سونی بهتر است یا کانن؟ این سوالی است که اغلب اوقات اشتباه یا شاید بهتر است بگوییم، ناقص پرسیده میشود. اغلب اوقات وقتی کمی دقیقتر میشویم و بیشتر کنجکاوی میکنیم، میبینیم که منظور کاربران این است که بین دوربینهایی مانند Canon 5D Mark IV و سونی A7r IV کدامیک را پیشنهاد میدهیم؟ این دو دوربین، نماینده دو نسل از دوربینهای دیجیتال هستند که آنها را با نام DSLR و بدون آینه میشناسیم.
یک دیدگاه متفاوت دربارهی دوربینهای DSLR در برابر دوربینهای بدونآینه نوشتهی اسپنسر کاکس، ژولای ۲۰۲۲
این روزها گزارشهای وایرال زیادی از برند Nikkei میبینیم که حرف اصلیشان این است: نیکون تمرکزش را کاملاً از دوربینهای DSLR تغییر داده و روی دوربینهای بدونآینه متمرکز شده است. این خبر برای آنهایی که در چند سال اخیر دنیای دوربین ها را دنبال میکنند، خبر غیرمنتظرهای است. کانن (Canon) هم دقیقا در همین موج افتاده است. میشود گفت که بهجز چند تا استثنا، شرکتهای تولید دوربین از دوربینهای DSLR به سمت بدون آینه خیز برداشتهاند. اگر دوربین سونی A7R V و امکانات جدید آن شما را شگفتزده کرده است، حتما این مقاله را مطالعه کنید و بگویید که نظر شما چیست؟
میخواهم همین اول بگویم که ما اینجا ضد DSLR و هوادار دوآتشهی دوربین بدون آینه نیستیم. ما هم مثل هرکس دیگری، میخواهیم گزارش خودمان را بنویسیم و در آن حقیقت را از دید خودمان بگوییم. دوربین بدونآینه همین که این بحث داغ را در دنیای جدید عکاسی به وجود آورده، برنده است. دوربینهای بدونآینه در حال حاضر مزایای بیشمار و معایب خیلی کمی نسبت به دوربینهای DSLR دارند، حداقل در مجموعهی آپشنهایشان در کل. همانطور که سالهاست داریم میگوییم، «بدونآینه» آیندهی اجتنابناپذیر صنعت دوربین است.
با این حال، هنوز هم خیلی از عکاسان با دوربینهای DSLR عکاسی میکنند. شاید این شامل شما هم بشود. اگر هنوز هم با دوربین DSLR عکاسی میکنید، احتمالش زیاد است که به مزایا و معایب تجربهی دوربین بدونآینه فکر کرده باشید و این سر دوراهی بودن حس خوبی نیست. آیا فکر خوبیست که یک تکانی به خودمان بدهیم؟
تا حالا حتما تجربهی تعویض وسیله و هزینههایی که یکباره به جیبتان فشار آورده را داشتهاید. بنابراین اینجا میخواهیم، به جای صحبت در مورد چیزهایی مثل ویژگیهای لنزها یا قابلیتهای کلی دوربینها در مورد بعضی از ویژگیهای ظریفتر تغییر سیستمهای دوربین صحبت کنیم. تفاوتهای کوچک و تاثیرگذار و چند تا دلیل برای این که چرا همیشه نیازی نیست از ترندهای بازار دنبالهروی کنید.
کیفیت تصویر؛ عکس باکیفیت
ذاتا تفاوتی بین کیفیت تصویر دوربینهای DSLR و دوربینهای بدون آینه وجود ندارد. گفته میشود که تقریباً این روزها تمام پول تحقیق و توسعه از طرف سازندگان دوربین، صرف دوربینهای بدون آینه میشود، بنابراین قابلیتهای پیشرفته و به روزی را باید اول در آنها جستجو کرد.
قابلیتهایی مثلISO بیشتر، تعداد پیکسل بالاتر و محدودهی دینامیک گستردهتر (همین طور طراحی لنز دوربینهای بدون آینه، یک مزیت ذاتی دارد که مدیون فاصله کانونی کوتاهتر و دهانهی لنز و قطر داخلی لنز بزرگتر در اکثر سیستمهای بدون آینه است.) اما… هنوز هم از بعضی از عکاسان این جملهی احساسی را میشنویم: «نمیدانم چرا! اما به نظر من عکسهای DSLR بهترند.»
اگر بخواهیم صادق باشیم، از نظر فنی و تجربی، عکسهای DSLR واقعا بهتر نیستند. البته این اصلا پاسخی به این سوال نیست که سونی بهتر است یا کانن؟ چون هر دوی این دوربینها میتوانند در دست عکاسان خوب یا بد باشند. موضوع بر سر تفاوتهای فنی بین دوربینهای با آینه و بدون آینه است.
خوب، اگر با یک DSLR در حالت لایو ویو عکس میگیرید – یا به قول معروف آینه را کنار میزنید- در واقع دارید با یک دوربین بدون آینه عکس می گیرید. تضمین میکنم، یک نفر هم از خوانندگان این مقاله نیست که بتواند تفاوت بین یک عکس DSLR و یک عکس بدون آینه را کنار هم (با یک سنسور یکسان، مثل Nikon D780 و (Z6 II تشخیص بدهد. خود ما هم نمیتوانیم!
اما، یک جورهایی، جملهی حسی «عکسهای DSLR بهترند» اغراق شدهتر از واقعیت است، )به خصوص از نظر بعضی از عکاسان وفادار به .(DSLR آنها میگویند: «من وقتی به چشمی نگاه میکنم، تصویر را توی آینه و واضحتر میبینم». این است که شاید متوسط کیفیت عکسها در عصر بدون آینهها پایین آمده، حتی در عکسهایی که یک عکاس در طول دوره کاری خودش گرفته است.
به هر حال اگر این مسئله درست باشد، ربطی به تفاوت سنسور ندارد. این تفاوت حس و حال عکس نتیجهی فرآیند عکاسی است. به همین دلیل است که من هیچ وقت با تلفن همراهم یک عکس درست و حسابی هم نگرفتهام، حتی اگر خیلی از عکاسان دیگر موفق شده باشند. خیلی ساده، من درست عمل نمیکنم، چون از تلفنم فقط به عنوان ابزاری برای عکسهای فوری استفاده میکنم و نه چیز دیگری.
شکی نیست که دوربین های بدون آینهی امروزی که خیلی از عکاسان انها را با نام سونی میشناسند از دوربین های کانن که مشهورترین نماینده آنها هستندDSLR توانمندترند. حمل و استفاده از آنها در حرکت و کادربندی هم آسانتر است. این دوربینها مردم را تشویق میکنند که عکسهای بیشتری تولید کنند و آنها را سریعتر به اشتراک بگذارند. 11 فریم در ثانیه در دنیای DSLR سرعتی در سطح المپیک است، و از آن طرف، وقتی یک دوربین بدون آینه در سطح ابتداییش این تعداد فریم را دارد، به نظر من، آن دوربینها در برابر اینها یک جورهایی کسلکننده است.
این نظر یکی از خوانندگان درباره یکی از مقالات اخیر دربارهی بدون آینه است: «شما پرسیدید: هر چند وقت یک بار دوربینم را بیرون میآورم؟ جواب: من چند ماه هست که دوربین جدیدم را گرفتهام. ۵۰ هزار فایل NEF ادیت نشده پشت سر هم گرفتهام. به علاوه چند هزار عکس از مراسم یکی از بستگانم که تازه فوت کرده. صادقانه بگویم، دیگر دلم نمیخواهد دوربینم را در بیاورم.»
اشباع شدن، یک واقعیت است. جلوی بیرون رفتن و تمرین عکاسیمان را میگیرد. مغزمان را تعطیل میکند یا حتی اگر ما را خاموش نکند، باعث میشود به هر عکسی، خیلی کمتر از آنچه که شایسته است راضی بشویم، چون مدام پشت سر هم تکرارش میکنیم.
دوربینهای DSLR هم میتوانند دچار این مشکل بشوند، اما من یکی شک دارم که در یک گردش معمولی با دوربین DSLR بیشتر از بدونآینه عکس بگیرم. دوربین بدونآینه را بیشتر بیرون میبرم، چون دردسر کمتری دارد و هر بار که این کار را میکنم، نسبت به قبل عکسهای بیشتری میگیرم.
به عبارت دیگر، «هزینهی یک عکس» چه از نظر پولی و چه زمانی، در مورد دوربین های بدون آینه کمتر از دوربینهای DSLR است. اینها گله و شکایت نیست. در واقع خوشحالم که این روزها عکاسی مقرون به صرفهتر و در دسترستر است. عکسهای آزمایشی امکانپذیرتر است و سوژه های سختی مثل پرندگان در حال پرواز راحتتر از همیشه ثبت میشوند.
اما این یک تجربهی متفاوت عکاسی است. به نوعی سرعت گیر حذف شده است. با دوربین بدون آینه، اگر آگاهانه به کم کردن سرعت عکاسی و گرفتن بهترین عکس ممکن اهمیت ندهید، میتوانید یک خروار عکس تصادفی بگیرید. و اگر وقت کافی برای ادیت نداشته باشید مهم نیست، چون عکسهای مشابه زیادی برای پوشش اشکالات و ادیت کردن در اختیار دارید.
به همین خاطر است که حتی اگر کیفیت تصویر بدون آینه با دوربینهای DSLR یکسان یا حتی بیشتر از آن باشد، آن عکس شاید باکیفیتتر نباشد. البته این حرفها نباید شما را از تغییر بترساند. در دستان یک عکاس حرفهای و کاربلد، فناوری بهتر دوربینهای بدونآینه میتواند به شما این امکان را بدهد که کارتان را گسترش بدهید و حتی شاید مهارتتان را بیشتر کنید. یعنی اینکه سونی بهتر است یا کانن کاملا بیمعنی میشود. اصلا اینطور نیست که فقط به این خاطر که وسایل شما جدیدترند یا مدلهای بالاتری دارند، نمیتوانید عکسهای خوبی بگیرید.
تجربهی حس عکاسی
آیا آن تیزرهای وایرال نیکون Df را قبل از معرفی رسمیش خاطرتان هست؟ یک عکاس منظره، تک و تنها در وسط ناکجا آباد، شاید مثلا اسکاتلند، و در حالی که با کمک منظره یاب دوربین عکس میگیرد، در آرامش کامل است. یک جور «عکاسی خالص»، «بدون مزاحم، بدون حواسپرتی». آن تیزرها خیلی به یاد ماندنی بودند.
عکاسان پیشبینی کردند که Df یک ال.سی.دی پشتی ندارد، یا اینکه منو را کلا حذف کرده و از دکمهها برای همه چیز استفاده می کند. متاسفانه در نهایت انتشار نهایی Df انتظارات سطح بالای عکاسان را برآورده نکرد، اما این موضوع حاشیهای است. چیزی که نیکون به آن دست زد، شاید بدون اینکه بداند، اهمیت تجربهی حس عکاسی بود و … شکست خورد.
لایکا هم در بازاریابیهایش به دنبال همین است. فقط کیفیت یا ویژگیهای تصویر نیست که در دوربین مهم است. مهم جرقهای است که باعث میشود در یک آن بخواهید دوربین را بردارید و واقعا مشتاقانه عکس بگیرید.
نمیخواهم بگویم که تنها دلیل احتمالی این «جرقه» خود دوربین است، یا اینکه دوربین های DSLR جرقه دارند و بدون آینه جرقه ندارند! خیلی از عکاسان بدونآینه را میشناسم که نسبت به دوربینهای DSLR به عکاسی علاقهمندترند، چون مشتاقانه وسایل سبک وزن عکاسیشان را جاهایی میبرند که هرگز با کیتهای حجیمتر نمیرفتند.
اما برای بعضی از عکاسان، ریاضت «بیرون آوردن دوربین بزرگ» و «آهسته عکس گرفتن» بخشی از فرآیند عکاسیشان است. میدانم که خودم هم اینطور هستم، شاید حتی زیاده از حد. اگر به طور مرتب نشریهی «زندگی عکاسانه» را خوانده باشید، متوجه شدهاید که من از دوربینهای فوقالعاده بزرگ برای اکثر عکاسیهای منظرهی جدیدم استفاده کردهام. من اغلب از این جور دوربین ها به جای دیجیتال استفاده میکنم، به دلایلی که فقط به کیفیت عکاسی مربوط میشود. دلیل اصلی این است که من فرآیندی را پیدا کردهام که دوستش دارم، که باعث می شود دوباره میل داشته باشم بلند شوم و عکسی بگیرم.
پشت بیشتر بحثها درباره تجهیزات دوربین، انگیزهای وجود دارد که کمتر گفته میشود: هدف نهایی این است که سبکترین کیت ممکن را دستتان بگیرید که تمام حواستان متمرکز عکاسی باشد. این یک هدف معقول است و بدونآینه به خوبی از پسش برمیآید. اما این تنها مسیر مناسب عکاس شدن نیست. گاهی اوقات، بهتر است روش عکاسیای را انتخاب کنید که از آن لذت می برید، حتی به قیمت تحمل وزن، آپشنها یا حتی سرعت کمتر دوربین. و نمیشود انکار کرد که فرآیند عکاسی با دوربین بدون آینه با دوربین DSLR متفاوت است. تفاوت در منظرهیاب، و در زمان و تلاش لازم برای استفاده از دوربین است. (با تلاش کمتر همیشه تجربه لذتبخشتر نیست.
اگر ریتم کاری خودتان را به عنوان یک عکاس DSLR پیدا کرده اید، فکر میکنم این تغییر به دوربین بدونآینه ممکن است برای شما کار اشتباهی باشد. داشتن یک کیف سبکتر و مجموعه ای از آپشنهایی که به ندرت از آنها استفاده میکنید، ارزش آن را دارد که این جرقه را کنار بگذارید؟ مطمئنا نه. برای خیلی از عکاسان، «تجربهی حس عکاسی» کیفیت عکسهایشان بیشتر تضمین میکند تا مجموعه آپشنهای دوربین، چون در میزان لذت بردن آنها از عکسبرداری و تعداد دفعات تکرار این کار موثرتر است.
نتیجه گیری و پیشنهادات
دوربین های بدون آینه فقط آیندهی این صنعت نیستند، همین حالا هم بازار را پر کردهاند. اگر برند ریکو بازار را به اندازهای بزرگ ببیند که به تولید DSLRها ادامه دهد، حداکثر دو یا سه مدل دوربین DSLR دیگر از نیکون و کانن (البته شاید هم هیچی) و احتمالاً چند مدل هم از پنتاکس در بازار ببینیم. اگر قصد دارید دوربینی جدید و به روز داشته باشید، این روزها بدون آینه بهترین راه حل است.
به هر حال این مقاله خیلی به مذاق عکاسانی که دائماً به جدیدترین مدلهای جهانی برای کارشان نیاز دارند، همانهایی که در گذشته با اشتیاق به دوربینهای بدون آینهی روی بورس روی آورده بودند، خوش نمیآید. در عوض اینکه بدانیم سونی بهتر است یا کانن یا نیکون یا هر دوربین بدون آینه دیگر، باید به سراغ این برویم که بدون آینه بهتر است یا DSLR. در واقع این مقاله بیشتر به درد عکاسانی میخورد که در حال حاضر از DSLR استفاده میکنند، تیترهای رنگارنگ را در مورد آپشنهای بدونآینه میبینند، و نمیدانند که آیا زمان آن رسیده است که کیت DSLR را که به طور کلی از آن راضیند را ارتقا بدهند یا نه. جواب من نه است.
اگر همچنان با دوربین DSLR عکاسی میکنید و از آن لذت میبرید، نیازی نیست که تحت تاثیر تبلیغات آن را تغییر بدهید. اما لازم است بپذیرید که DSLR در آینده خیلی بیشتر از اینی که هست پیش نخواهد رفت، اما اگر قبلاً به اندازهی نیازهای شما پیش رفته، بد نیست.
اگر دوربین بدونآینه بگیرید، این تغییر تضمین نمیکند که «کیفیت عکسهای» شما قطعا بهبود پیدا میکند، حتی اگر این دوربین ویژگیهای پیشرفتهتری داشته باشد. من می گویم شما باید فرآیندی را پیدا کنید که کارتان را راه میاندازد، به آن پایبند باشید و اینقدر نگران تجهیزات نباشید. این سادهترین راه برای بیرون پریدن از قطار تبلیغاتی/هیجانی و تمرکز بر عکاسی واقعی است.
اگر قبلاً دوربین بدونآینه خریدهاید و فقط برای سرگرمی این مقاله را می خوانید چه؟ خوش به حالتان، حتما به دلیلی دوربینتان را تغییر دادهاید و برای اکثرتان، عملکرد بالای دوربینهای بدون آینهی امروزی احتمالا فراتر از انتظاراتتان بوده است.
به درد من هم خورد. من دوربین بدون آینه + کیت فیلمبرداری قطع بزرگم را به دلیل انعطافپذیری، کیفیت تصویر و بازخوردهایی که این روزها دریافت میکنم دوست دارم. اما در عین حال، باید حواسم به کاهش سرعت و فکر کردن به کیفیت عکسهایم باشد تا با Z7 خودم یک خروار عکس فوری به سبک گوشی هوشمند نگیرم.
در بخش نظرات، نمیخواهم بروید سراغ این که سونی بهتر است یا کانن . در واقع دوست دارم ببینم که آیا شما هنوز با DSLR ها عکاسی می کنید؟ این روزها احساس میکنید که از همه آپشنهای بدونآینهی آنلاین عقب ماندهاید؟ یا «بیرون پریدن از قطار تبلیغات» به شما زمان بیشتری میدهد تا بیرون بروید و عکاسی کنید و از وسایلی که در حال حاضر دارید راضی باشید؟ من مطمئنم که هزینهی تعویض در تردید خیلی از عکاسان نقش دارد، اما تقریبا هنوز هم DSLR ها ابزار انتخابی خیلی از حرفهایهاست. اگر شامل انتخاب شما هم میشود، امیدوارم این مقاله به شما درک بهتری از زمان تغییر و زمان ماندن بدهد.