ویرگول
ورودثبت نام
علی فرخی
علی فرخییک جوان 17 ساله که در رشته کامپیوتر فنی در حال تحصیل
علی فرخی
علی فرخی
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

اسلام، انقلابی که گم شد: چرا ما دین را اشتباه فهمیدیم؟

مقدمه: از فقر اقتصادی تا پوچی فکری

در مانیفست قبلی، صدای خشم نسلی بودیم که در باتلاق فقر و پوچی غرق می‌شود. دیدیم که نجات اقتصادی ما در گرو مهارت‌آموزی و عمل است. اما نجات از پوچی، گرسنگی روحی و فکری چطور؟

مشکل اینجاست که ما دین را اشتباه فهمیدیم. اسلام برای ما تبدیل شده به یک سری مناسک و بحث‌های بی‌پایان. اما اگر به اصل ماجرا برگردیم، به قرآن و سیره اولیه، متوجه می‌شویم که اسلام یک جنبش رادیکال و انقلابی است که سه رکن اساسی آن، دقیقاً همان چیزهایی هستند که نسل ما امروز به آن نیاز دارد: علم، کار و عدالت.

اینجا، من نمی‌خواهم از درست یا غلط بودن بگویم؛ می‌خواهم پرده از سه واقعیت ناگفته اسلام بردارم که در میان تفسیرهای سنتی و سیاسی گم شده‌اند.


بخش ۱: نبرد مقدس برای کسب علم (چرا تمدن ما شکوفا شد؟)

یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌هایی که به ما گفته شده، این است که دین و علم در تضادند. در حالی که ریشه اسلام، یک انقلاب فکری محض است. دوران طلایی تمدن اسلامی، زمانی بود که ما این فرمان را جدی گرفتیم.

۱. فرمان اول: بخوان!

اولین کلمه‌ای که بر پیامبر اسلام نازل شد، فرمان به "خواندن" بود. نه فرمان به سجده، نه روزه، بلکه به علم. قرآن بیش از ۷۰۰ بار به تدبر، تفکر، عقل و اندیشیدن اشاره کرده است.

پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «طلب علم بر هر مسلمانی واجب است.»

این جمله، علم را به یک وظیفه فردی و دینی تبدیل می‌کند، نه یک انتخاب شغلی. این نگاه باعث شد دانشمندانی چون ابن سینا، فارابی و خوارزمی ظهور کنند، چون آن‌ها علم را نه "دنیا"، بلکه "عبادت" می‌دانستند.

۲. ارزش قلم و دانشمند

در تفکر اسلامی، تولید دانش و فکر کردن، ارزشش در تراز جان دادن است.

پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «مدادُ العلماء أفضلُ مِن دِماءِ الشهداء.» (جوهر قلم دانشمند، برتر از خون شهید است.)

این یعنی اسلام، نخبگان و رهبران جامعه را در اصل، علما و متفکران می‌داند، نه صرفاً روحانیون یا حاکمان. تا زمانی که ما این اصل را باور داشتیم، جهان از نور دانش ما بهره می‌برد.


بخش ۲: اقتصاد، کارآفرینی و نفی رانت (اسلام، دین تاجران عملگرا)

در پست قبلی گفتیم که فقر، آرزوهای نسل ما را بلعیده است. اسلام واقعی، علیه بیکاری و مصرف‌گرایی است و تو را به کار و تولید دعوت می‌کند.

۱. عبادت ده جزء دارد که نُه جزء آن کار است!

بزرگ‌ترین اشتباه این است که کار را از دین جدا کنیم. پیامبر اسلام (ص) قبل از رسالت، یک تاجر فعال و مورد اعتماد بود. این نشان می‌دهد که کار و فعالیت اقتصادی، بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت یک مسلمان است.

حدیث مشهور: «عبادت ده جزء است که نُه جزء آن در طلب روزی حلال است.»

این یعنی، تلاش برای مهارت‌آموزی (همان سلاح‌های دیجیتال پست قبل) و کسب درآمد حلال، مستقیماً نُه برابر نماز و روزه، ارزش معنوی دارد! دین ما، دین بیکاری و انزوا نیست؛ دین تلاش و تولید است.

۲. نبرد با رانت و ثروت‌اندوزی

احکامی مانند زکات و خمس، مکانیسم‌های اقتصادی برای جلوگیری از انباشت ثروت و ثروتمند شدن عده‌ای قلیل هستند.

علی (ع): «هیچ فقیری گرسنه نمی‌ماند مگر به دلیل بهره‌مندی ثروتمندان.»

اسلام علیه "داشتن" نیست، علیه "ظلم اقتصادی" و "فقیر ماندن جامعه" است. هدف این احکام، جاری شدن پول در چرخه تولید و رسیدگی به فقراست.


بخش ۳: چرا امروز دانشمند نداریم؟ (انقلابی که از مسیر خارج شد)

اگر اسلام دین علم و کار است، چرا امروز تمدن ما در تولید دانش پیشرو نیست و دانشمندان مسلمان در مقایسه با غرب بسیار کم شده‌اند؟

پاسخ در سه تغییر اساسی است که در طول تاریخ رخ داد:

۱. جایگزینی "تفکر" با "تقلید":

بزرگ‌ترین ضربه به تمدن ما، زمانی خورد که اندیشمندان و حاکمان، به‌جای تأکید بر تفکر آزاد و پرسشگری، بر تقلید صرف از گذشتگان و بستن باب اجتهاد تأکید کردند. وقتی به جوان بگویی فقط باید حرف‌های من را تکرار کند، او دیگر دانشمند نمی‌شود، بلکه یک مقلد تربیت می‌شود.

۲. حاکمیت سیاست بر دانش:

در دوران طلایی، حاکمان از دانشمندان حمایت می‌کردند (مانند حمایت از خوارزمی برای خلق الگوریتم). اما به‌تدریج، دانش به ابزاری در دست قدرت سیاسی تبدیل شد یا به کل از جامعه حذف شد، زیرا حکومت‌های خودکامه از سئوال و تفکر می‌ترسند.

۳. تبدیل دین به "ظاهر" و "مناسک":

وقتی دین از یک فرآیند عمیق "درونی" (تزکیه نفس) و "عملی" (کار و علم) به یک سری مناسک بیرونی و ظاهری تبدیل شد، هدف اصلی فراموش شد. ریاکاری و تظاهر جای صداقت در کار و دانش را گرفت.


جمع‌بندی نهایی: تو قهرمان اندیشه و عمل باش!

اسلام واقعی، یک دستورالعمل جامع برای رهایی از جهل، فقر و پوچی است.

انتخاب با توست: یا قربانی تفاسیر سنتی و سیاسی باشی که تو را به تقلید و انزوا دعوت می‌کنند، یا به ریشه‌ها برگردی و خودت، همزمان یک دانشمند جستجوگر (طلب علم واجب است) و یک کارآفرین فعال (نُه جزء عبادت در کار است) باشی.

برای نجات، ما باید به نسخه‌ی اصلی و انقلابی اسلام برگردیم.

اسلامخوداگاهیتوسعه شخصیعلم
۷
۰
علی فرخی
علی فرخی
یک جوان 17 ساله که در رشته کامپیوتر فنی در حال تحصیل
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید