از مهمترین مواردی که در عکاسی باید به آن توجه داشت؛ زاویه است. تنظیم زاویه که زیر مجموعه کادربندی قرار میگیرد؛ از جمله مهارتهای هنری در عکاسی است. مهارتها و آنچه که برای عکاسی باید بدانید به دو بخش فنی و هنری تقسیم میشود. بخش فنی شامل شناخت سازوکار دوربین، لنزها، دیافراگم و سرعت شاتر، حساسیت سنسور، فوکوسکشی و نرمافزارهاست. بخش هنری عکاسی که شامل کادربندی و زاویه عکس، انواع نوردهی متناسب با صحنه، تنظیم رنگ و دمای نور و انتخاب بهترین زاویه برای عکاسی میشود؛ مهارتهایی است که چندان مورد توجه قرار نمیگیرند! در صورتی که آگاهی و شناخت این مهارتها تفاوت یک عکاس واقعی را از شخصی که تنها دوربین بهدست میگیرد؛ مشخص خواهد کرد.
مهارتهای فنی که عموما دانشهایی ثابت هستند را بیشتر افرادی که وارد عکاسی میشوند؛ میآموزند. این مهارتها را با تکرار و آزمون و خطا میتوان ملکه ذهن کرد. اما مهارتهای هنری به شما کمک میکند که با عکسهایتان، حرف هنرمندانه خود را بازگو کنید. عکاسان باذوق که دید عکاسانه و هنرمندانه دارند؛ به کمک این مهارتها میتوانند به نتیجهای خیرهکننده دست یابند. هر استعدادی باید با آموزش درست شکوفا شود تا خروجی عالی داشته باشد. به تصاویر هنرمندان و عکاسان بزرگ نگاه کنید. بسیاری از عکسهایی که به عنوان بهترین تصاویر تاریخ شناخته میشوند؛ همانند کارهای ویلیام یوجین اسمیت، نه رزولوشن چندان بالایی دارند و نه ادیتهای عجیب و غریبی روی آنها انجام شدهاست. اما همچنان شگفتانگیز است و یک دنیا حرف درون خود دارد. چرا؟ مهمترین دلیل، استفاده از مهارتهای هنری بهویژه کادربندی است.
تنظیم زاویه که از زیر مجموعههای بخش کادربندی بهشمار میآید؛ از مواردی است که باید برای ثبت تصاویر بهتر، آن را بیاموزید. زاویه در عکاسی دو تعریف متفاوت دارد. در واقع بستگی به سبک عکاسی شما دارد. در تعریف اصلی و آکادمیک، زاویه به محل قرار گیری دوربین عکاسی در محوری افقی یا عمودی و البته فاصلهای مشخص از سوژه گفته میشود. زوایا افقی ۳۶۰ درجه هستند؛ به این معنا که دوربین در شعاع مشخصی از سوژه حرکتی دایرهای خواهد داشت. اما زوایای عمودی از صفر تا ۹۰ درجه مورد استفاده قرار میگیرند. کمتر یا بیشتر از این مقدار نیز مورد استفاده قرار میگیرد اما در شرایطی خاص!
در این زاویه گرچه از قاطعیت و قدرت سوژه کم میشود؛ اما هنوز هم اقتدار در آن وجود دارد. در سبک پرتره، این بهترین زاویه برای عکاسی با ایجاد حس رازآلودگی در سوژه است. در این زاویه بیشترین جزییات از سوژه مشخص است. بنابراین شناخت مخاطب از سوژه بسیار خوب است و شما میتوانید با استفاده از این زاویه اهداف گوناگونی بیان کنید.
در زاویه ۴۵ درجه جزییات کمی از دست میرود که سبب میشود حواس مخاطب پرت نشود. در این حالت به سادگی میتوان سوژه را آماده بیان حرفهای گوناگون کرد. با کادربندی مناسب میتوانید هر حسی از جمله قطعیت و ثبات، انعطاف، تکاپو، شادی، منطق و… را نشان دهید. به همین دلیل این زاویه در عکاسی کاربرد فراوانی دارد.
همانگونه که مشاهده میکنید؛ تنها ۷۰ درصد از کلیات سوژه مشخص است که همین موضوع سبب میشود بتوانید حرفهای مهم خود را بهخوبی بیان کنید.
در این زاویه دید مخاطب به سوژه کمتر شده و بخشهای اصلی یا تار میشوند یا از دید خارج خواهند شد. مخاطب کمی احساس سردرگمی میکند که در شناخت او از سوژه تاثیر میگذارد. بنابراین سوژه قدری مبهم میشود و احساسی ضد و نقیض در مخاطب ایجاد میکند. در عکاسی پرتره باتوجه به محل قرار گیری سوژه در کادر، این زاویه میتواند بیانگر احساس رشد، حرکت به جلو و نگاه به آینده یا سنگینی خاطرات و ناراحتی از گذشته باشد.
اگر بخواهیم این زاویه را در یک کلمه توصیف کنیم؛ ابهام بهترین واژهای است که میتوان برای آن برگزید. زاویه ۹۰ درجه، سوژه را بهصورت نیمرخ به تصویر میکشد به همین دلیل درک آن برای مخاطب دشوار میشود. نیمی از سوژه کاملا مشخص و قابل درک است. اما نیم دیگر آن، کاملا ناشناخته و ناپیداست. مخاطب باید برپایه دریافتهای خود از نیمی که میبیند؛ بخش دیگر را تجسم کند. این بهترین زاویه برای عکاسی از سوژههایی است که میخواهید ناشناخته و مبهم به نظر برسند.
این تجسم که همواره با شک و تردید همراه است (زیرا ممکن است سوژه قرینه نباشد) حس ابهام و گنگی را به مخاطب منتقل خواهد کرد. اگر به پوستر فیلمهای معمایی نگاهی اندازید؛ متوجه میشوید که بسیاری از آنها چنین زاویهای را انتخاب کردهاند.
در این زاویه مخاطب در جایگاه همراه سوژه قرار میگیرد. نه از سوژه دور و نه به آن خیلی نزدیک است. این زاویه حس همدلی و همراهی را در مخاطب ایجاد کرده و سوژه را در جایگاه یک رهبر یا جلودار نشان خواهد داد. در پوسترهای سیاسی، هنگامی که کاندیدا نیاز به حمایت مخاطبان و همراه کردن آنها با تفکر خود را دارد؛ از چنین زاویهای استفاده میکند. در فیلمهای اکشن نیز کارگردانان برای اینکه مخاطب با نقش اول همزاد پنداری کرده و حس همراهی به او دست دهد؛ در صحنههای ضروری از این زاویه استفاده میکند.
این بهترین زاویه برای عکاسی از سوژههای گمگشته است. انزوا و دورافتادگی حسی است که از تصاویر و کادرهای این زاویه منتقل میشود. اگر به پرترههایی که از این زاویه گرفته شده دقت کنید؛ نوعی دورافتادگی و انزوا را مشاهده خواهید کرد که در آن گرچه هویت سوژه کمی پیداست؛ اما به دلیل ناپیدا بودن بخش بزرگی از آن، نوعی حس طرد شدگی را القا میکند. در بسیاری از صحنهها، هنگامی که کارگردان بخواهد انزوای سوژه را بشکند و دورافتادگیاش را از بین ببرد؛ از زاویه ۱۶۰ درجه شروع کرده و به زاویه ۴۰ یا ۳۰ درجه میرسد.
زوایایی مانند صفر، ۹۰ و ۱۸۰ درجه، عموما احساسی یکپارچه منتقل میکنند. عبور، بهترین واژهای است که میتواند حس این زاویه را تعریف کند. اگر در تلاش هستید که سوژه خود را عبور کرده ـ از هر چیزی اعم از مسیر، شکست، شادی، سختی و… ـ نشان دهید؛ این کادر بهترین انتخاب است. همچنین این کادر احساس جا ماندن و دورافتادگی مخاطب را برمیانگیزد! به این معنی که مخاطب احساس میکند طرد شده و تنهاست! نه اینکه سوژه دورافتاده باشد؛ بلکه اینبار مخاطب جدا افتاده. گویی سوژه او را رها کرده و رفته است.
زوایای عمودی برخلاف زوایای افقی، محدود هستند. هرگاه دوربین عکاسی را در فاصلهای معین از سوژه، درجهت عمودی جابهجا کنیم؛ زوایای عمودی را طی کردهایم. این زوایا از صفر (هم سطح با سوژه) آغاز و تا ۹۰ درجه (عمود بر سوژه) ادامه پیدا میکنند. کمتر و بیشتر از این مقدار به ندرت استفاده میشود. همانند زوایای افقی، زوایای عمودی نیز دربر دارنده حرف و سخنی است که باید به آنها توجه کرد. در ادامه هریک از زوایا مورد بررسی قرار میگیرد؛ با فرض اینکه زاویه افقی صفر در نظر گرفته شود.
شاید برایتان عجیب باشد که مگر زاویه منفی هم وجود دارد؟ بله وجود دارد و استفادههای بهجای خود را نیز دارد. نقطهای از صحنه که روی آن فوکوس میکنید؛ مرکز تصویر و در اصطلاح بنچ مارک آن تصویر دانسته میشود. تمام زوایا در مقایسه با این نقطه سنجیده میشوند. بنابراین طبیعی است که زاویه منفی هم داشته باشید.
هرگاه دوربین شما در سطحی پایینتر از بنچ مارک تصویر قرار بگیرد؛ زاویهای منفی میسازد. زوایای منفی سوژه را در مقامی بالاتر از دید مخاطب قرار میدهند که سبب افزایش آن خواهد شد. هنگامی که با زاویه منفی از سوژه خود عکس میگیرید؛ در واقع به آن قدرت میدهید. با افزایش زاویه این قدرت از حالت انسانی خود خارج شده و حالتی معنوی و روحانی میگیرد. اگر به نقاشیهای داوینچی دقت کنید؛ متوجه میشوید که از زوایای منفی استفادههای بیشماری کرده است. این بهترین زاویه برای عکاسی از مقامات سیاسی و مذهبی و … است.
زوایه صفر همان زاویه همسطح با افق است که استفادههای بسیاری دارد. در عکاسی لنداسکیپ، زاویه صفر کاربرد فراوانی دارد و برای نشان دادن بیشترین مقدار از یک صحنه در تصویر، استفاده میشود. در این حالت حسی کاملا متعادل به مخاطب منتقل میشود که نسبت به تمام صحنه احساسی کم و بیش یکسانی خواهد داشت.
در سبکهای دیگر عکاسی که سوژه محور هستند مانند عکاسی محصول، این زاویه حالتی مستند و بیطرفانه در معرفی محصول ارائه میدهد. در این حالت قضاوت نهایی برای خرید یا نخریدن آن محصول به عهده خود مخاطب قرار میگیرد. اما در پرتره داستان بهکلی متفاوت است. این زاویه در عکاسی پرتره بیش از هر چیز به سوژه ثبات و قاطعیت میبخشد. پرتره معروف استیو جابز را ببینید. گرچه سوژه تلاش کرده تا کمی حالت متفاوت به خود بگیرد اما همچنان این عکس نشان از قاطعیت و اراده ثابت او دارد. به دلیل اینکه در این سبک از عکاسی عموما عناصر دیگر تار شده و تنها سوژه بهصورت واضح نشان داده خواهد شد؛ فردیت او افزایش مییابد و مخاطب تنها او را در نظر خواهد گرفت.
این بهترین زاویه برای عکاسی از محصولات و کالاها است و دیدی یکنواخت و بدون پیش زمینه را منتقل میکند.
همانند زاویه ۳۰ درجه افقی، در حالت عمودی نیز با کمی ارتفاع گرفتن از مقابل سوژه، ثبات و قاطعیت آنرا زیر سوال خواهید برد. مخاطب در این زاویه اشرافی نسبی به سوژه پیدا کرده و جزئیات بیشتری از آن را درک میکند. اما این اشراف به اندازهای نیست که قاطعیت سوژه کاملا زیر سوال برود. صرفا آشنایی کمی با محیط پیرامون سوژه به دست میآورد که بهوسیله این شناخت سوژه و حالت آن را بهتر درک میکند. این زاویه برای عکاسی محصول در صحنههایی که از پیش طراحی شده، انتخاب مناسبی است. میتوانید حس و حالی که در نظر دارید را با یک طراحی صحنه مناسب و زاویه ۳۰ درجه به مخاطب القا کنید.
در عکاسی پرتره نیز این زاویه برای عکاسی از بانوان، بسیار مناسب است. برخلاف آقایان که بیشتر روی قدرتشان تمرکز دارند؛ بانوان به ظرافت و لطافت مشهورند. این زاویه سبب میشود که ظرافت و لطافت بانوان بیشتر به چشم بیاید و از قدرت آنها کاسته شود. ولی استفاده از همین زاویه برای آقایان با از بین رفتن قدرت و غرورشان همراه است.
این زاویه مرکز تعادل و توجه است. در این زاویه شناخت مخاطب از سوژه در کاملترین شکل ممکن است و با انتخاب کادری مناسب میتوانید بهترین پیامها را به بیننده برسانید. در این زاویه قدرت، ثبات، ظرافت، انعطاف و تمام ویژگیهای سوژه در تعادل قرار دارد. حال به شما بستگی دارد که چگونه کادر خود را تنظیم کنید یا با نورپردازی و طراحی صحنه، کدام ویژگی را نمایان کنید.
در بسیار از صحنههای سینما مانند صحنههایی که شرلوک هولمز در حال تمرکز و فکر کردن بود؛ از این زاویه استفاده شدهاست. زیرا کارگردان میخواهد تعادل را هنگام تفکر شخصیت اصلی به نمایش بگذارد.
این زاویه زمانی استفاده میشود که عکاس یا فیلمبردار بخواهد مخاطب را در شناخت سوژه کمی سردرگم کند. به این معنی که مخاطب هم بتواند ویژگیهای اصلی سوژه را مشاهده کند و هم به دلیل دور بودن نسبی از آن، از درک جزئیات بازماند. هنگامی که در عکاسی پرتره از این زاویه استفاده میشود؛ سوژه زیر نگاه پرسشگر مخاطب قرار میگیرد و مخاطب بر او تسلط دارد. البته همزمان از اینکه نمیتواند سوژه را کامل بشناسد؛ احساس ناتوانی خواهد کرد و تلاش میکند که بتواند روزنهای در شناخت او پیدا کند.
هنگام عکاسی از غذا، این زاویه از طبیعیترین زوایا بهشمار میآید. مخاطب در جایگاه سرآشپر قرار میگیرد و به تمام عناصر صحنه تسلط کافی دارد. در مستندهایی که از غذا ساخته میشود؛ این زاویه استفاده بسیاری دارد.
۹۰ درجه زاویهای تخت و در اصطلاح فلت است که قضاوت مخاطب را در صادقانهترین حالت ممکن قرار میدهد. در این زاویه اگر بخواهید نظر مخاطب را به بخش خاصی معطوف کنید؛ باید سراغ دیگر عناصر کادربندی، نورپردازی، تم رنگی و طراحی صحنه بروید.
این بهترین زاویه برای عکاسی از غذاهاست. در عکاسی از محصول نیز چنین زاویه فراگیر است. با انتخاب این زاویه، تمام عناصر صحنه ارزش یکسانی خواهند داشت. زیرا تقریبا تمام آنها در میدان فوکوس خواهند بود و فاصله دیدی مخاطب تا آنها برابر است.
البته برای عکاسی از چنین زوایایی به سه پایه های T شو که امکان عکاسی و فیلمبرداری از بالا دارند نیاز دارید. چنین پایه هایی را میتوانید از دیجی آرکی خریداری کنید.
تمام زوایایی که در عکسهای مشاهده میشود؛ ترکیب زاویهای افقی و عمودی است که در اصطلاح مختلط گفته میشود. حتی اگر زاویه افقی یا عمودی صفر باشد؛ بازهم عکس با زاویهای مختلط گرفته شدهاست. زیرا صفر هم جزو زوایا بهشمار میآید.
از ترکیب یک زاویه افقی و یک زاویه عمودی هنگام کادربندی، تصویری با زاویه مختلط بهوجود میآید. این تصویر ممکن است ترکیبی از احساس هر دو زاویه را داشته یا بهطور کل متفاوت باشد. مهمترین زوایای مختلط، زوایایی است که از ترکیب دو زاویه همسان پدید میآید. برای مثال زاویه ۴۵ افقی در کنار ۴۵ عمودی، ترکیبی از تعادل محض را بهوجود میآورد که صحنه را آماده بیان سخن عکاس میکند. این زاویه سوژه را در لبه سخن گفتن قرار میدهد. گویی میخواهد زبان باز کند و احساسش را بگوید.
دیگر زوایای مختلط نیز هریک هدف و سخنی دارند که باید باتوجه به ترکیببندی و سایر ویژگیهای تصویر از آنها استفاده کرد. زوایای بیان شده، افزون بر عکاسی، در فیلمبرداری نیز کاربرد دارند و عموما استفادههایی مشابه خواهند داشت. بنابراین یادگیری زوایا میتواند خلافیت و دید هنری شما را افزایش دهد و کمک کند در بیان سخن خود سردرگم نشوید.