شرکت داده پردازان کوشای پاسارگاد - دانش بنیان
شرکت داده پردازان کوشای پاسارگاد - دانش بنیان
خواندن ۱۳ دقیقه·۲ سال پیش

فرآیند برنامه‌ریزی استراتژيک سازمان BSC – محصول BPMS جریان

تاریخچۀ کارت امتیازی متوازن (BSC)

کارت امتیازی متوازن در اوایل دهۀ 1990 توسط رابرت کاپلان و دیوید نورتون به‌عنوان رویکردی برای مدیریت و اندازه‌گیری عملکرد استراتژیک توسعه یافت. آن‌ها مشاهده کردند که معیارهای عملکرد سنتی که بر اساس حساب‌های مالی است تصویری ناقص از عملکرد یک سازمان ارائه می‌دهد. بنابراین آن‌ها کارت امتیازی متوازن (BSC) را برای ارائۀ نمای شفاف‌تر از عملکرد سازمان ایجاد کردند. کارت امتیازی متوازن (BSC) معمولاً به‌عنوان یک سیستم برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک شناخته می‌شود که در دو دهۀ اخیر مورداستفاده قرارگرفته است. اما اصل وجودی BSC همان‌طور که ذکر شد به قرن 19 برمی‌گردد. امروزه از آن در سراسر جهان در سازمان‌های خدمات ملکی، غیرانتفاعی، کسب‌وکارها و دولت‌ها استفاده می‌شود. سازمان‌ها از کارت امتیازی متوازن برای هماهنگی عملیات روزمره‌ی خود با چشم‌اندازها و استراتژی سازمانشان استفاده می‌کنند. تاریخچۀ BSC در اینفوگرافیک زیر نشان داده شده است.

BSC (کارت امتیازی متوازن) چیست؟

اصطلاح کارت امتیازی متوازن (BSC) به شاخص عملکرد مدیریت استراتژیک اطلاق می‌شود که برای شناسایی و بهبود عملکردهای مختلف داخلی کسب‌وکار و خروجی‌های آن‌ها برای سازمان به کار می‌رود. برای اندازه‌گیری و ارائۀ بازخورد به سازمان‌ها، کارت‌های امتیازی متوازندر بین شرکت‌های ایالات‌متحده، انگلستان، ژاپن و اروپا رایج است. جمع‌آوری داده‌ها برای ارائۀ نتایج کمّی بسیار مهم است زیرا مدیران و مدیران اجرایی، اطلاعات را جمع‌آوری و تفسیر می‌کنند. پرسنل شرکت می‌توانند از این اطلاعات برای تصمیم‌گیری بهتر برای آینده‌ی سازمان استفاده کنند.

اهمیت کارت امتیازی متوازن (BSC)

زمانی می‌توانید مطمئن باشید که قادر به استفاده از مدل کارت امتیازی متوازن به بهترین نحو ممکن هستید که به‌طورقطع درباره‌ی اهمیت کارت امتیازی متوازن فکر کرده و ایده‌هایی نیز در ارتباط با اجرای آن در سازمان داشته باشید. با استفاده از BSC شرکت‌ها می‌توانند چهار حوزه‌ی مختلف و ضروری را برای تجزیه‌وتحلیل به بهترین شکل از یکدیگر جدا کنند تا تسلط بیشتری روی هر ناحیه داشته باشند. این‌ها چهار ناحیه‌ای هستند که به‌عنوان پایه‌های اصلی شرکت نیز شناخته می‌شوند. این چهار ناحیه شامل یادگیری، فرایندهای کسب‌وکار، امور مالی و مشتریان هستند.

وقتی شرکتی از روش کارت امتیازی متوازن استفاده می‌کند، بی شک به‌راحتی قادر خواهد بود تا به همۀ شاخص‌ها، اهداف، اهداف بلندمدت و نوآوری‌های خلاقانه به طرز شگفت‌انگیزی دست پیدا کند. این گزینه‌ها به‌طور حتم همان توابع اصلی اولیۀ کسب‌وکار برای اطمینان از کارکرد صحیح آن‌ها هستند. شرکت‌ها می‌توانند عوامل مختلف عملکرد کسب‌وکار را با این مدل شناسایی کنند. بنابراین، می‌توان گفت که استفاده از این روش نتایج خوبی را برای تمامی کسب‌وکارها به همراه خواهد داشت. این احتمالاً یکی از دلایل اصلی است که افراد می‌خواهند از کارت امتیازی متوازندر شرکت خود استفاده کنند. بنابراین، اکنون که از اهمیت کارت امتیازی متوازن آگاه شدید، اجازه دهید تا چهار دیدگاه BSC شامل دیدگاه‌های مالی، مشتری، فرایندهای داخلی، یادگیری و رشد را مرور کنیم.


دیدگاه‌های کارت امتیازی متوازن (منظرهای چهارگانۀ BSC)

1. دیدگاه مالی: اقدامات مالی خاصی وجود دارد که برای اطمینان از موفقیت شرکت ضروری است. اهداف کسب‌وکار آن‌هایی هستند که به‌راحتی قابل‌تعریف هستند و بنابراین نقش مهمی در درک عملکرد شرکت ایفا می‌کنند. داده‌های مالی مانند فروش، هزینه‌ها و درآمد برای درک عملکرد مالی استفاده می‌شود. این شاخص‌های مالی ممکن است شامل مقادیر واحد پولی کشور، نسبت‌های مالی، واریانس بودجه یا اهداف درآمدی باشد. محور اصلی تمرکز کسب‌وکار در حین سنجش موفقیت شرکت، دیدگاه مالی است. این دیدگاه در تجزیه‌وتحلیل BSC به همین میزان ضروری است. شما باید این دیدگاه را تجزیه‌وتحلیل کنید تا دریابید که آیا کسب‌وکار شما قادر به کسب درآمد است؛ آیا سهامداران شما راضی هستند و ... همچنین BSC درباره‌ی خروجی نتایج تصمیمات گذشتۀ شما بازخورد ارائه می‌دهد. اتخاذ مدیریت پولی مناسب با اندازه‌گیری چشم‌انداز مالی کارت امتیازی متوازن (BSC) تضمین می‌شود.

2. دیدگاه مشتری: دیدگاه‌های مشتری برای سنجش رضایت مشتری از کیفیت، قیمت و در دسترس بودن محصولات یا خدمات، جمع‌آوری می‌شود. مشتریان بازخوردشان را در ارتباط با میزان رضایت از محصولات فعلی ارائه می‌دهند. اهداف مربوط به مشتری و شاخص‌ها نیز بسیار قابل‌توجه است زیرا تمرکز آن‌ها بر تحقق انتظارات و رضایت مشتریان به بهترین نحو ممکن است. بنابراین این دیدگاهِ دیگری است که سازمان باید روی آن تمرکز کند. تحلیل این دیدگاه به شما پیش‌زمینه‌ها و راهنمایی‌هایی در مورد افرادی که قصد خرید محصولات یا خدماتتان را دارند، ارائه می‌کند. تعداد مشتریان احتمالی؛ میزان رضایت مشتریان فعلی ... انواع تجزیه‌وتحلیل‌ها از دیدگاه مشتری در BSC می‌تواند انجام شود.

3. دیدگاه فرایند داخلی: فرایندهای کسب و کار با بررسی چگونگی تولید محصولات، ارزیابی می‌شوند. مدیریت عملیاتی برای ردیابی هرگونه شکاف، تأخیر، گلوگاه‌ها، کمبودها یا ضایعات تجزیه‌وتحلیل می‌شود. در اینجا جنبۀ دیگری وجود دارد که برای دستیابی به نتیجۀ کل با مدل کارت امتیازی متوازن ضروری است. عملکرد کسب‌وکار با کمک این اهداف و شاخص‌ها اندازه‌گیری می‌شود. بنابراین، این جنبه نیز بخش مهمی از مدل BSC است. با کمک BSC و اندازه‌گیری فرایندهای داخلی کسب‌وکار می‌توانید دریابید که فرایندهای کسب‌وکار شما تا چه میزان روان و هموار عمل می‌کند. همچنین خواهید فهمید که نیروی کار و سیستم‌های کاریتان به‌اندازه‌ی کافی کارآمد هستند یا خیر. افزایش کارایی و بهینه‌سازی عملکرد از ویژگی‌های اصلی دیدگاه فرایند داخلی کارت امتیازی متوازن است. در این دیدگاه لازم است تا رویکردی جامع برای توجه کافی به تمام عواملی که موفقیت کسب‌وکار را تضمین می‌کند، داشته باشید.

4. دیدگاه یادگیری و رشد: یادگیری و رشد از طریق بررسی منابع آموزشی و دانش، تجزیه‌وتحلیل می‌شود. این مرحله، پایۀ اصلی چگونگی دریافت اطلاعات و نحوه‌ی استفاده‌ی مؤثر کارکنان از این اطلاعات برای تبدیل آن به مزیت رقابتی در صنعت را بررسی می‌کند. با تحلیل این دیدگاه، سازمان باید دریابد که آیا سیستم کاری آن از روندهای جدید، بازخوردها، شاخص‌های کلیدی عملکرد پیروی می‌کند یا خیر. شاخص‌ها و اهداف مربوط به عملکرد سازمان نقش مهمی در کل مدل BSC ایفا می‌کند. تولید، مهارت‌ها، فرهنگ شرکت، آموزش، رهبری و موارد دیگر به بهترین نحو ممکن اندازه‌گیری می‌شود. این دیدگاهِ کارت امتیازی متوازن بررسی می‌کند که آیا همۀ اعضا از آموزش مناسب برای رشد مطابق با استانداردهای در حال تغییر در صنعت برخوردار هستند تا از رشد شرکت اطمینان حاصل شود. دانش و پیاده‌سازی ابزارها و سیستم‌های جدید نیز در این دیدگاه کارت امتیازی متوازن مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرد.

مزایا و معایب کارت امتیازی متوازن (BSC)


مزایای BSC :

کارت امتیازی متوازن اهداف سازمانی را در قالب یک نمودار تنها در یک صفحه که به نواحی مرتبط تقسیم‌شده است، نشان می‌دهد.

BSC به شرکت‌ها اجازه می‌دهد تا شکاف بین بیانیۀ مأموریت یا اهداف کلی و چگونگی پشتیبانی فعالیت‌های روتین سازمان از مأموریت یا اهداف شرکت را حذف کنند. هدف BSC از جلب رضایت مشتری می‌تواند به بهبود عملکرد پشتیبانی فنی مطابق با توافقنامۀ سطح خدمات یا فراتر رفتن از SLA مرتبط باشد.

BSC روش‌های نوآوری و بهبود فرایند مانند شش سیگما و تولید ناب را به اهداف اصلی شرکتی تبدیل می‌کند. همچنین تضمین می‌کند که صدای مشتری به همان اندازه مهم است.

این روش از سایر روش‌های گزارش دهی کسب‌وکار یا بهبود فرایند جدا نیست. پروژه‌های شش سیگما به‌طور طبیعی تحت بخش "یادگیری و نوآوری" قرار می‌گیرند. استانداردهای مالی مانند Sarbanes Oxley به‌سادگی توسط دپارتمان مالی هنگام تحقق اهداف کارت امتیازی متوازن مالی یا برای پیاده‌سازی اهداف BSC مالی اجرا می‌شود.

کارت‌های امتیازی متوازن می‌توانند وسیله‌ای بصری برای نشان دادن نحوه‌ی ارتباط اهداف مختلف ارائه دهند. افزایش فروش، سود یا اهداف فروش را در بخش مالی بهبود می‌بخشد. بهبود خدمات به مشتریان با هدف "صدای مشتری" مطابقت دارد.

BSC ها آن‌قدر ساده هستند که پس از آشنایی با مفهومشان توسط بسیاری از مدیران مورداستفاده قرار می‌گیرند. برای پیاده‌سازی نسخۀ ساده‌ی BSC نیازی به آموزش پیشرفته نیست.

معایب BSC :

عملکرد کارت امتیازی متوازن ذهنی است. برخلاف سطوح کیفیتی نمی‌توان آن را به جز با نظرسنجی یا نظر مدیریت تعیین کرد. الزام به گذراندن تعداد مشخصی از ساعات آموزشی در سال برای "یادگیری و نوآوری" لزوماً به این معنا نیست که همۀ کارکنان دوره‌هایی را که به افزایش مهارت در شغلشان کمک می‌کند گذرانده‌اند یا حضور در کلاس‌ها بهتر از کار در خط مونتاژ است.

BSC شامل تجزیه‌وتحلیل مستقیم مالی از ارزش اقتصادی یا مدیریت ریسک نیست. انتخاب هدف تحت کارت امتیازی متوازن به‌طور خودکار محاسبۀ هزینۀ فرصت را شامل نمی‌شود.

از آنجا که BSC می‌تواند نوع جدیدی از گزارشات را بدون نیاز به بهبود کیفیت یا اعداد مالی ارائه کند، به نظر می‌رسد که کارت امتیازی متوازنمجموعه‌ای اضافی از گزارشات بدون ارزش‌افزوده ایجاد می‌کند یا بدتر از آن باعث انحراف از دستیابی به اهداف واقعی می‌شود.

دستیابی به اهداف بیش‌ازحد انتزاعی BSC آسان است، اما تعیین آن‌ها به شکل کمّی دشوار است.

وقتی شرکتی نتواند اهداف کارت امتیازی متوازن خود را برآورده کند، ممکن است اهداف را برای دستیابی به موفقیت یا جلوگیری از شکست، مجدداً با توجه به وضعیت کنونی تفسیر کند و به شرایط قبلی برگردد.


نحوه‌ی عملکرد کارت امتیازی متوازن (BSC) :

برای ایجاد و پیاده‌سازی کارت امتیازی متوازن-BSC، مدیران باید :

چشم‌انداز و استراتژی کسب‌وکار را بیان کنند.دسته‌ها یا آزمون‌های عملکردی را که بینش و استراتژی کسب‌وکار را به بهترین نحو با نتایج آن پیوند می‌دهد، شناسایی کنند (مانند عملکرد مالی، عملیات، نوآوری، عملکرد کارکنان)

اهدافی را تعیین کنند که از چشم‌انداز و استراتژی کسب‌وکار پشتیبانی می‌کند.

تدوین شاخص‌های مؤثر و استانداردهای معنی‌دار، تعیین نقاط عطف کوتاه‌مدت و اهداف بلندمدت

اطمینان از پذیرش کامل شاخص‌ها توسط شرکت

تدوین بودجه‌بندی مناسب، ردیابی، ارتباطات و سیستم‌های پاداش

جمع‌آوری و تجزیه‌وتحلیل داده‌های عملکرد و مقایسۀ نتایج واقعی با عملکرد مطلوب

اقدام برای بستن شکاف‌های نامطلوب


کاربرد BSC (اهداف کارت امتیازی متوازن) :

فرض کنید که کسب‌وکار کوچک شما می‌خواهد به بزرگ‌ترین سازنده‌ی ویجت ها در کشور تبدیل شود. یکی از استراتژی‌های اصلی شرکت برای تحقق این امر افزایش گردش مالی است. ازنظر مالی، شما می‌خواهید گردش مالی را 17 درصد در مقایسه با سال گذشته افزایش دهید و اهداف مالی را مشخص کنید. مشتریان این گردش مالی را ارائه می‌دهند، بنابراین باید تحویل‌های خود را به‌موقع دریافت کنند که این هدف مشتری است. اهداف فرایند داخلی به این سؤال پاسخ می‌دهند: برای اطمینان از اینکه مشتریان سفارشات خود را به‌موقع دریافت می‌کنند، چه باید کرد؟ سرانجام، اهداف نوآوری شما شامل هرگونه تغییر زیرساختی برای تحقق استراتژی شما می‌شود. به‌عنوان‌مثال، نصب ماشین‌آلات جدید تولید یا تنظیم مجدد فضای اداری برای تیم سازی.


نمونه‌ای از کاربرد کارت امتیازی متوازن (BSC) در شرکت حمل‌ونقل

یکی از اهداف اصلی برای تدوین کارت امتیازی متوازن (BSC) ترسیم نقشۀ استراتژی (Strategy Map) برای سازمان است که چهار ناحیۀ رضایت مشتری، عملکرد، مدیریت منابع مؤثر و توسعۀ کارکنان را در برمی‌گیرد. نقشۀ استراتژی ابزاري است كه ميان استراتژي موردنظر سازمان، فرايندها و سيستم‌هايي كه به پياده‌سازي استراتژي كمك می‌کنند، ارتباط برقرار می‌نماید. اين ابزار به كاركنان سازمان يك دید واضح و روشن می‌دهد تا بدانند چگونه فعاليت‌هايشان به اهداف جامع سازمان متصل شده و آن‌ها را در جهت انجام هرچه بهتر اقداماتشان هماهنگ و همسو می‌کند. در ادامه، کاربرد BSC (اهداف BSC) برای این نواحی در یک شرکت حمل‌ونقل به‌عنوان‌مثال آورده شده است.

اهداف :

افزایش رضایت مشتری : حمل‌ونقل باید نیازها و انتظارات کاربران را برآورده کند. دپارتمان این کار را از طریق اندازه‌گیری و برقراری ارتباط و تمرکز بر ایمنی، وضعیت سیستم، تحرک و پویایی و خدمات عالی به مشتریان انجام خواهد داد.

عملکردی : بهبود شرایط دارایی: دپارتمان باید به‌طور مستمر بر سیستم حمل‌ونقل نظارت کند و از طریق مدیریت اثربخش، برنامه‌ریزی و تخصیص منابع، تعمیر و نگهداری (نت)، نوسازی و جایگزینی به‌موقع دارایی‌های حمل‌ونقل را بهینه کند؛ افزایش تحرک: این دپارتمان باید برای محدود کردن تأخیرهای حمل‌ونقل و افزایش دسترسی به همۀ روش‌های حمل‌ونقل تلاش کند؛ بهبود ایمنی و امنیت سیستم: دپارتمان باید از طریق مهندسی، اجرا، آموزش و پاسخگویی فوری و واکنش اضطراری، سیستم حمل‌ونقل را ایمن‌تر و امن‌تر کند؛ بهبود کارایی دپارتمان: دپارتمان باید اطمینان حاصل کند که عملیات روزانه و تحویل پروژه تا آنجا که ممکن است کارآمد و درعین‌حال مؤثر است. این امر از طریق نوآوری، پیاده‌سازی فناوری‌های بهبودیافته و بهبود فرایند از روش تفکر ناب (Lean) محقق می‌شود؛ شناسایی، برقراری ارتباط و همکاری با شرکا: دپارتمان مشارکت‌های مبتنی بر همکاری را برای استفاده‌ی بهتر از منابع، دستیابی به اهداف بلندمدت و ایجاد راه‌حل‌های مؤثر برای نگرانی‌های مشترک شناسایی و ایجاد می‌کند.

مدیریت منابع مؤثر : مدیریت مؤثر منابع مالی: این دپارتمان باید سیستم حمل‌ونقل و خدمات را حفظ کند و از طریق بهینه‌سازی عملکرد، کاهش هزینه‌ها و افزایش ایجاد جریان درآمدی جدید در تمامی انواع حمل‌ونقل سرمایه‌گذاری کند. این امر از طریق برقراری ارتباط شفاف با نیازهای حمل‌ونقل، استفاده از دارایی‌های جاری، کاهش هزینه‌های کل بخش، بهبود بهره‌وری از طریق فناوری و افزایش ساختار هزینه‌ها، اجرا خواهد شد؛ پیاده‌سازی استراتژیک برنامه‌ریزی نیروی کار: دانش و تجربۀ کارگر، بنیان برنامه‌ریزی استراتژیک نیروی کار است. با اجرای استراتژی‌هایی که رضایت شغلی و وفاداری کارکنان را افزایش می‌دهد، این دپارتمان می‌تواند نیروی کار ماهری را که متخصص و پیشرو در زمینۀ حمل‌ونقل هستند، پرورش دهد؛ حفاظت و بهبود محیط‌زیست: دپارتمان باید در طول برنامه‌ریزی، اجرا و تعمیر و نگهداری تأسیسات و خدمات حمل‌ونقل، محیط طبیعی، فیزیکی و اجتماعی را حفظ و ارتقا دهد. دپارتمان باید مسئولیت زیست‌محیطی را با اجرای بهترین شیوه‌های مدیریتی مطابق با کلیۀ قوانین و مقررات قابل‌اجرا، تلاش برای جلوگیری از آلودگی، مدیریت مصرف انرژی، تأسیسات و وسایل نقلیۀ دپارتمان حمل‌ونقل و استفاده از شیوه‌های مدیریت هوشمند را در کلیۀ فعالیت‌های خود اِعمال کند.

توسعۀ کارکنان : افزایش قدرت جایگاه پرسنل: دپارتمان باید به توسعه و حفظ کارکنان فعلی خود از طریق راهنمایی و برنامه‌های توسعۀ فردی و همچنین استخدام کارآمد و مؤثر برای اطمینان از انتخاب فرد مناسب در جایگاه شغلی مناسب در زمان مناسب را ادامه دهد؛ بهینه‌سازی سلامت و ایمنی کارکنان: دپارتمان باید تلاش خود را برای دستیابی به بهبود سلامتی و ایمنی برای همۀ کارکنان ارتقاء دهد. این کار باید آگاهی کارکنان را از شیوه‌های زندگی سالم و شیوه‌های ایمن از طریق رهبری نمونه، آموزش، پرورش و پاسخگویی شخصی افزایش دهد. دپارتمان باید شرایط بالقوه‌ی مضر را شناسایی کرده و برای رفع این شرایط مضر یا جلوگیری از ریسک‌های غیرضروری اقدام کند؛ هماهنگ کردن کارکنان در راستای مأموریت دپارتمان: دپارتمان باید مأموریت و هدف خود را به‌طور واضح به همۀ کارکنان اعلام کند تا اطمینان حاصل شود که تلاش‌های کاری با استراتژی‌ها و ابتکارات کلی هماهنگ است. کارکنان باید توسط مدیریت پشتیبانی شوند که عملکرد، پاسخگویی و نتایج مطلوب را در برمی‌گیرد.


پیاده‌سازی کارت امتیازی متوازن (BSC) :

مراحل اصلی طراحی و پیاده‌سازی کارت امتیازی متوازن (BSC) عبارت‌اند از :

1. ایجاد یک بنیان استراتژیک مناسب و دقیق برای کارت امتیازی متوازن

2. تهیۀ یک خلاصۀ راهبردی چندبُعدی

3. تعیین اهداف برای هر دیدگاه کارت امتیازی متوازن

4. پیوند دادن اهداف از طریق علت و معلول

5. تعیین شاخص‌ها برای هر هدف

6. تعیین اهداف برای هر شاخص در کارت امتیازی متوازن (BSC)

7. شناسایی ابتکارات استراتژیک برای تحقق اهداف

8. اجرای کامل کارت امتیازی متوازن


چه زمانی از BSC (کارت امتیازی متوازن) استفاده می‌کنیم؟

شما باید از کارت امتیازی متوازن برای روشن شدن چشم‌انداز و استراتژی تیم خود برای بهبود و سپس تبدیل آن‌ها به اهداف و اقدامات مشخص استفاده کنید. می‌توانید از آن برای اطمینان از اتخاذ رویکردی در کل سیستم برای اجتناب/جلوگیری از گلوگاه‌ها نیز استفاده کنید.


چگونه از BSC (کارت امتیازی متوازن) استفاده کنیم؟

ایجاد کارت امتیازی متوازن بخش مهمی از توسعۀ سازمانی است، اما می‌تواند به سطوح مدیریت و بخش‌ها تقسیم شود. بنابراین کارت امتیازی متوازن می‌تواند بخش بزرگی از فعالیت‌های نظارت بر عملکرد مدیران برای بهبود و محافظت از کسب‌وکار را تشکیل دهد.

کارت امتیازی متوازن (BSC) در صورتی مؤثر خواهد بود که بتوانید از آن برای کل سازمان خود استفاده کنید. ممکن است انجام یک تجزیه‌وتحلیل ذینفعان برای شناسایی افرادی که نیاز به مشارکت یا نفوذ در آن‌ها دارید، ارزشمند باشد. اگر می‌خواهید اثربخشی اقدامات استراتژیک سازمان خود را درک کنید، مفهوم بهتری از مفهوم کارت امتیازی متوازن وجود ندارد. اکثر مدیران سطح بالای شرکت‌های مختلف تمایل به درک اندازه‌گیری سازمانشان بر اساس استراتژی سطح بالا و اقدامات سطح پایین که به‌شدت بر رفتار کارکنان و مدیران تأثیر می‌گذارد، دارند.


کارت امتیازی متوازن (BSC) نقش مهمی در تحلیل چشم‌انداز استراتژیک بزرگ و فازی یک سازمان به مراحل مختلف و قابل‌اجرا به شیوه‌ای خاص‌تر و نتیجه محور دارد. برخی از شاخص‌های سنتی وجود دارد که می‌تواند برای برخی از کارکنان گمراه‌کننده باشد. این امر می‌تواند قطعاً منجر به کاهش نوآوری و بهبود شود. بااین‌حال، این‌ها مواردی است که محیط کسب‌وکار فعلی شما می‌خواهد داشته باشد. کارت امتیازی متوازن اجرای مدیریت سازمانی را با در نظر گرفتن شاخص‌های مالی اقدامات گذشته و اقدامات عملیاتی که می‌تواند نقش مهمی در عملکرد مالی آینده داشته باشد، فراهم می‌کند. ازاین‌رو، شرکت‌ها باید اطمینان حاصل کنند که می‌توانند بهترین مدیریت را برای موفقیت شرکت به‌طورقطع داشته باشند. این دقیقاً همان چیزی است که مدیران نیاز دارند. می‌توان گفت که کارت امتیازی متوازن یک سیستم مدیریتی بسیار عالی است. در واقع BSC روشی است که به شرکت به‌گونه‌ای نگاه می‌کند که تمرکز اصلی را روی برخی از اهداف استراتژیک بلندمدت برای کسب بهترین نتایج قرار دهد.برای مشاوره با ما تماس حاصل فرمایید.

برای آشنایی بیشتر با BPMSها و نرم افزارBPMSجریان کلیک نمائید

واتس اپ واحد فروش و پشتیبانی

bpms
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید