خودش موافق نیست.پس معادله به سال 1332 مشابه تر از سال 1357 است.

یک حرکت انقلابی از سوی مردم + نظر مخالف جامعه جهانی = ابقای حکومت

2 عامل در برابر یک عامل.

این نظام یا بسیاری از نطام های حاکم در جهان دست نشانده هیچ ابرقدرتی نیستند ولی آگاهانه و یا غیر آگاهانه در جهت تثبیت

منافع جامعه جهانی حرکت میکنند و جامعه جهانی نیز به طرق مستقیم یا فریبکارانه یا روانشناسانه به صورت واکنش

معکوس و یا تحریک کننده، از اینگونه روش هاش های حاکمیتی حمایت نمیکند ولی مخالفت هم نمیکند .

نظر مردم چنین کشورهایی هم هیچ اهمیتی برای جامعه جهانی ندارد.

منافع جامعه جهانی ( مخصوصا قدرت های بزرگ ) پر اهمیت تر از این حرف هاست.

جمع بندی:

این مهم نیست که مردم یک جامعه از رویکرد نظام حاکم ناراضی باشد،

مهم این است که جامعه جهانی و حاکمیت آن کشور از رویکرد آن کشور راضی باشند.


پایان.

14 شهریور 1402

< علیرضا کیهان >

نظریه پرداز علوم اجتماعی و مدرس دانشگاه

جامعه جهانیتغییر حکومتجامعه شناسیعلوم سیاسیعلیرضاکیهان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید